پارتیزان های لوانت
نویسنده: خئسوس ایسکارای
مترجم: رضا آذرخشی
ناشر: علمی فرهنگی
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۵
تعداد صفحات: ۱۱۰
شابک: ۹۷۸-۶۰۰۱۲۱۹۶۰۳
چند سال پیش از جنگ جهانی دوم، جنگ داخلی اسپانیا که هزاران تن کشته برجای گذاشت با پیروزی و رویکار آمدن فرانکو، رهبر خونریز و سرکوبگر اسپانیایی به پایان رسید. با رهبری او، حکومتی فاشیستی و تمامیتخواه بر سر کار آمد که از هیچ جنایتی دریغ نمیکرد؛ از اعدامهای سیاسی گرفته تا سرکوب مردم در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. پارتیزانهای لوانت در چنین فضایی میگذرد و سرگذشت مردمانی را دنبال میکند که علیه نظام دیکتاتوری و فاشیسم به پا میخیزند و برای دستیابی به آزادی و حقوق شایسته انسان از جان مایه میگذارند.
سرکوبهای وحشیانه و فجیع، مردم آزادیخواه را از راه خود بازنمیدارد و اعتقادات و آرمانهای پارتیزانها، آنها را در مبارزه با ستم و تاریکی پیش میراند.
نویسنده، پارتیزانهای لوانت را به مانند نوشتههای دفتر خاطرات یا سفرنامهای نوشته که در ۳۲ بخش کوتاه، هر دیدار، شخصیت و موقعیت را به خوبی توصیف میکند و خواننده را با واقعیت اندوهبار و خوفناک زندگی در یک نظام ددمنش و ضدانسانی مواجه میسازد. رساندن صدای پارتیزانها به دنیا، از دغدغههای اصلی نویسنده است که بارها اهمیت آنرا گوشزد میکند.
درباره نویسنده
خئسوس ایسکارای، نویسنده و فعال سیاسی اهل اسپانیاست. او سالها به روزنامهنگاری پرداخت و همزمان با قدرتگرفتن فاشیسم در اسپانیا، بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ شهرت فراوانی میان هموطنان خود یافت. ایسکارای در نبردهای ضدفاشیستی و مردمی حضور داشت؛ اما پس از پیروزی فرانکو در جنگ داخلی، به فرانسه و بعد مکزیک نقل مکان کرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، به طور پنهانی به اسپانیا بازگشت و به نشر روزنامههای مخفی در مادرید مشغول شد. فعالیت و نگاه سیاسی او آشکارا بر آثار ادبیاش اثر گذاشتهاند.
جنایت در گرانادا اجرا شد و شرح حال کاستو گارسیا روسا از دیگر کتابهای او هستند.
بخشی از کتاب پارتیزان های لوانت
من به اشخاصی خطاب میکنم که همان سلاحی را در دست دارند که خود من با آن مسلحم. من به روزنامهنگاران، نویسندگان، به تمام اشخاصی خطاب میکنم که میتوانند صدای اسپانیای مبارز راه آزادی و استقلال را به تمام بشر برسانند… چریکها غالباً از من میپرسیدند: «راجع به ما چه میگویند؟ درباره مبارزه ما چه مینویسند؟» در جواب این پرسش نمیدانستم چه بگویم.
از کوههای اسپانیا، از کوههای لوانت، کاستیلیا، گالیسیا، کوردووا، گرانادا صدای ملت جنگاور به گوش میرسد. آنها خواستارند که ما جانفشانیها و مبارزه فداکارانه آنان را برای ملتهای دیگر شرح دهیم. اکنون قلم با سرنيزه برابر، بلکه بُرندهتر است. باید جهد نمود، مبارزه کرد، شرح داد. نباید گذاشت هیچ شجاعتی مسکوت بماند. نباید گذاشت یک قطره خون بیهوده ریخته شود.
بگذارید نسل اسپانیاییها که بعد از طوفان به دنیا میآیند، درباره آنهایی که اکنون در کوهها و جلگههای اسپانیا جنگ میکنند، بتوانند بگویند: «آنها چنین مردان دلاوری بودهاند و اینطور برای زندگی و آزادی ما نبرد میکردهاند.»
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی