در تاریکخانه یا تاریخخانه
تاریخ یک دروغ بزرگ است، یک تاریکخانه یا آنطور که برخی عقیده دارند چراغ راه آینده است؟ حتی درباره دورههای تاریخی نزدیکتر مثل ایران دوره قاجار یا مشروطه، نظرات و برداشتهای مختلفی وجود دارد. در این پرونده تلاش کردهایم تا با معرفی کتابهایی به تصویر کلیتر و نگاه کلانتری از ایران عهد قاجار برسیم.
تاریخ یک دروغ بزرگ است، یک تاریکخانه یا آنطور که برخی عقیده دارند چراغ راه آینده است؟ حتی درباره دورههای تاریخی نزدیکتر مثل ایران دوره قاجار یا مشروطه، نظرات و برداشتهای مختلفی وجود دارد. در این پرونده تلاش کردهایم تا با معرفی کتابهایی به تصویر کلیتر و نگاه کلانتری از ایران عهد قاجار برسیم.
تاریکخانه یا تاریخخانه؟
تاریخ، از موضوعاتی است که به تدریج به ضرورتش آشنا میشویم. بعضی از اول شیفته قصهگوییاش میشوند و بعضی با آن سر ستیز دارند. بعضی از سر دروغ میپندارندش و بعضی با آگاهی به محدودیتهای هر دیدگاهی به مطالعه میپردازند. بیایید مطلبی در مورد چیستی و چرایی تاریخ بخوانیم.
دوره قاجار معمولا برای ما یادآور شاهان نالایق دوران زوال ایران و از دست دادن بخشهایی از کشوراست؛ قراردادهای ناموفق، جنگهای طولانی و قیامهای مردمی منجر به مشروطه و …این موارد چقدر ناظر بر احساس شما است یا مطالعات دقیق علمیتان؟ آیا متنهای جدی تاریخی در اینباره مطالعه کردهاید؟
نگران نباشید، قصد شماتت شما و دانش تاریخیتان را ندارم بلکه فقط میخواهم سری به چند کتاب بزنیم و بخشی از این باورها یا دانستهها را کمی بکاویم.
در این مقاله آدمیت مسٲلهای را بررسی میکند که خودش آن را «آشفتگی در فکر تاریخی» مینامد. او میگوید که چگونه تحلیلهای تاریخی ممکن است توسط آشفتگی تاریخی (مُثله کردن قضیههای تاریخی، مسخ کردن واقعیات تاریخی، تحریف حقایق تاریخی، وقایع را زیر منگنه مانوسات ذهنی قرار دادن، و درنهایت گذشته را در قالب تنگ مفروضات و معادلاتی گنجاندن که مغایر روح تاریخ زمان وقوع حوادث باشد) به محاق بروند.
نوشتن دقیق صورت مسٲله بسیاری از اوقات مانع از بروز این آشفتگی میشود و باید متذکر شد که نوشتن صورت مسٲلههای پیچیده، خود رشتهای علمی و دارای متدولوژیهای ساختاردهی شده است.
آشفتگی دیگری نیز میتوان به موارد قبلی اضافه کرد: آشفتگی تسری وضعیت فعلی به زمانهای گذشته.
ضیاءابراهیمی با استفاده از منابع تاریخی متعدد در کتابش نشان میدهد که باورهای ناسیونالیسم بیجاساز ایرانیان پیشینهی تاریخی ندارد و در اواخر عصر قاجار و در دهههای ۱۸۶۰ تا ۱۸۹۰ میلادی شکل گرفته. زمانپریشی عبارت جذابی است که نشانگر همین مهم است. ما امروز فکر میکنیم که لابد در زمان قاجار هم مرکز مد جهان پاریس بوده یا مثلا ناصرالدین شاه وقتی به اروپا میرفته با او بهعنوان شاه کشوری جهان سومی رفتار میشده است یا مثلا برای ارتباط با انگلیسیها یا فرانسویها امیرکبیر دوست داشته زبان انگلیسی یاد بگیرد… اما اینها فرافکنی زمان حال بر روی تاریخ گذشته است.
در آن زمان انگارهها چنین نبوده و لازم است برای تدقیق این انگارهها به منابع مراجعه کرد. منابع گوناگون هم خوشبختانه وجود دارند.
این مقاله هم در ادامه کتاب قبلی به صورت مسٲله آشفتگی ایجاد شکاف در تاریخ ایران میپردازد.
نقل این عبارت از آیزایا برلین در کتاب «ریشههای رومانتیسم» در اینجا خالی از لطف نیست. او پیدایش جنبش رمانتیک در آلمانِ قرون هجده و نوزده را به خدشهدار شدن غرور ملی آلمانی مرتبط میداند؛ ملتی که خود را بزرگ میداند اما به ملتهای بزرگ دیگر نگاه میکند و خود را کوچک مییابد. اینجاست که نگاهها به گذشته معطوف میشود و گفتمان «بازگشت به گذشتهی پرافتخار» شکل میگیرد.
شاید یکی از ریشههای این پریشانیها مخدوش شدن غرور ملی و پناه بردن ایرانیان به رمانتیسیزم باشد.
و اما از دید ناظر بیرونی (فرستاده ناپلئون به جامعه ایرانی زمان قاجار) چیز مهم استفاده از زبان فارسی برای ارتباط است که اهمیت و گستردگی این زبان و قدرت کشورهایی که این زبان را به عنوان زبان ملی بکار می برند نشان میدهد. در این زمان زبان دیوانی هند و عثمانی نیز فارسی است. نکته جالب دیگر بالنده بودن آن جامعه از منظر نماینده ناپلئون (نماینده سیاست مدرن در جهان) و نیاز به تحلیل و نقد جامعه ایران برای سیاست مداران اروپایی (به معنی پیچیدگی و ارزشمند بودن آن) است.
نکته: شاید بخواهید تصاویر کلانتری هم به جز برشهای تاریخی فوق در ذهن ایجاد کنید، در این صورت شاید مطالعه کتابهای زیر سودمند باشد.
سیاحان غربی زیادی از ایران دیدن کردهاند اما نباید تمام نظرات آنها را دارای ارزش یکسانی دانست. دانش و تخصص هر کدام باعث شده صرفاً در برخی موارد دقت بیشتری داشته باشند و نوشتههایشان در آن مورد از اهمیت برخوردار گردد. نکته مهم خواندن بسیار و دیدن از جایگاه ناظران متفاوت است. چیزی که باعث می شود بتوانیم برداشتی کاملتر از وقایع تاریخی داشته باشیم.
ناصرالین شاه ترسو بود یا شجاع؟
مردم ایران نسبت به مردم سایر نقاط جهان در عهد ناصری مرفهتر بودند یا بیبضاعتتر؟
تکنولوژی و هنر در ایران دوران فتحعلی شاه چگونه بود؟
چند درصد از جمعیت جهان در دوره فتحعلی شاه به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی صحبت می کردند؟
پیدا کردن جواب این پرسشها میتواند تصویر کاملتری از دوران قاجار به ما بدهد.
در تاریکخانه یا تاریخخانه