ده توصیه برای نوشتن داستان کوتاه
رمان و داستان کوتاه ویژگیهای مشترک بسیاری دارند و قالبی متفاوت. اما همین قالب متفاوت نوشتن داستان کوتاه را بسیار متفاوت از رماننویسی میکند. این مقاله ده توصیه برای نوشتن داستان کوتاه را دربرمیگیرد و در تاریخ 30 سپتامبر 2020 به قلم ویلی هندلر در سایت so you want to write منتشر شده است. البته داستان کوتاه نوشتن برخلاف محل زندگی نویسنده، اینجا چندان پولساز نیست و در روزنامهها هم چاپ نمیشود. اما یک داستان کوتاه خوب همه جا خوب است.
(مترجم)
(مترجم)
رمان و داستان کوتاه ویژگیهای مشترک بسیاری دارند و قالبی متفاوت. اما همین قالب متفاوت نوشتن داستان کوتاه را بسیار متفاوت از رماننویسی میکند. این مقاله ده توصیه برای نوشتن داستان کوتاه را دربرمیگیرد و در تاریخ 30 سپتامبر 2020 به قلم ویلی هندلر در سایت so you want to write منتشر شده است. البته داستان کوتاه نوشتن برخلاف محل زندگی نویسنده، اینجا چندان پولساز نیست و در روزنامهها هم چاپ نمیشود. اما یک داستان کوتاه خوب همه جا خوب است.
هر نویسندهای اشتیاق و زمان لازم برای نوشتن رمان را ندارد. یا شاید شما قصد دارید رماننویس شوید اما میخواهید قالب متفاوتی را هم امتحان کنید. اگر چنین است، نوشتن داستان کوتاه ممکن است برایتان مناسبتر باشد.
داستانهای کوتاه مورد نیاز مجلات، روزنامهها، وبلاگها و گلچینهای ادبی هستند و بسیاری از این نشریات برای داستانهای کوتاه به نویسندگان پول میدهند. در واقع، شما میتوانید به ازای هر کلمه نوشتن داستان کوتاه، درآمد بیشتری نسبت به انتشار یک رمان داشته باشید.
چگونه میتوانید یک داستان کوتاه بنویسید که توسط یک نشریه یا وبسایت پذیرفته شود؟ در ادامه ده توصیه مهم من برای نوشتن یک داستان کوتاه عالی آورده شده است.
-
حواستان باشد که داستان کوتاه با رمان یکی نیست
رمانها و داستانهای کوتاه ویژگیهای مشترکی دارند. آنها باید منسجم و از نظر دستور زبان صحیح باشند و املای مناسبی داشته باشند و بدون توجه به حجمشان، باید داستانی را تعریف کنند.
این بدان معناست که هر دوی آنها باید این عناصر را داشته باشند: حادثهی محرک، کنش در حال افزایش (پیچیدگیهای پیشرونده)، اوج و کنش فروکشکننده.
با این حال، دو قالب رمان و داستان کوتاه با هم متفاوت هستند.
در حالی که رماننویسان حجم کتابشان را خودشان تعیین میکنند، نویسندگان داستان کوتاه باید در محدوده کلماتی که در نظر گرفته شده است بنویسند. برای بیان یک داستان کامل در مقیاسی کوچکتر، نویسندگان بدون در نظر گرفتن تمام جزئیات چرب و نرم، باید داستانهایشان را تا مغز استخوان کوتاه کنند. آنها باید به سرعت این مشکلات را حل کنند.
به همین دلیل است که داستانهای کوتاه، برخلاف رمانها، معمولاً بر یک جنبه از زندگی یک شخصیت یا جنبهای از یک مشکل/رابطه در زندگی یک شخصیت تمرکز میکنند.
-
تا حد امکان نزدیک به انتها شروع کنید
مقالههای روزنامهها تا جایی که ممکن است، تمام داستان را در بر میگیرند. چرا؟ زیرا ارائه جزئیات از قبل به خواننده یکی از راههایی است که او میتواند تصمیم بگیرد آیا میخواهد مطلب را ادامه دهد یا نه.
نویسندگان داستان کوتاه خوب نیز این کار را انجام میدهند و خطوط و پاراگرافهای آغازین خود را سریع پیش میبرند تا مطمئن شوند که خوانندگان بدون رها کردن، به خواندن ادامه خواهند داد.
بنابراین، خواننده را مستقیماً وارد داستان راست و پوست کنده خود کنید. «قبل» و «همچنین مرتبط است که.. » و «چیز مبهم جالبی که در مورد زندگی شخصیت داستان من نیز صادق است» را کنار بگذارید.
اجازه دهید پیرنگ آشکار شود.
-
سرعت داستانتان را بالا نگه دارید
سریع بودن برای داستانهای کوتاه ضروری است. به طور معمول، با نزدیک شدن قهرمان به درگیری نهایی، سرعت افزایش مییابد. از آنجایی که داستان کوتاه نزدیک به درگیری نهایی شروع میشود، باید تا تنور داغ است خواننده را بیمهابا از صفحه اول به کنش داستان وارد کنید.
مثال:
«وقتی شنیدم کیث کاورنو دیشب به قتل رسیده باورم نمیشد.»
فرد تقریباً چنگک خود را رها کرد. او گفت: «من نشنیده بودم.»
-
تعداد شخصیتها را محدود نگه دارید
خوب درآوردن تعداد زیادی شخصیت در یک داستان کوتاه دشوار است و برای خواننده سخت است که آنها را دنبال کند.
یک داستان کوتاه فقط به سه شخصیت نیاز دارد: پروتاگونیست، آنتاگونیست، و کسی که به عنوان شخصیت آچار فرانسه یا شخصیت رابط شناخته میشود. خواننده به کسی که او را تشویق کند، کسی که از او متنفر باشد، و گاهی به کسی که در خدمت پیشبرد تغییر و تحول قهرمان یا بدمن باشد نیاز دارد.
یک داستان کوتاه حتی میتواند یک شخصیت داشته باشد. تام هنکس در فیلم دور افتاده Cast Away ، قهرمانی است که در بیشتر فیلم تنهاست. این فیلم یک مثال عالی است از این که چگونه میتوانید تنها با یک شخصیت داستان بنویسید.
-
شخصیتی را به خواننده ارائه کنید که عمق داشته باشد
باز هم میگویم، هر داستانی به یک قهرمان نیاز دارد. ترفند این است که خواننده را وادارید تا به شخصیت قهرمان اهمیت دهد. تکنیکهایی برای تقویت ارتباط بین قهرمان داستان و خواننده وجود دارد.
به شخصیت اصلی خود شور و اشتیاق ببخشید و امیدوار باشید که مورد علاقه خواننده قرار گیرد. به شخصیت خود عزمی راسخی ببخشید که او را از محدوده امن خود بیرون میکشد. به شخصیت خود نقطه ضعفی بدهید، نقطه ضعفی که فقط با خواننده در میان گذاشته میشود.
انداختن نگاهی اجمالی به روان شخصیت هم یکی دیگر از روشهای خوب است. این کار باعث میشود شخصیت شما واقعی باشد و خواننده را جذب کند.
-
کشمکش ایجاد کنید
هر داستان کوتاه باید یک نقطه کشمکش داشته باشد. در داستان کوتاه بیش از یک کشمکش نیاز نیست و این یک قاعده است.
شخصیت باید بر سر یک دوراهی یا افشاگری گیر افتاده باشد، یا با یک جور تصمیمگیری روبهرو باشد. حول این کشمکش هم باید میزان مناسبی از تنش وجود داشته باشد. کشمکش و تنش باعث میشود خوانندگان درگیر داستانتان شوند و برای خواندنش وقت بگذارند.
کورت ونهگات پیشنهاد میکند که نویسندگان باید دیگرآزار باشند. اتفاقات بدی برای شخصیتهای اصلیتان پیش بیاورید تا عیارشان را به خوانندگان نشان دهید. یک داستان کوتاه هرگز نباید تنش خیلی زیادی داشته باشد.
-
به داستان پسزمینه اشاره کنید اما آن را زیاد شرح ندهید
شما فضای لازم برای ترسیم کردن داستان پسزمینه یک شخصیت را ندارید. بنابراین، اگر شک دارید، آن را کنار بگذارید. هر جمله باید شمرده شود. اگر حتی یک کلمه اضافی به نظر میرسد، باید حذف شود.
با وجود این که ممکن است بخش بسیاری از داستان پسزمینه را روی کاغذ توصیف نکنید، باید آن را در ذهن خود داشته باشید. شما باید انگیزه شخصیت را درک کنید تا یک داستان جذاب بنویسید.
در عوض، خوانندگان خود را با دیالوگهای خلاصه، تنش و با درگیر کردن حسهایشان جذب کنید.
-
به حواس پنجگانه متوسل شوید
خوانندگان خود را فقط به تجربه بصری داستان محدود نکنید. اجازه دهید لمس کنند، بو بکشند، مزه کنند و بشنوند و از این طریق وارد دنیای شما شوند. این همان توصیه معروف است که در موردش میگوییم: «نگو، نشان بده». خوانندگانتان را دعوت کنید تا همه آنچه را که دنیای شما ارائه میدهد کشف کنند، گویی واقعاً آنجا هستند.
مه غلیظی اطراف شخصیت شما را فرا میگیرد و او دیگر نمیتواند مسیرش را از میان جنگل تشخیص دهد.
بوی پختن بیکن در آشپزخانه او را از خواب بیدار میکند.
تیغههای پنکه هوا را میشکافد و او را از به خواب رفتن باز میدارد.
-
دیالوگ باید به داستانتان جان ببخشد
زمان زیادی را برای پرداختن به صحنهها صرف نکنید چرا که یک داستان کوتاه باید به یک پایانبندی نسبتاً سریع برسد. دیالوگ خوب میتواند به شخصیتها و بنابراین به داستان، زندگی ببخشد.
وقتی شخصیتها را در صحنه قرار میدهید، کاری برای انجام دادن به آنها بدهید، مانند شستن ظرفها. اما سپس روی دیالوگ تمرکز کنید تا داستان را پیش ببرید و کشمکش ایجاد کنید.
برای آفرینش درام هیچ راهی بهتر از دیالوگهای مختصر وجود ندارد. من همیشه سعی میکنم دیالوگهایی را که نوشتهام با صدای بلند بخوانم. اگر واقعی به نظر نرسد، یا اگر به شخصیت نخورد، آن وقت مشکلی دارم.
مثال:
«تندی بیا! جک در چاه معدن گیر افتاده است.»
«نمیتوانم برای نجات جک کمکی بکنم. من از فضای بسته وحشت دارم.»
«این چاه معدن در هوای مرطوب پر از آب میشود. اگر طوفان شود، جک غرق خواهد شد.»
-
بیرحمانه ویرایش کنید
مهم نیست که یک نویسنده داستانش را چقدر خوب میداند، داستان را همیشه میتوان مختصرتر و قانعکنندهتر کرد. برای اینکه یک نویسنده خوب باشید، باید ویراستار بیرحمی باشید.
چند راه برای انجام این کار:
- تا حد امکان شخصیتها را ترکیب کنید.
- صحنههای گذرا را حذف کنید و به اصل داستان برسید.
- یادتان باشد، نگویید، بلکه نشان بدهید.
- از شر کلمات تکراری خلاص شوید.
- قیدها و صفتهای غیر ضروری را دور بریزید.
- حساب هر جمله را داشته باشید.
اکنون زمان آن است که به داستان پسزمینه نگاه کنید و تصمیم بگیرید که چقدر از آن برای داستان حیاتی است. به یاد داشته باشید که نوشتن داستانهای کوتاه فقط به دلیل این که کوتاه هستند لزوماً کار آسانتری نیست.
آموزش-داستان-نویسی