دیوید آلموند، راوی دنیای نوجوانی
دیوید آلموند برای مخاطبان جدی کتابهای کودک و نوجوان نیازی به معرفی ندارد. نویسندهای که برای کودکان و نوجوانان داستان و رمان مینویسد و جوایز مهم جهانی را برای کتابهایش دریافت کرده است. جهانبینی متفاوت آثار او که مفاهیم جهانشمولی چون جنگ و صلح را دربرمیگیرند و با تاریخ، فلسفه، اسطوره درهممیآمیزند، صدای متفاوتی در ادبیات کودک و نوجوان دنیاست. بسیاری از آثار دیوید آلموند به زبان فارسی ترجمه شدهاند، برخی از این آثار کپیرایت هم دارند. این پرونده علاوه بر معرفی برخی از کتابهای دیوید آلوند که به فارسی ترجمه شدهاند، شامل یک گفتوگو و یک معرفی مختصر از زندگی آلموند و نگاه اوست.
دیوید آلموند برای مخاطبان جدی کتابهای کودک و نوجوان نیازی به معرفی ندارد. نویسندهای که برای کودکان و نوجوانان داستان و رمان مینویسد و جوایز مهم جهانی را برای کتابهایش دریافت کرده است. جهانبینی متفاوت آثار او که مفاهیم جهانشمولی چون جنگ و صلح را دربرمیگیرند و با تاریخ، فلسفه، اسطوره درهممیآمیزند، صدای متفاوتی در ادبیات کودک و نوجوان دنیاست. بسیاری از آثار دیوید آلموند به زبان فارسی ترجمه شدهاند، برخی از این آثار کپیرایت هم دارند. این پرونده علاوه بر معرفی برخی از کتابهای دیوید آلوند که به فارسی ترجمه شدهاند، شامل یک گفتوگو و یک معرفی مختصر از زندگی آلموند و نگاه اوست.
دیوید آلموند نویسنده انگلیسی هفتادویک ساله از مهمترین نویسندگان ادبیات نوجوان به حساب میآید. آلموند از همان کودکی رویای نویسنده شدن در سر داشت. داستانهایی مینوشت، اما تا بزرگ شود از این رویا به کسی چیزی نگفت. پستچی شد و نامهها را رساند، فروشندهی دورهگرد شد و در خیابانها پرسه زد، سردبیر شد و برای دیگران نوشت، درس خواند و آموزگار کودکان با نیازهای ویژه شد و بالاخره معلم نوشتن خلاقانه شد؛ همان چیزی که به رویای نویسندگی او نزدیک بود. برای آشنایی بیشتر با زندگی و کارهای آلموند این مقاله را بخوانید.
آلموند نویسندهای که نمیتوان نادیده گرفتدیوید آلموند بارها در رمانهایش با نام دیو یا دیوی ظاهر میشود و از هر دو روی سکه شادمانی و غم میگوید. او ابایی ندارد که از بحثهای فلسفی خیر و شر، مرگ و زندگی، خشونت و صلح به مخاطب کمسنوسالش بگوید، ساختار مدرسه را بارها و بهصراحت نقد کند، و از اهمیت هنر و ادبیات بگوید، و کودک و نوجوان را به رهایی و کشف و آزادی دعوت کند. او کودکان و نوجوانان را دستکم نمیگیرد. مخاطب حرفهای یا کاملاً جذب آلموند و اندیشههای او میشود که هر بار به شکلی در رمانی رخ مینماید یا برای درک آن نیازمند تسهیلگری میشود که کلید این باغ را بگشاید و کمکم به او نشان بدهد چطور آلموند را کشف کند و لذت ببرد. |
همچنین گفتوگویی با آلموند در نشریه گاردین را ترجمه کردهایم. در این گفتوگو خوانندگان نوجوان آلموند از او سوالهایی پرسیدهاند. سوالهایی درباره برنامهی روزمره نوشتن او، سلیقه کتاب خواندنش در نوجوانی، اینکه موقع نوشتن به گروه سنی مخاطبش فکر میکند یا نه، نظرش درمورد اقتباس سینمایی و تلویزیونی از رمانها، سد نویسندگی، ایدههایش و غیره.
