سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

غلامرضا تختی را کشت

غلامرضا تختی را کشت

 

جهان پهلوانا گجسته باد آن روز که به هتل آتلانتیک پا گذاشتید؛ امروز دوازدهم دی سال 1402 هجری شمسی است و تا پنج روز دیگر پنجاه و ششمین سالِ آغاز جاودانگی‌تان در این هتل رقم می‌خورد.

جهان پهلوانا گجسته باد آن روز که به هتل آتلانتیک پا گذاشتید؛ امروز دوازدهم دی سال 1402 هجری شمسی است و تا پنج روز دیگر پنجاه و ششمین سالِ آغاز جاودانگی‌تان در این هتل رقم می‌خورد.

 

 

 

غلامرضا چگونه تختی شد

 

همین اولش بگویم که اگر از آن‌هایی هستید که چشم دیدن همین چهار تا نشان افتخاری را که شخص تاریخ بدون پارتی بازی و ناداوری به سینه‌ی این ملت آویخته است را ندارند این نوشته را نخوانید. من اهل اسطوره‌زدایی و این حرف‌ها نیستم. همه‌ی اسطوره‌‌شکن‌ها و اسطوره‌کنفت‌کن‌هایی که می‌شناسم، در جستجوی اسطوره یا سر از نورث و اسکاندیناوی در آورده‌اند یا از پکن و مسکو و کاراکاس و عکس استالین و رفقا و چرچیل و شرکا را به دیوار اتاقشان چسبانده‌اند.

 

اگر می‌خواهید بدانید تختی واقعا که بود کتاب مهدی میر محمدی را بخوانید. تختی واقعی همان کسی بود که مردم می‌شناختند و مردم می‌گفتند؛ کسی بود که در مسابقات روی  عضو آسیب دیده‌ی رقیب فن نمی‌زد، واقعا نمی‌زد و نه از آن مُشک‌ها بود که علیخانی در ماه عسل بگوید.

کسی بود که دست شاه را نبوسید، وطن‌پرستی بود که با عکس مصدق عکس گرفت، آن هم در زمانه‌ای که مصدقی بودن از حالا هم جرم‌تر بود. (البته امروزه به لطف روشن‌گری‌های کسانی مثل مهدی تدینی و موسی غنی نژاد و دیگر دوستان (راستی را که از این دوستان شکایت کجا بریم؟) ما فهمیده‌ایم مصدق پیرمرد لجوجی بود که با ملی کردن نفت ملت را به خاک سیاه نشاند و بهتر بود که انگلیسی‌ها تا ابدالدهر نفتمان را می‌چاپیدند و عزت نفسمان را هم لگدمال می‌کردند.)

 

غلامرضا تختی
غلامرضا تختی

 

 

مسلمانی معتقد بود که نماز می‌خواند و همیشه قرآن را به همراه داشت اما آمرِ به امر نبود. خودش مذهبی بود و خانواده‌اش چادری بودند اما زنش بی‌حجاب بود و نه به آنها می‌گفت چادر از سر بردارید و نه به این می‌گفت چادر سر کن. کشتی‌گیر قدر قدرتی بود؛ آدم خوش‌مشربی بود؛ خجول و سربه زیر بود؛ افسرده‌حال بود؛ دستگیر فقرا بود و مثل هر آدمیزاده‌ی سلیم‌النفسی که در روزگار وحشت زندگی می‌کند، روانی نازک و شکننده داشت.

به پیشنهادهای چرب تهیه‌کننده‌ها برای بازی در سینما نه گفت، رشوه‌های چندصدهزارتومانی را با دست پس زد و با پا پیش نکشید و وقتی بهش گفتند بیا این تیغ صورت تراشی را تبلیغ کن و پانصدهزار تومن هم بگذار توی جیبت گفت: آقا ما این‌جوری ریش نمی‌زنیم، آن هم در زمانه‌ای که با پانصدهزارتومان می‌شد سه تا آپارتمان توی تهران خرید و تختی یکیش را هم نداشت. همه‌ی اینها را می‌توانید بگذارید به حساب غرور، هوش اجتماعی بالا، شرافت و عزت نفس تختی. همه‌ی این خصال نیکو هستند و اگر به گونه‌ای نسبی یا مطلق صاحب این خصال هستید سرتان را بالا بگیرید و از بابت داشتنشان شرمنده نباشید.

