روایتهایی «دیگر» از مادری
«هفته چهل و چند» بیست روایت از مادریست در همین روزها. اثری که هر روایتش را مادری منحصربهفرد نوشته و در آن از تجربیات دست اول خود از فرزندپروری گفته است. در جامعهای که مادری را زیر هالهی قدسی و استعاری کلیشههای صبر، جانفشانی، از خودگذشتگی و قناعت بیحد و اندازه پنهان کرده، خواندن روایتهایی که مادر بودن را به عنوان نقشی برساخته و اجتماعی معرفی میکنند، خواندنیست.
هفتهی چهل و چند، بیست روایت از مادری در همین روزها
نویسنده: فاطمه ستوده
ناشر: اطراف
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۲۷۸
شابک: ۹۷۸۶۰۰۹۸۰۱۹۵۴
«هفته چهل و چند» بیست روایت از مادریست در همین روزها. اثری که هر روایتش را مادری منحصربهفرد نوشته و در آن از تجربیات دست اول خود از فرزندپروری گفته است. در جامعهای که مادری را زیر هالهی قدسی و استعاری کلیشههای صبر، جانفشانی، از خودگذشتگی و قناعت بیحد و اندازه پنهان کرده، خواندن روایتهایی که مادر بودن را به عنوان نقشی برساخته و اجتماعی معرفی میکنند، خواندنیست.
هفتهی چهل و چند، بیست روایت از مادری در همین روزها
نویسنده: فاطمه ستوده
ناشر: اطراف
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۲۷۸
شابک: ۹۷۸۶۰۰۹۸۰۱۹۵۴
کتاب هفته چهل و چند بیست روایت از مادری در همین روزها را روایت میکند. اثری به دبیری فاطمه ستوده، که در ۲۷۸ صفحه تنظیم شده و هدفش ارائهی نگاهی متفاوت به نقش و مسئلهی مادری بوده است. موضوعی که از دیدگاههای اجتماعی، تاریخی و فلسفی کمتر به آن پرداخته شده. در جامعهای که بیش از آنکه به واقعیتهای زندگی مادران بپردازد، به وجوه عاطفی، استعاری و نمادین آن توجه میکند، این کتاب به جنبههای نمادین و استعاری مادر بودن کاری ندارد، نمیخواهد از مادران اسطورههایی غیرواقعی بسازد و آنها را در هالهی قدسی قرار دهد. آنچنان که در پیشگفتارش هم آمده: «در این کتاب نمیخواهیم نسخهای برای مفهوم مادر ایدهآل بپیچیم، ایدهآلبودن مفهومی نسبی است و در زمان و مکانهای متفاوت معانی متفاوتی پیدا می کند.»
در واقع میتوان موضوع و هدف کتاب را به خودی خود، امری درخور توجه و تأمل دانست زیرا از معدود دفعاتی است که تریبون به خود مادران داده میشود تا با نگارش تجارب زیسته و شخصی خود، صدایشان را بدون واسطه به گوش دیگران برسانند و از رویدادهای منحصربهفرد و ادراکات دست اول خود سخن بگویند، اتفاقی که در ادبیات غیرداستانی ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اینکه نویسندگان غیرحرفهای از شیوههای اندیشه، عمل و سبک زندگی خود بنویسند، نویسندگان متفاوتی که وجه اشتراکشان مادر بودن آنهاست.
به همین دلیل شاید بتوان با کمی اغماض این کتاب را در زمره متون رواییِ مطالعات مادری[۱] در ایران قرار داد که عمدهی آنها با نثری گیرا، سیال و ساختارنیافته که از ملزومات نگارش شخصی است، گردآوری و قابل خواندن کرده است. در یک کلام، هفتهی چهل و چند، تلاش کرده که مادری را آنطور که مادران تجربه میکنند نشان دهد، مقولهای سرشار از دشواریها و لذتها، بیمها و امیدها، تعارضات و بی اعتمادیها. روایتهایی دقیق و زنده از تجربهی زیستهی مادری که قرار نیست الگویی برای یک «مادر نمونه» باشند، بلکه در جستجوی هویتی انسانی و مستقل است برای مادر به عنوان عاملی اجتماعی. مادرانی با نگاه، صدا، دلمشغولی و سبک زندگی متفاوت که البته در وجوهی به شباهت میرسند.