گفتوگو با دیوید آلموند: هر داستان صدای خودش را دارددیوید آلموند، یکی از محبوبترین نویسندگان کتابهای کودک و نوجوان است. او اهل بریتانیاست ولی رمانهایش مورد تحسین منتقدانی از سراسر جهان قرار گرفتهاند. به علاوه، آلموند یکی از سه نویسندهی کشور انگلستان است که توانسته است جایزهی بینالمللی هانس کریستین آندرسن را به خانه ببرد. در ادامه، یکی از مصاحبههای او با نشریهی گاردین را خواهیم خواند. آلموند در این مصاحبه از روشهای خاصش برای داستاننویسی، ایدهپردازی و مقابله با سد نویسندگی (Writer’s block) میگوید. این گفتوگویی است که گروهی از خوانندگان نوجوان آلموند با او انجام دادهاند. |
خیلی از کارهای آلموند به فارسی هم ترجمه شدهاند. شش کتاب از کارهای او را بررسی بیشتری کردهایم. اول از همه «موسیقی استخوان» که داستان سفر دختری بهنام سیلویا است. دختری نوجوان که ناگزیر باید مدتی را در زادگاه مادرش، نورثامبرلند انگستان زندگی کند. این نقلِمکان از شهر نیوکسل به روستایی کوچک کار آسانی نیست. سفر از شهر به جنگلها و آبشارهای شمال انگلستان، جایی که حتی تلفن هم آنتن ندارد، برای دختری نوجوان باید بسیار سخت باشد. اما او در این سفر ارتباطی ویژه با طبیعت پیدا میکند.
سقوط به اولین جایی که نطفه شکل میگیردچقدر باید تنها بود تا معنای خود و زندگی را درک کرد؟ چه چیزهایی را حتی بهظاهر باید از دست داد تا معنای واقعیِ نیاز را فهمید؟ چه چیزهایی کمک میکند تا منِ پنهان از زیر پوست بیرون بیاید؟ شاید دور ماندن از والدین، سفر به مکانی جدید، ساختن رابطهای از جنسی دیگر، یا شاید سقوط. سقوط به اولین جایی که نطفه شکل میگیرد: جایی در اعماق تاریخ و زمین. |
کتاب پسر کاملا جدید داستان پسری به نام جورج است که به مدرسهی جدیدی آمده و همکلاسیهایش فکر میکنند او کمی عجیب است، به دلیل داشتن نگاهی بیروح، دستخط سریع و بینقص، دانش کامل و سخنرانیهای عجیب و غریبش. او فوتبالیستی بینقص هم هست و یکبار گوشش هم در کلاس افتاده است! چیزی در مورد جورج وجود دارد که هم کلاسیهایش نمیتوانند بفهمند، فقط میدانند که یک جای کار میلنگد. آیا او یک موجود فضاییست؟ یا یک ربات و حاصل هوش مصنوعی؟
هوش مصنوعی و معنای انسان بودنداستان کتاب پسر کاملا جدید پر از موسیقی، سرزندگی و شادیهای روزمره و عطش زندگی است. قهرمان داستان، جورج است! کودکی که همکلاسیهایش نمیدانند که او آیا او یک موجود فضاییست؟ یا یک ربات و حاصل هوش مصنوعی؟ دیوید آلموند با این داستان چیزی غیرمعمولی خلق کرده است تا به مخاطب یادآوری کند چگونه تخیل به درک و فهم چیزهای جدید کمک میکند. این یک داستان تأمل برانگیز است که به کشف خلاقیت، دوستی، تعلق و معنای انسان بودن می پردازد. |
در «نغمهای برای الا گری» که دیوید آلموند آن را در سال 2014 نوشته است، سراغ فلسفهی متفاوتی از مرگ رفته، یک تصور اساطیری و سراسر تصویر خیال که مرگ را مرحلهای از حیات آدمی میشمارد، مرحلهای که انسان برای رسیدن به آن باید از دروازهی مرگ عبور کند و وارد سرزمینی شود به نام سرزمین مردگان. رمان نوجوان دیوید آلموند روایت تازهای از یک افسانهی قدیمی یونانی است به نام ارفئوس. ارفئوس که در اساطیر یونان به خدای موسیقی و ترانه معروف است به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی رمان نغمهای برای الا گری ظاهر میشود.
نغمهای حیاتبخش از سرزمین مردگاننغمه ای برای الاگری بر ریل افسانه همچون یک قطار حرکت میکند. خیلی از افسانهها در ذهن مردم ماندگار میشوند و نامشان هیچ وقت از روایت و نقل نمیافتد. اما در کنار اینها، افسانههای دیگری هم هستند که از یاد میروند و دیگر هیچ مادربزرگی را پیدا نمیکنند تا رویاهای مکتوب یا شفاهی یک ملت را از دل تاریخ بیرون بکشند و به گوش مردم برسانند. اینجاست که نویسنده هایی مثل دیوید آلموند دستبهکار میشوند و با قلمشان مثل نوشداروها اما به موقع، بالای سر سهرابهای ادبیات میرسند و نمیگذارند هیچ روایتی بدون خواننده و شنونده باقی بماند. |
پسری که با پیراناها شنا کرد را آلموند در سال 2012 نوشته و با رعایت کپیرایت به فارسی ترجمه شده است. کتابی که میتواند برای کودکان دورهی دوم دبستان و نوجوانان جذاب باشد.