 

تختی پسر فقیری بود که در خانی آباد به دنیا آمد و سه تا مدال المپیک گرفت، در طول دوران زندگی‌اش محبوبیتی افسانه‌ای به دست آورد. به شیوه‌ی پهلوانان قصه‌ها عاشق شد و ازدواج کرد و چهار ماه بعد از به دنیا آمدن پسرش خودکشی کرد. آخر شما را به خدا برای کدام آدم معمولی نیم‌قرن بعد از مردنش کتاب چاپ می‌شود؟ آخر شما را به خدا، مگر کسی هست که نداند تختی هم آدم بود و توانایی‌های فرازمینی نداشت؟ حتی فردوسی هم می‌دانست که رستم یلی بود در سیستان.

اما چرا یک ملت تصمیم می‌گیرد از یلی در خانی آباد تختی داستان بسازد؟  تختی را بدون جهان‌پهلوانش گفتن کم‌وبیش شبیه محمد بدون حضرت گفتن است؛ چیزی را ثابت نمی‌کند جز این‌که آدم کوچکی هستم که حالم از کوچک بودن خودم به هم خورده است. هرکجا در این نوشته من تختی نوشتم شما در خاموش‌خوانی اصلاح کنید و جهان‌پهلوانش را هم بخوانید.

 

 

تختی چگونه جهان‌پهلوان شد

 

تختی جهان پهلوان شده بود اما اولین بار سیاوش کسرایی شاعر بود که او را به این نام خواند. (بر شاعر بودن کسرایی مُصرم) قصه از این قرار است که یک بار سایه و کسرایی و صدر الدین الهیِ روزنامه‌نگار رفتند به سالن پارک شهر که کشتی تختی را ببینند. کسرایی چنان تحت تاثیر قرار گرفت که دو روز بعد شعری برای او سرود؛ نه قصیده‌ای در مدح تختی، که مثنویِ شورانگیزی به سیاق شاهنامه. شعر کسرایی که اولین بار در کیهان ورزشی چاپ ‌شد با این بیت شروع می‌شود:

 

جهان پهلوانا صفای تو باد

دل مهرورزان سرای تو باد

بماناد نیرو به جان و تنت

رسا باد صافی سخن گفتنت

 

کسرایی مثل هر شاعر حماسه‌سرای خوب دیگری در پروبال دادن به ابعاد روحانی و جسمانی تختی راه مبالغه را به خوبی می‌پیماید و حتی کار را به آنجا می‌کشاند که از خودش فروتنی به خرج می‌دهد و در انتهای شعر این ابیات را می سراید:

 

عزیزا نه من مرد رزم آورم

یکی شاعر دوستی پرورم

ز تو دل فروغ جوانی گرفت

سرودم ره پهلوانی گرفت

ببخشا سخن گر درازا کشید

که مهرت عنان از کفم وا کشید

 

شعر تاثیرگذاری است و چند بیت ناب دارد. کسرایی برای مرگ تختی هم شعر گفت؛ شعری در قالب نیمایی که به پای شعر اولش نمی‌رسد. خیلی‌ها برای پهلوان مرده شعر گفتند؛ مهدی سهیلی، کارو، رضا براهنی… . جهان پهلوان زنده و مرده‌اش را عشق بود. شعر براهنی یکی‌دو جای خیلی قشنگ دارد: کسی که سایه‌ی خود را به آفتاب رساند. اگر کسی بتواند در وصف من حرفی به این قشنگی بگوید، لابد من آدم بزرگی هستم. اما در مرگ تختی زیباترین سخن منسوب به شاملو است: رستم از شاهنامه رفتاصلاحیه: رستم از شاهنامه رفت بخشی از شعر پریای شاملو است، باقر عالیخانی در یادداشتی پس از مرگ جهان‌پهلوان از آن استفاده کرد تا نامتصوربودن مرگ تختی را بیان کند.

