پرده خانه

داستان پرده خانه در بازی‌خانه حرمسرای یک سلطان تازه از جنگ بازگشته می‌گذرد‌. روز‌به‌روز پای زنان بیشتری به حرمسرا باز می‌شود، زنان دیگری کشته و یا به عنوان هدیه تقدیم دیگر سلاطین می‌شوند. زنانی که وادار به اطاعت از دستورات سلطان و فراهم‌کردن تفریحات او هستند، در خلال نمایشنامه از گذشته و سرنوشت غم‌انگیز خود پرده برمی‌دارند. حتی تصور اینکه طمع سلطان برای تملک زنان و ستمگری‌هایش در برابر آنان پایانی داشته باشد، دور از ذهن می‌نماید.

در میان روزهای اسفباری که حرمسرا پشت سر می‌گذارد، گلتن، آموزگار زنان بازیخانه که زنی هنرمند، با ذکاوت و تیزهوش است، نامه‌ای با مهر سلطان می‌یابد که اوضاع را دگرگون می‌سازد:

«بر غلامان است چنانچه از کید روزگار و کجروی فلک کج‌رفتار چشم‌زخمی بر سپاه همایون افتاد، به محض رؤیت رایات نامیمون سپاه مشئوم، خواتین پرده‌خانه را کلاً از تیغ بی‌دریغ بگذرانند و البته که اجساد بی‌جان ایشان را به آتش سوزنده بسوزانند…»

زنان پس از دیدن نامه با وجود هراس و وحشتی که از آینده دارند، اما دیگر حاضر نیستند تن به خواسته‌های سلطان و سرکوب و خفقان دهند. زنان ستمدیده با رهبری و راهنمایی‌های گلتن، ناگواری‌ها و مصائب حرمسرا را تاب می‌آورند و برای رسیدن به آزادی و رهایی می‌کوشند، حتی اگر ندانند که پس از آزادی چه زندگی‌ در انتظارشان است؛ امید و انگیزه‌ است که آنها را به پیش می‌راند.

درباره نویسنده

بهرام بیضایی، نویسنده، پژوهشگر و کارگردان نامدار ایرانی، دی ماه سال ۱۳۱۷ به دنیا آمد. از دوران کودکی و نوجوانی با زندگی در کنار خانواده اهل ادبش، شنیدن داستان‌های مادربزرگ و دیدن تئاترهای خوب و بد و فیلم‌های کارگردانان برجسته جهان، به هنر خصوصاً ادبیات، سینما و تئاتر علاقه‌مند شد. در دانشگاه رشته ادبیات را برای تحصیل برگزید؛ اما پس از یک سال، از ادامه تحصیل منصرف شد و تصمیم گرفت خود به پژوهش بپردازد و همچنین علاقه‌اش به نمایش را دنبال کند.

او از سال ۱۳۴۱، به نوشتن اولین نمایشنامه‌هایش، از جمله پهلوان اکبر می‌میرد، هشتمین سفر سندباد و غروب در دیار غریب دست زد. اولین فیلمش، عمو سیبیلو را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت. از آثار سینمایی وی می‌توان سگ‌کشی، رگبار، مرگ یزدگرد، چریکه تارا، باشو غریبه کوچک، مسافران و وقتی همه خوابیم را نام برد.

کتاب‌های نمایش در ایران، نمایش در ژاپن، ریشه‌یابی درخت کهن و هزار افسان کجاست؟ از کارهای پژوهشی او به چاپ رسیدند.
روز واقعه، آینه‌های روبه‌رو، طومار شیخ شرزین، پرده نئی، سیاوش‌خوانی و دیباچه نوین شاهنامه چندی از آثار ادبی وی هستند.

بیضایی به عنوان یکی از مهم‌ترین هنرمندان معاصر ایران شناخته می‌شود که به واسطه مطالعات و دانش گسترده خود، نگاه ویژه‌اش به فرهنگ، زبان و تئاتر ایرانی و بهره‌گرفتن از وقایع تاریخی، اساطیر و انسان‌شناسی، داستان‌های عمیق و شگفت‌انگیزی با لحنی منحصر‌به‌فرد خلق می‌کند.

بخشی از کتاب پرده خانه

گلتن: به تو می‌آموزم چگونه با لبخند کینه را پنهان کنی. چگونه رام بنمائی و در پس آن توسنی کنی. چگونه بی‌نیازی را پرده‌ خودخواهی کنی. به تو می‌آموزم چگونه با بزرگ‌کردن ایشان پستشان کنی. چگونه مهربان بنمائی و در پس آن بیزاری کنی. آه مبادا که خودت باشی. این جائیست که نیکی‌هایت دشمنان تواند. جایی که اگر درخت بارده باشی سنگ می‌خوری. آنان که مرد بودند از مردی افتادند؛ و حالا نوکری پیشه کرده‌اند تا زنان را از زنی بیندازند. این جائیست که همه خواجه باشند؛ تا فقط یکی مرد جلوه کند!