یکی از نقاط قوت کتاب آن است که همهی مادران در روایتهای شخصی خود تلاش میکنند تا از وجود سبکی به خصوص، منحصر به فرد و شخصی در فرزندپروری پرده بردارند و نشان دهند که در اتخاذ سیاستهای تربیتی و رفتاری خود با کودکان آگاهی و عاملیت نسبی دارند، اتفاقی که در جامعهی مدرن و مصرفی این روزها امری فراموش شده است.تخصصی شدن امور به مادران اجازهی تصمیمگیری در انتخاب روشهای تربیتی، و یا ابداع و ترکیب آنها را نمیدهد و از آنها میخواهد که صرفاً پذیرای نظر متخصصین باشند و از الگوهای استاندارد و مورد تأیید آنها پیروی کنند؛ و از طرفی دیگر مصرفگرایی بیش از پیش در فضای شهری ما، تلاش میکند تا مادران را مصرفکنندگانی صرف بارآورد که همهچیز را حاضر و آماده میخواهند و هرگونه امکان و بستر خلاقانه برای آفرینش شیوههای نو و متفاوت در فرزندپروری که خاص خودشان باشد را از بین ببرند.
کتاب هفته ی چهل و چند، روایت به ثمر نشستن تلاشهای مادرانی است که کوشیدهاند تا به روشهای خلاقانه و جدید، اما در دسترس و عملی، فرزندان خود را در محیطی شاد، امن و انسانی پرورش دهند:
«برای من جدول ستارهها معضل بزرگی بود. راهحلی که اتفاقاً برای خیلیها جواب میدهد. جدولی درست میکنید و هربار برای انجام کار مدّ نظرتان ستارهای به کودک میدهید. تعداد این ستارهها به عدد مشخصی که رسید هدیه یا جایزهای را که دوست دارد برایش میخرید. وقتی که درس میخواندم از هیچ رویکردی به اندازه رویکرد رفتارگراها به انسان منزجر نبودم. رویکردی که اساس رفتار بشر را تشویق و تنبیه میدانست و راه سوق افراد به کار درست را شرطی کردن آدمها تعریف میکرد. افراد برای رفتارهای دلخواه جایزه میگیرند و تشویق میشوند و کمکم همین شرطی کردن آدمها به تربیت مطلوب میانجامد. دوست نداشتم وقتی -فرزندم- بزرگ شد هر رفتاری که برایش پاداش میگیرد را تکرار کند. فکر کند هر رفتاری که بابتش پاداش میگیرد لزوماً رفتار درستی است. دوست داشتم بتواند شک کند، نقد کند و اگر مخالفتش هزینهای داشت آن را بپذیرد. نه اینکه رفتارش شبیه باور عمومی باشد.»
آنچه که از دید من روایتهای این کتاب را مهم میکند، تصویری است که ورای کلیشههای «مادر خوب» و «مادر بد» از یک مادر ترسیم میکند و نشان میدهد که مادری هم مثل بسیاری از پارههای هویتی دیگر یک انسان، نقشی اجتماعی است که ساخته میشود و از زمان و مکان و مناسبات جنسیتی تاثیر می پذیرد بیآنکه بشود آن را در مجموعهای از کلیشهها از جمله صبر، جانفشانی، از خودگذشتگی و قناعت بی حد و اندازه، بهشتِ زیرپا و دهانی که فقط برای قربان صدقه رفتن و دعای خیر خواندن باز می شود، خلاصه کرد.
البته باید اشاره کنم که کتاب نقاط ضعف مهمی هم دارد. روایتهای گردآوری شده در اثر در کنار همهی محاسن خود دو اشکال عمده دارند که شاید در وهله نخست به چشم نیاید اما اگر بخواهیم آن را با دقت بیشتری بررسی کنیم و به خصوص اگر بخواهیم روایتهای مندرج را به عنوان متونی در حوزهی مطالعات مادری قرار دهیم غیرقابل چشم پوشی به نظر می رسند: اول اینکه کتاب علیرغم تأکیدش بر روشهای آلترناتیو و شخصیای که مادران در فرزندپروری پیشه میکنند و تلاش برای گریز از کلیشهها و استانداردهای رایج، خود تصویری به دام کلیشهای دیگر میافتد. خانوادهای هستهای متشکل از یک زوج نسبتاً مرفه و متعلق به طبقهی متوسط همراه با یک یا دو فرزند، که مادران در هیچکدام از آنها سرپرست خانواده نبوده و هیچکدام برای خانوادهی خود تعیینکنندگی اقتصادی ندارند. در هیچکدام از این بیست روایت، یک مادرِ بدون همسر دیده نمیشود. به عبارت دیگر میتوان گفت که روایتهای موجود در این کتاب روایتهایی تکصدایی هستند که در آن جایی برای مادران گروههای در اقلیت در نظر گرفته نشده. مثلاً روایت مادرانی از اقلیتهای قومی و مذهبی، مادرانی با ناتوانیهای جسمی و حرکتی، یا حتی مادرانی که دارای فرزندان کمتوان و یا بیمار باشند، در این کتاب غایب است.
البته باید گفت که کتاب هم ادعای نمایندگی همهی مادران را ندارد اما مسألهای که این انتخاب و چینش روایتها ایجاد میکند این است که «بیست روایت از مادری در همین روزها» را به نفع مادران تحصیلکرده، مرفه، دارای همسر، سالم، با فرزندان سالم و متعلق به طبقهیمتوسط مصادره کرده است. مادرانی که با مقولاتی چون مهاجرت، اشتغال، استقلال فکری و مالی، فضای مجازی و اینترنتزدگی و…. درگیر هستند و تبعیض های اجتماعی و نابرابریهایی که مادران در طبقات پایین و ضعیف اجتماع تجربه میکنند، کمتر در زندگیشان نمود پیدا کرده است. برای مثال در هیچکدام از این روایتها، مادران دغدغهی نان و امرار معاش ندارند و همهی آنها حتی اگر هم شاغل باشند، ظاهراً تقسیمکار جنسیتی حاکم بر زندگی شهری را پذیرفتهاند.
نکتهی مهم دیگر این است که این روایتها کمتر سویههای خودانتقادی دارند، به عبارت دیگر نویسندگان تلاش میکنند تا به برخی از الگوها و شیوههای فرزندپروری انتقاد کنند و روش جایگزین خودشان را داشته باشند اما در کمتر موردی است که این متنها به روایتهایی اعترافی تبدیل شده باشند. گویی روایان بر اساس نوعی منطق دانای کل، همهچیز را از قبل میدانسته و روشهای جدید و ترکیبی خود را بدون آزمون و خطا و به صرف مبارزه به نوعی از کلیشهها از پیش اتخاذ کردهاند.
اما در مجموع میشود گفت که هفته ی چهل و چند توانسته تصویری واقعگرایانه از مادران جوان شهرنشین متعلق به طبقه متوسط ارائه کند. مادرانی که از روی آگاهی و عاملیت از تن دادن به شیوههای از پیش موجودِ مادری سرباز میزنند و تلاش میکنند که شیوههای فرزندپروری خاص خودشان را داشته باشند. خواندن این کتاب از این جهت که میتواند تصویری واقعبینانه، غیرکلیشهای و به دور از نماد و استعاره از مادران امروز بسازد به خوانندگان علاقهمند توصیه میشود، به علاوهی آنکه مطالعهی این کتاب به عنوان نمونهای از تلاش برای نوشتن از خود و دغدغههای شخصی و اجتماعی، متنی راهگشاست.
[۱] Motherhood studies
فهرست مطالب کتاب:
دیوار چین قد دلتنگی من است/ شهلا بهاری
آمادهام نورا سؤال موعود را بپرسد/ نیره حاتمیکیا
من و مُف دماغ پسر خانم سانتاگ/ امیلی امرایی
چراغی را در این طوفان/ نورالهدی ماهپری
مدار سرّی من و امیربزرگه/ مرجان هاشمی
از چشمهای پشت پیکسلها دلم میریزد/ منصوره مصطفیزاده
قصهی نوح و تشت پلاستیکی/ فاطمه صالحی
وروجک دنیایش را شبیه کتابها میسازد/ رضوان خرمیان
نامدرسه/ سوده شبیری
بذارم برم/ نسیبه میرباقر
سخنرانی با نوزاد سهماه و نیمه/ مریم فردی
دخترانم آینه دست گرفتند/ نرگس عزیزی
گوگلمام/ فاطمه جناب اصفهانی
آرتمیس مادر/ ضحی کاظمی
زبان بینالملل قان و قون/ فاطمه حجوانی
من سرجوخهی پارسا نیستم/ زینب بحرینی
اکلیل سبز/ زهرا کاردانی
دیالکتیک سقراطی سر میز ناهار/ فاطمه ابوترابیان
بیا گنجشک بسازیم/ آصفه آصفپور
بادام چو چشمت ای پسر نی/ فاطمه ستوده
یک دیدگاه در “روایتهایی «دیگر» از مادری”
ممنون از نقدتون و البته دقت نظرتون. با اون بخشی که مادران از طبقه اجتماعی اقتصادی مشابهی بودند، کاملا موافقم اما با بخش دوم که اعترافی در آن نیست چندان نه. دلیل آن هم مشخص است به عنوان یکی از نویسندگان متنی که نوشته بودم به نوعی داستان مچ گیری دخترانم از من بودم 🙂
باز هم از وقتی که گذاشته و کتاب را خوانده و یادداشتی که نوشتید، سپاسگزارم.