 

 

جهان‌پهلوان چگونه آقاتختی شد

 

تختیِ فیلمِ بهرام توکلی تختی است؛ تختیِ مهدی میرمحمدی آقاتختی. فاصله‌ی این دو تا از خانی آباد تا تجریش است. من تختی میرمحمدی را بیشتر می‌پسندم. هرچند بازیِ محسن تختی، در نقشِ جوانیِ جهان پهلوان بسیار به دلم نشست. به‌نظرم محسن تختی به‌خصوص آن لبخندهای حاکی از صفای باطن جهان‌پهلوان را خوب از کار در آورد. من از لات‌بازی و لاتی سخن گفتن، به‌خصوص از نوع تهرانی‌اش، خوشم نمی‌آید. اتفاقا آقاتختی نوشتن‌های مهدی میرمحمدی در کتاب آزارم داد. می‌گذارمش به حساب صفای قلب مهدی میرمحمدی که در مراسم رونمایی کتاب، در نشر چشمه‌ی کارگر دیدمش و حواسم بود که چه تلاشی می‌کند تا بغضش گریه نشود.

 

 

تصویری از محسن تختی در نقش غلامرضا تختی، فیلم «غلامرضا تختی» (1397) ساخته‌ی بهرام توکلی
محسن تختی در نقش غلامرضا تختی، فیلم «غلامرضا تختی» (1397) ساخته‌ی بهرام توکلی

 

 

آقا تختی چگونه تختی شد

 

 اگر که این نوشته را تا به اینجا خواندید از هر گروه کسان که هستید صفایتان باد. خواندن این نوشته را که تمام کردید لطفا مصاحبه‌ی محسن تختی را با روزنامه‌ی ایران بخوانید. عنوان مصاحبه این است: از هوش رفتم و فهمیدم تختی چه زجری می‌کشید. نامه‌ی کارگر جوان خطاب به مادر تختی را هم بخوانید؛ نامه با این جمله شروع می‌شود: سلام مادر، پسرت داماد شد…

جهان‌پهلوانا صفایتان باد. شما از آن دست کسانی هستید که ایرانی بودن را قابل تحمل می‌کنید. برای ایران ماندن و ایرانی ماندن حقیقتا سخت می‌شو،د دلیل جست و شما یکی از آن دلایل هستید.

جهان پهلوانا گجسته باد آن روز که به هتل آتلانتیک پا گذاشتید؛ امروز دوازدهم دیِ سال 1402 هجری شمسی است و تا پنج روز دیگر پنجاه و ششمین سالِ آغاز جاودانگی‌تان در این هتل رقم می‌خورد.  

 

هتل آتلانتیک

 

اصلاحیه: رستم از شاهنامه رفت بخشی از شعر پریای شاملو است، باقر عالیخانی در یادداشتی پس از مرگ جهان‌پهلوان از آن استفاده کرد تا نامتصوربودن مرگ تختی را بیان کند.

  این مقاله را ۱۴۰ نفر پسندیده اند

13 دیدگاه در “غلامرضا تختی را کشت

  1. علی می گوید:

    اخه دروغ تا چقدر فیلم در اشیو موجود هست که پهلوان تختی سر خم کرد تا شاه ایران براش مدال بندازه اخه گفتن این دروغ چی براتون داره که اینقدر خودتونو کشتید و هی بد گویی از شاه و خاندانش اخه چرا مردم رو نفهم فرض میگیرید

    • محمد می گوید:

      اون فیلم اوایل کار تختی بود بعدها علنا مخالفت کرد مغضوب شاه غلامرضا و فرح بود ساواک کشتش نسل قدیم میدونن ، قهرمان و پهلوان بود بشدت جامعه مجذوبش بودن تو زلزله بویین زهرا اول کسی بود که رفت قبلش تو شهر راه افتاد پول جمع کرد چی معرکه ای شد شاه خوشش نمی اومد بعدش فرح رفت بویین زهرا چقدر مردم انتقاد کردن تو ورزشگاه امجدیه وارد که شد ورزشگاه ترکید بعدش غلامرضا اومد سکوت برقرار شد علنا مخالفت میکرد دیدار ورزشکاران باشاه اواخر کارش دست شا رو نبوسید تختی مصدقی بود ، دوستان نسل تختی و نسل بعدش فوت شدن این نسلها چیزی نمیدونن تختی با زنش اختلاف داشت که دست مایه مسخره ای در اونزمان برای ساواک شد ولی ظاهرا الان جواب میده پسرشم ۴ ماهش بود الانم سالهاس امریکاس خاندان پهلوی خیلی سعی میکنن موضوع رو وارونه جلوه بدن خیلی از کشتی گیرای اونزمان به تختی حسادت میکردن بعدها تو سالگرداش ازش تعریف میکردن ، مظلوم جهان پهلوان تختی چرا کسی نمیگه به چه دلیل از راه آهن بیرونش کردن کارشو گرفتن پول تو جیببی نداشت شروع کردن به تحقیر خانوادش کسی اینا رو نمیدونه