آلموند در همان آغاز داستان به سادگی نگاهش را به نمایش میگذارد، نگاهی که نشان میدهد برای کودکان از همه چیز میتوان گفت. برای کودکان میتوان از بحران اقتصادی و فاصلهی طبقاتی حرف زد. میتوان داستان کودکانی را روایت کرد که زندگیشان بهخاطر برهمخوردن معادلات بازار و تغییرات جامعهی جهانی به هم میریزد، مثل اتفاقی که برای استنلی پاتز افتاده. پسری که بعد از مرگ پدر و مادرش با عمویش زندگی میکند و حالا عمو بیکار شده. اما عمو دست به کار عجیبی میزند: خانهاش را به کارخانه کنسروسازی تبدیل میکند!
جادوی قصهدیوید آلموند، نویسندهی انگلیسی است که در سال ۲۰۱۰ برندهی جایزهی هانس کریستین آندرسن شد. او در این کتاب به سادگی نگاهش را به نمایش میگذارد، نگاهی که نشان میدهد برای کودکان از همه چیز میتوان گفت. برای کودکان میتوان از بحران اقتصادی و فاصلهی طبقاتی حرف زد. میتوان داستان کودکانی را روایت کرد که زندگیشان بهخاطر برهمخوردن معادلات بازار و تغییرات جامعهی جهانی به هم میریزد، مثل اتفاقی که برای استنلی پاتز افتاده. پسری که بعد از مرگ پدر و مادرش با عمو و زنعمویش زندگی میکند. عموی او در کارخانهی کشتیسازی کار میکرد، کارخانهای که حالا تعطیل شده و کارگران زیادی بیکار شدهاند… |
«بندبازان» روایت سه کودک است که تا پایان نوجوانی داستانهایشان در هم گره میخورد. داستانی است در سال ۱۹۶۰ در محلهای فقیرنشین کنار رودخانهی تاین که دومینیک آن را برای ما روایت میکند. این رودخانه تاین همان است که خود دیوید آلموند کودکیاش کنار همین رودخانه گذشته است. زمان داستان مطابق با دوران نوجوانی آلموند است.
معلق میان تاریکی و روشنایی«بندبازان» روایت سه کودک است که تا پایان نوجوانی داستانهایشان در هم گره میخورد. داستانی است در سال ۱۹۶۰ در محلهای فقیرنشین کنار رودخانهی تاین که دومینیک آن را برای ما روایت میکند. داستان «بندبازان» داستان واقعیتهاست؛ فقر و عواقبش را دیدن، حضور خانواده و اهمیت آن در شکلگیری شخصیت نوجوانان، زشتیها را لمس و از آنها به درستی عبور کردن را یادآور میشود. دیوید آلموند بخشی از زندگی واقعی را با تلخی و بدون ملاحظههای مرسوم به نوجوانان نشان میدهد. |
در «جزیره» دیوید آلموند سراغ رابطه پناهجوها با مردم کشورهای اروپایی میرود. داستان کتاب جزیره، به نوعی تلاقی گذشته و اکنون است؛ محل روبهرو شدن مردم شرق و غرب جهان؛ جایی برای از دست دادن و به دستآوردن؛ محلی که ممکن است در آن گم شوی ولی چیزهای باارزشی پیدا میکنی. پسری را که از سرزمین پر از آشوب میآید و وجودش پر از آرامش است، در مقابل بچههایی میبینیم که از آسایش و رفاه نسبتاً مطلوبی برخوردار هستند اما پر از تنش و میل به طغیانند.
سفر به جزیرهی شمالیجزیره داستان خانوادهی کوچک لوئیز است که به لیندیزفارن سفر میکنند. این مقصد برای خانوادهی لوئیز یک جای مقدس و معنوی است. او که شانزده ساله است، هر سال همراه با پدرش به این جزیره سفر میکنند تا یاد مادرش را در دلشان زنده نگه دارند. آنها اوقات بسیار خوشی را در لیندیزفارن گذراندهاند. حالا لوئیز، هنگام گذشتن از کنار هر منظرهی زیبایی، مادرش را میبیند که از دور او را نگاه میکند. امسال سفر لوئیز و پدرش به جزیره کمی متفاوت از سالهای پیش است و قرار نیست مثل همیشه تا قلعه پیادهروی کنند و برای شام به کاثبرت آرمز بروند. |
همکاران این پرونده ما شکوفه صمدی، نادیا کریمی، آرزو شاطاهری، فرزانه رحمانی، زهرا بیژنیار، زهرا ماهری، وجیهه جوادی و البته مریم محمدخانی بودند. از آنها سپاسگزاریم.