جامعه نگاری عهد قاجار
جامعه نگاری عهد قاجار کتاب مفرحی است. از آن دست کتابها که میشود از اول تا به آخر خواند – یا به سیاق تفال از هرکجایش شروع به خواندن کرد. «مُرقع» ی است از این نقل قول و آن سند و منِ خوانندهی عامِ عوام را خوش می آید اما کاش کتاب کدیور مقدمه نمیداشت یا مقدمهی فروتنانهتری میداشت. وقتی نویسنده خود آگاه است که کتابش گوشههایی از حیات سیاسی و اجتماعی تاریخ قاجار را بهگونهای بینظمونسق و ناروشمند کنار هم قرار داده است، چرا اسم کتاب را گذاشته است جامعهنگاری؟
جامعه نگاری عهد قاجار
نویسنده: پریسا کدیور
ناشر: ققنوس
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۴۲۲
شابک: ۹۷۸۶۲۲۰۴۰۴۱۰۱
جامعه نگاری عهد قاجار کتاب مفرحی است. از آن دست کتابها که میشود از اول تا به آخر خواند – یا به سیاق تفال از هرکجایش شروع به خواندن کرد. «مُرقع» ی است از این نقل قول و آن سند و منِ خوانندهی عامِ عوام را خوش می آید اما کاش کتاب کدیور مقدمه نمیداشت یا مقدمهی فروتنانهتری میداشت. وقتی نویسنده خود آگاه است که کتابش گوشههایی از حیات سیاسی و اجتماعی تاریخ قاجار را بهگونهای بینظمونسق و ناروشمند کنار هم قرار داده است، چرا اسم کتاب را گذاشته است جامعهنگاری؟
جامعه نگاری عهد قاجار
نویسنده: پریسا کدیور
ناشر: ققنوس
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۴۲۲
شابک: ۹۷۸۶۲۲۰۴۰۴۱۰۱
جامعه نگاری عهد قاجار کتاب مفرحی است. از آن دست کتابها که میشود از اول تا به آخر خواند – یا به سیاق تفال از هرکجایش شروع به خواندن کرد. «مُرقع» ی است از این نقل قول و آن سند و منِ خوانندهی عامِ عوام را خوش می آید.
کاش کتاب کدیور مقدمه نمیداشت یا مقدمهی فروتنانهتری میداشت؛ در آن صورت کتابی بود خوشایند؛ خوشایند آن دسته از مخاطبان که خوش دارند در محافل خانوادگی و گعدههای دوستانه جماعت را با وسعت اطلاعات عمومیشان تحت تاثیر قرار دهند؛ کتابی است که تمام نکات و لطایف و دقایق و مطایباتی که با لفظ «قاجار» همایند است یکجا گرد آورده؛ با خواندن این کتاب از تمام کانالها و صفحههای تلگرامی و اینستاگرامیِ تاریخ قاجار بینیاز میشوید.
کدیور که خود معلم دانشگاه است و به خوبی مختصات تاریخنگاری روشمند را میشناسد مقدمهی مفصلی برای کتابش نوشته است و اسمش را گذاشته «سطرهای همیشه ناخوانده.» (البته مقدمهها هر از گاهی خوانده میشوند؛ چنانکه من مقدمهی کتاب ایشان را خواندم.).
او چند گونه تاریخ نگاری را بر میشمارد و سپس شیوهی کار خودش را شرح میدهد. او مدعی است که تاریخ اجتماعی نوشته است و آن را در برابر اقسامی از تاریخنگاری، همچون تاریخنگاری سیاسی و تاریخنگاری روشنفکری قرار میدهد؛ کدیور مدعی است کتابش تاریخ فرودستان است و همچون تاریخنگاران مکتب فرانسویِ آنال معتقد است مردم عادی هم در سرنوشت سیاسی اجتماع عاملیت دارند.
کدیور منتقد نگاهِ شرقشناسان و شرقشناسانه به تاریخنگاری ایران است و همچنین منتقد کسانی که این نگاه را یکسره نفی میکنند. او میگوید باید راه میانه را برگزید و مدعی است کتابش در میانهی این دو نگاه گام بر میدارد؛ در تاریخنگاری چنین نگاههای میانهی میدانی معمولا سر از ناروشمندی برمیآورند و آدم آرزو میکند که کاش تاریخنگار با نگاهی منتهیالیهی اما روشمند کتاب مینوشت.