  2. ارمیتا گراوند می گوید:

    کشوری که مال نیست .دیگه هیچ چیز ش برامون مهم نیست حتی اگه دشمن بگیرش

  3. اسماعیل می گوید:

    سلام برجهان پهلوان تختی و همه پهلوانهای با معرفت جهان که ابوتراب اسدالله الغالب را مربی دارند که تربیت و تراب و و مربی یک ریشه دارند و خداوند علی اعلی دوستدارد علی و دوستدارانش را که ثبت قلب با اصل حب مرتضی ،دین خداست

  4. حسین می گوید:

    این کلمه خیلی تکرار میشه که تختی خود کشی کرد! ولی هیچ کس نمی پرسه،شما برای این حرف خودتون چه مدرکی دارید؟!؟!!!؟ آخه بابا این یه ادعای پزشکی هست،یعنی تا طرف معاینه نشه نمیشه گفت چطور فوت کرده؟! ولی از همان روز روزنامه های اون زمان قبل از این که جسد این بنده خدا پیدا بشه صبح تیتر زده بودن که تختی خودکشی کرد. این عجیب نیست؟!

  5. علب می گوید:

    به نام خدا
    مایه تاسف است که فرزندان ایران و برخورداران از فرهنگ چند هزارساله با واژه های زشت در ریانه ای همگانی از دیگران یاد میکنند. پیامبر ایرانی نیکی در پندار، گفتار و کردار را رواج داد و پیامبر ارجمند اسلام این جمله را به یادگار گذاشت: روش افراد پست زشتگویی است.
    پیرو هرکدام که باشی باید از توهین، غیبت، زشتگویی و بدی پرهیز کنی.
    اگر در یک جمله رسالت انسان بیان شود بی شک این خواهد بود: ریالت انسان در این ایت که از انسانها، انسان بهتری بسازد و نخیت باید از خود شروع کند.

  6. محمد می گوید:

    خیلی سعی کردی ادبی صحبت کنی ولی نه با ادبی و نه با شعور که فکر میکنی ایران ماندن و ایرانی ماندن قابل تحمل نیست و باید کسی آنرا قابل تحمل کند
    تختی انسان بسیار بزرگی است و همه او را دوست دارند اما ایران بسیار مهمتر ، بزرگتر و با ارزش تر از تختی و تختی ها است

  7. شاهین می گوید:

    خدا رحمتش کنه جهان پهلوان تختی را ولی الان یکسری مثل خادم و پرستویی فکر می کنند مثل جهان پهلوان تختی هستند و دارند به آرمانهای ملی و مذهبی ما با حمایت از جنبش فواحش را زیر پا می گذارند

    • علی می گوید:

      شما ازکجا می دانید این دو فکر می کنند که همچون تختی هستند؟؟؟ اگر شما تختی را دوست دارید به جای تهمت زدن به این دو عزیز اخلاق تختی را سرلوحه ی کار خود قرار دهید. در ضمن نوشته ی شما ایراد نگارشی بزرگی دارد. بد نیست کتابهای دستوری دبیرستانتان را دوباره مرور بفرمایید.

    • طاهری می گوید:

      البته پرویز پرستویی اون نقشش تو آژانس شیشه ای واقعا دلی بود نه بازیگری چون برادر خودش بهروز پرستویی از شهداست خیلی به دل می‌نشست اون فیلم.

  8. معصومه درمنکی می گوید:

    سلام . ای کاش ایرانی ها و همه مردم جهان از پهلوان تختی الگو می‌گرفتند خوشا به حالش چه دلی داشت الان فرزند کجاست و چکار میکنه کسی دلجویی میکنه باید هم سن من باشه تختی با پدر من که در راه آهن کار می‌کرد دوست بود و پیشنهاد کشتی رو به ایشون داده بود به واسطه توان بالایی که داشت ولی متاسفانه پدرم قبول نمیکنه به خاطر امرار معاش و زندگی و تامین آن دیگه وقت ورزش نمیموند و پولی هم نمیدادن . گفته بود پول توش نیس ولی بعد ها خواهد بود . و من عاشق جهان پهلوان تختی و امثالهم هستم . ای کاش منم مثل ایشان باشم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *