تجربه نوشتن به زبان غیرمادری
زبان مادری بخشی از جمعیت ایران فارسی نیست. فارسی را در سنین بالاتر از طریق مدرسه یا رسانههای ملی مثل تلویزیون میآموزند و به فارسی مینویسند. تجربه نوشتن به زبانی غیر از زبان مادری، تجربه جالب و عجیبی است. کسانی که زبان مادری متفاوتی دارند کی و چطور زبان فارسی را یاد گرفتند؟ چرا به فارسی مینویسند؟ متفاوت بودن زبان مادریشان چه تأثیری در فارسینویسیشان دارد؟ و آیا در خواندن و نوشتن به زبان مادریشان توانا هستند؟ پرونده این هفته ما فتح بابی است در اندیشیدن به جواب این سوالات.
زبان مادری بخشی از جمعیت ایران فارسی نیست. فارسی را در سنین بالاتر از طریق مدرسه یا رسانههای ملی مثل تلویزیون میآموزند و به فارسی مینویسند. تجربه نوشتن به زبانی غیر از زبان مادری، تجربه جالب و عجیبی است. کسانی که زبان مادری متفاوتی دارند کی و چطور زبان فارسی را یاد گرفتند؟ چرا به فارسی مینویسند؟ متفاوت بودن زبان مادریشان چه تأثیری در فارسینویسیشان دارد؟ و آیا در خواندن و نوشتن به زبان مادریشان توانا هستند؟ پرونده این هفته ما فتح بابی است در اندیشیدن به جواب این سوالات.
«سخن گفتن از زبان مادری در وضعیت زمانی و مکانی کنونی ما، راه رفتن بر روی لبهی تیغی ست که یمیناش کودکستان «پان ها» و یسارش شهربازی جهان وطنیست. ایستادن بر این تیغ تیز کم دشوار نیست چه رسد به راه رفتن روی آن…» هادی عیار روزنامهنگار و از همکاران وینش یادداشتش را با ذکر این دشواری آغاز میکند. عنوانی که برای مطلبش انتخاب کرده است تا حد زیادی بیانگر است و جذاب: «من به فارسی کُردم»
من به زبان فارسی، کُردم
معانی شعبانی از دیگر همکاران وینش بیشتر به دنیای خاطرات خود توجه کرده است. زمانی که کودکی بود که هنوز مدرسه نمیرفت و برای اولین بار مجبور شد فارسی صحبت کند تا خواهرش را نجات دهد. «این خودیش برادرش» اولین جملهی او به فارسی بوده: «دخترهایی که مثل من و خواهرم و کلی آدم دیگر جنگزده بودند و فارسیبلد -چون مدرسهبرو بودند و از من بزرگتر- آمده بودند خواهرم را بزنند.
خواهرم یک کاسهی آبیرنگ که مخصوص سرلاکش بود دست گرفته بود. کاسه پر از صدف و گوشماهیهای ریز بود. یکیاشان زد زیر کاسه و کاسه با محتویاتش ریخت زمین. زورم نمیرسید بهاشان. خنگ بودند یا چه که وقتی دیدند خیلی جوش آوردهام، ازم پرسیدند:
– کیات میشه؟
– این خودیش برادرش.
معانی شعبانی از دل خاطراتش خیلی خوب رابطه بین خودش و زبان فارسی که در دنیای بیرون جریان داشت و زبان #عربی که در خانه و بین آشناها و هممحلیها صحبت میشد را تشریح کرده است. خواندن این مطلب را توصیه میکنیم.
فارسی بلدی؟
مرتضی مجدفر دکترای مدیریت آموزشی دارد و سالها در آموزش و پرورش، نشریات رشد و فضاهای علمی و نشریات کشور فعالیت داشته است. از او تاکنون ۸۵ کتاب فارسی و ۱۸ کتاب #ترکی به چاپ رسیده که بسیاری از آنها در حوزه آموزشی بودهاند. او هم تا قبل از مدرسه رفتن در آذربایجان هرگز فارسی صحبت نکرده بود. حالا به هردو زبان نویسنده است.
به راست راست، به چپ چپ
کاوان محمدپور پژوهشگر علوم اجتماعی و از نویسندگان همکار با سایت وینش است. او معتقد است «من با زبان کوردی درهم تنیده و یکی هستم، اما با زبانهای دیگر -بخصوص فارسی- ارتباط دارم، من (با) زبان کوردی جهان را میبینم، میفهمم، میخوانم و مینویسم، اما تنها (به) فارسی میخوانم و مینویسم.» #کردی
تجربهی ترجمهی ذهنی