نویسنده ی کتاب مدعی است با نگاهی موشکافانه به زندگی روزانهی جامعه ی قاجار پرداخته است. (البته میدانیم که مشک به حرف عطار خوشبو نمیشود.) آنچه پس از مطالعه ی بخش چهارم کتاب – خلق و خوی ایرانیان در دوران قاجار (نویسنده به موشکافانه بودن این فصل کتاب تاکیدی ویژه دارد)- فراچنگ من آمد این بود که خلقیات ایرانیان دارای گسترهی وسیعی است و حکومت در ایران همواره مستبدانه بوده است و ایرانیان اهل تعارف بودهاند و ایرانیان همواره افرادی آسانگیر بودهاند (و این آسانگیری در برخورد با اقلیتهای مذهبی هم نمود پیدا میکند)،
و این آسانگیری در بسیاری موارد سر از تنآسانی و رخوت و سستی بر میآورد، و ایرانیان خرافیاند و ایرانیان به ادبیات عشق میورزند و ایرانیان چندان راستگو نیستند؛ برای بیشتر این مدعاها هم پارههایی از نظرات اروپاییان را شاهد میآورد؛ اروپاییانی که بسیاریشان مستشرق هم نبودند و با مقاصدی تجاری و سیاسی به ایران سفر کرده بودند. (البته میدانیم بسیاری از مستشرقان هم این بودهاند و هم آن؛ یعنی هم مستشرق و هم جاسوس، سرباز، پیلهور.)
کدیور معتقد است تاریخنگاری با نقالی متفاوت است، و منتقد طنازی در تاریخنگاری است؛ اما خودش تاریخی طنازانه نوشته است و در این راه از تمامی کلیشههای رایج بهره برده است: در کتاب کدیور هم از سوگلی های چاقِ چاتماقاشابرو کمانسبیلو چیز خواهید خواند و عکس خواهید دید هم از مزهپرانیهای کریم شیرهای و خلاصه از هر آنچه از مشروطه تا به همین الان همایند قاجارها و قجرمآبی هستند. کدیور در کتاب جامعهنگاری عهد قاجار مثل کسی است که با قیافهای جدی جوک تعریف میکند.
کدیور در بسیاری از فصول کتاب ادعاهای بزرگی را مطرح می کند بدون آنکه دلیلی بر مدعای خود بیاورد. مثلا در بخش آداب و رسوم و از دواج مینویسد: «معاشرت زن و مرد در محیط خانوادگی تنها در حیطه تمایلات جنسی و ارضای آن بود.» (ص 378)
کتاب جامعه نگاری عهد قاجار هفت فصل دارد. (هر فصل شامل چندین بخش است.): فصل یک: نظام طبقاتی در دورهی قاجار، فصل دوم: ساختار اقتصادی در دورهی قاجار، فصل سوم: ساختار شهری در دورهی قاجار، فصل چهارم: خلقوخوی ایرانیان در دورهی #قاجار (گویی خلقوخوی یک ملت همسنگوهمسان با شکل سیاسیاش بستگی به نظام حکومتی دارد) ، فصل پنجم: اعیاد و آیینهای ملی و مذهبی در دورهی قاجار، فصل ششم: پوشش و آرایش مردم در دورهی قاجار.
کدیور هرآنچه متن و «محتوا» ی جامانده و مصرف نشده در مورد «عهد قاجار» داشت را هم در فصل هفتم کتاب، آداب و رسوم و روزمرگیهای مردم عهد قاجار، جا داد.
کدیور که خود معلم دانشگاه است به خوبی از نواقص کارش آگاه است؛ او در پایان مقدمهی کتابش مینویسد:
شاید کنار هم قرار دادن موضوعات مختلفی چون اقتصاد، آداب و عادات رندگی روزمره، کالبد شهری و بناهای مسکونی، خلقیات ایرانیان و مواردی از این دست در قالب هیچیک از تاریخنگاریهای معمول نگنجد. اما چه باک اگر با گذر از تقسیمبندیهای کلاسیک تاریخنگاری و گریز از چهارچوبهای روایتگری، از گسترهی فراخ و گوناگون زندگی مردمان گذشته گوشههایی برگزیدم و کنار هم گذارده ام تا تصویری کلی از جامعهی ایرانِ عهد قاجار به دست دهم. (ص21)
ما باکی نداریم و کسی نگفته نویسندهی کتاب هم باید باکی داشته باشد؛ اما وقتی نویسنده خود آگاه است که کتابش گوشههایی از حیات سیاسی و اجتماعی تاریخ قاجار را بهگونهای بینظمونسق و ناروشمند کنار هم قرار داده است، چرا اسم کتاب را گذاشته است جامعهنگاری؟ چرا در ابتدای مقدمه از شیوهی کارش دفاع تئوریک میکند و در پایان مقدمه کمی هم فروتنی خرج میکند تا نقص کارش را هم مزیت جا بزند؟
کتاب جامعهنگاری عهد قاجار کتاب مفرحی است؛ از آن دست کتابها که کتابفروشها میتوانند به بیشتر مشتریان کتابهای تاریخی پیشنهاد کنند.
جامعه نگاری عهد قاجار