این چهرهی ستودهی ایران است
میگویند وقتی غلامرضا تختی درگذشت، خبرش شهر به شهر، در کوچه و بازار چرخید و پس از آن جماعت بزرگی از مردم، به خیابانهای تهران سرازیر شدند تا برای بار آخر قهرمانِ جوان را در زیر آسمان ابری خانیآباد و شهرری قلمدوش کنند. عدهای نیز این مرگ را چنان گران یافتند که زندگی خود را برنتافتند. پس به رسم پهلوان، مرگ خودخواسته را برگزیدند. اینان از سراسر ملک ایران هفت تن بودند. یکیشان قصابی بود از دیار کرمانشاه که نوشت «جهان بی جهانپهلوان ماندنی نیست» و بعد خود را به قناره آویخت. تختی تنها یک نام نبود، و نه تنها یک ورزشکار یا قهرمان یا چیزی چنان رمنده و فانی. او تجلی معاصر آیین مروت و قدرت بود از جهان شگفت اساطیر که جهانپهلوانش میخواندند. این پرونده به نام غلامرضا تختی، این چهرهی ستودهی ایران است.
میگویند وقتی غلامرضا تختی درگذشت، خبرش شهر به شهر، در کوچه و بازار چرخید و پس از آن جماعت بزرگی از مردم، به خیابانهای تهران سرازیر شدند تا برای بار آخر قهرمانِ جوان را در زیر آسمان ابری خانیآباد و شهرری قلمدوش کنند. عدهای نیز این مرگ را چنان گران یافتند که زندگی خود را برنتافتند. پس به رسم پهلوان، مرگ خودخواسته را برگزیدند. اینان از سراسر ملک ایران هفت تن بودند. یکیشان قصابی بود از دیار کرمانشاه که نوشت «جهان بی جهانپهلوان ماندنی نیست» و بعد خود را به قناره آویخت. تختی تنها یک نام نبود، و نه تنها یک ورزشکار یا قهرمان یا چیزی چنان رمنده و فانی. او تجلی معاصر آیین مروت و قدرت بود از جهان شگفت اساطیر که جهانپهلوانش میخواندند. این پرونده به نام غلامرضا تختی، این چهرهی ستودهی ایران است.
این چهرهی ستودهی ایران است
میگویند وقتی غلامرضا تختی درگذشت، خبرش دهان به دهان، شهر به شهر، در کوچه و بازار چرخید و پس از آن جماعت بزرگی از مردم، همه گرفته و سیهپوش به خیابانهای جنوب تهران سرازیر شدند تا برای بار آخر قهرمانِ جوان را در زیر آسمان ابری خانیآباد و شهرری قلمدوش کنند. عدهای هم مرگش را چنان گران یافتند که حتی زندگی خود را برنتافتند. پس به رسم پهلوان، مرگ خودخواسته را برگزیدند. اینان از سراسر ملک ایران هفت تن بودند. یکیشان قصابی بود از دیار کرمانشاه که نوشت «جهان بی جهانپهلوان ماندنی نیست» و بعد خود را به قناره آویخت.
تختی تنها یک نام نبود، و نه تنها یک ورزشکار یا قهرمان یا چیزی چنان رمنده و فانی. او تجلی معاصر آیین مروت و قدرت بود از جهان شگفت اساطیر که جهانپهلوانش میخواندند.
این پرونده به نام غلامرضا تختی، این چهرهی ستودهی ایران است.*
نام تختی که بیاید حرف کُشتی نیز با او میآید. کشتی ورزش اول ایرانیان است و با فرهنگ و تاریخ این سرزمین عجین گشته و ریشههای آن به ورزش باستانی ایران بازمیگردد؛ به همان زورخانههایی که محل گردآمدن ورزشکاران بود و زورآزمایی پهلوانان. هنوز زیاد نگذشته از زمانی که کشتی در میان گود زورخانه انجام میشد، درست پیش از آنکه به استادیومهای مدرن منتقل شود. تختی نیز پیش از آنکه کشتی حرفهای را آغاز کند ابتدا خود را در همین زورخانهها آزمود؛ اول زورخانهی گردان و مدتی بعد زورخانهی پولاد در میدان شاپور. همانجا بود که عبدالحسین فیلی، پهلوان سابق ایران، استعداد تختی را در کشتی کشف کرد و او را پرورید.
اما زورخانهها و ورزشهای باستانی ایران چگونه شکل گرفتند؟ خاستگاه آیین پهلوانی و آداب کشتی در ایران کدام است؟ زندهیاد استاد ملکمهرداد بهار، پدر اسطورهشناسی ایران و پسر ملکالشعرای بهار، ریشههای این ورزش را در اعتقادات کهن ایرانیان و آیین مهرپرستی میداند. مقالهی زیر مروری است بر جستار جالبی که بهار در رابطه با این موضوع نوشته بود.
چنان که در مقالهی پیشین خواندید آیین پهلوانی را در فرهنگ ایرانی، مرام و آدابی است و تختی دست کم در تصور مردم واجد این خصوصیات بود. اما اینکه واقعا تختی نه به عنوان یک شمایل قهرمانانهی نمادین، بلکه به عنوان یک انسان معمولی که بود و چه رازی در زیست و مرگ او وجود داشت، مثنوی هفتاد منی است که شاید تنها با درک زوایای پنهان زندگی و شخصیت او آشکار شود.
تاکنون در مورد زندگی و مرگ ناگوار تختی حرفهای زیادی زده شد و کتابهای بسیاری نوشته که غلامرضا، غلامرضا را کشت و تختی، یک زندگی از آن جملهاند. نکتهی جالب در معرفی این دو کتاب، این است در حالی که عنوان اولی مرگ تختی را در کانون نظرگاه خود نگاه داشته، عنوان دومی به سراغ زندگی رفته است.
اینکه زندگی تختی ماجراها و فراز و فرود بسیاری داشت به کنار، اما داستانهای زیادی نیز به زندگی او نسبت داده شد. همینها ابعاد دراماتیک شخصیت، زندگی و مرگ او را بیشتر میکرد و بر علاقهی هنرمندان به بازبینی و درک دوبارهی او میافزود؛ از فیلمسازانی چون علی حاتمی و بهرام توکلی گرفته، تا نویسندگانی که در داستانهایشان همواره جایی برای از او گفتن پیدا میکردند و شاعرانی که در رثای او نوشتند.
جمال میرصادقی در داستان کوتاه دیگه مثه تختی نمیآد به سراغ فضای حاکم بر ورزش کشتی رفته و مخاطب را با خود میبرد به دل سالنهای دمکرده و دوشکهایی که شاهدان حقیقی عشق، امید، ترس و آرزوی کسانی هستند که برای قهرمانی و شاید تختیشدن، خود را به آب و آتش میزدند.
با اینکه به باور میرصادقی دیگر کسی همچون تختی نخواهد آمد اما کشتی تا به امروز کم قهرمان دلاور به خود ندیده. آنهایی که از میان مردم برخاستند، روی دوش مردم قهرمان شدند، و مردمی باقی ماندند. علیرضا حیدری کشتیگیر سالهای نه چندان دور از همان قهرمانانی است که خاطرهی کشتی گرفتنها و مدال آوردنهایش در ذهن بسیاری از ما به شیرینی و شادی ثبت گشته.
میگویند پهلوانان نمیمیرند و چه ساحتی نامیراتر از کلمه. چه خدمتی کردهاند شاعران که جهان از شمایل نیک قهرمانان خالی نماند، که رویای انسانهای خوب، مروت و آزادگیشان بر بالهای کلام سوار شود و دشت به دشت و کوه به کوه بچرخد و آوازش را به گوش مردمان برساند. در رثای مرگ تختی شاعران بسیاری نوشتند و همچون فردوسی رسالت قلم را پاس داشتند.
میگویند دوران قهرمانان و قهرمانگری به پایان رسیده. دیگر کسی به آن حدود نخواهد رسید که جمعی برای او جامه بدرانند و نامش را چون غنیمتی با آب طلا بر سرسرای روزگارشان بنویسند. شاید تختی واپسین قهرمانی باشد که جلوهای چنین اسطورهای در تاریخ و ادبیات ایران یافته. اسطورهای که تا دنیای متجدد امروز پیش آمده و تصاویرش نه در دنیای حماسهسرایان خیالی که در دنیای واقعی ثبت گشته. آرزو ناصری تعدادی از تصاویر دیدنی جهانپهلوان را برگزیده و در نظرگاه به اشتراک گذاشته است.
در این بخش، چند تصویر از تصاویر فراوانی که دوربینهای عکاسی از غلامرضا تختی ثبت کردهاند را تقدیم نظرگاه شما کردهایم. راستش میخواستیم این تصاویر از آن دسته تصاویر کمتر دیدهشدهی زندگی ورزشی او باشند و بستری را برای ملاقات تازهتر با صورت و سیرت قهرمان فراهم کنند. شما هم اگر مایلید مطالب و تصاویر خود را از غلامرضا تختی برای وینش ارسال کنید. |
در انتها باید از شرکت زیرساخت مرکز داده ارم و مهندس سالاری تشکر کنیم که دل در گرو این سرزمین و قهرمانان ملیای چون غلامرضا تختی نهادند و از این پرونده حمایت کردند. جالب است بدانید که مهندس سالاری، مدیرعامل شرکت زیرساخت مرکز داده ارم، بااینکه متخصص حوزهی آی تی است اما در حوزهی ورزشینویسی نیز دستی بر آتش دارد. ایشان لطف کردند و مطلب کوتاهی نوشتند در ستایش جهان پهلوان که در ادامه میخوانید.
2 دیدگاه در “این چهرهی ستودهی ایران است”
بسیار عالی نگاشتید … ممنون از مطالب مفیدتان
سلام و خسته نباشید. اینکه در کشتی همیشه ایران مدال می آورد ریشه در آیین های کهن دارد و پهلوان هایی که در کشور تربیت شده اند. اما الان کجا ممکن است پهلوان تربیت شود؟