این کتاب یک راهنمای عملی برای بسیاری از ما زنان است تا بتوانیم گامهای کوچک برای جرأت‌مندی برداریم، گام‌هایی که برمبنای آشنایی نسبت به تجربه دیگران، آگاهی به احساسات، نیازها و افکار برداشته می‌شود و بر چگونگی شکل‌دهی و مرزکشی روابط زنان با دیگران، تکیه می‌کند. آن چیزی که سبب می‌شود این کتاب کمی معمولی شود، پیشنهادهای کاربردی و راهنمایی برای انجام آنان است .

در واقع این کتاب می‌تواند فرصتی ساده در اختیار بسیاری از زنانی قرار دهد که مدام ناگزیرند علایق و توانمندی‌های خود را به دلیل شرایط سوگیرانه اطرافیانه‌شان پنهان کنند. کتاب امکان آگاهی از میزان اعتمادبه نفس، هیجان و درک از محیط را ممکن می‌کند و به بررسی جنبه‌های روانشناختی زنان در جوامع چالش برانگیز  می‌پردازد؛  جوامعی که مدام زنان قضاوت می‌شوند و یا رفتار جرأت‌مندانه آنان، خصوصاً در محیط‌های شغلی به عنوان خصومت یا پرخاشگری شناخته می‌شود.

کتاب درصدد است تا برخی کلیشه‌های رایج در محیط‌های مردانه -علی الخصوص کاری- را شناسایی و نحوه رویارویی و تغییر آن‌ها را بررسی کند. در این زمینه در برگیرنده مثال‌های متعددی است و در 9 فصل آن حتی شیوه‌های تفسیر و نحوه ارتباط را در سه دسته سبک منفعلانه پادری، سبک پرخاشگرانه‌ی شمشیر و سبک جرات‌مندانه فانوس بیان می‌کند.

مقدمه کتاب را ریان ایسلر نوشته که معتقد است با وجود تمام تلاش‌های زنان برای تغییر قوانین از سال 1969 هنوز بسیاری از محیط‌های شغلی و زندگی براساس الگوهای مردانه شکل گرفته است.

درباره نویسنده

جولی دی آزدو هنکس، روان‌درمانگر و استادیار مددکاری اجتماعی دانشگاه یوتا.لی است. او را مشتاق کمک به زنان برای یافتن صدای واقعی خود در زندگی، روابط و دنیا می‌دانند . هنکس  نویسنده کتاب درمان فرسودگی هم است و حتی یک بار  برنده جایزه آهنگ‌نویسی  در شهر محل زندگی خود شده است.

درباره مترجم

زهرا آزادفر، دانشجوی دکترای روان‌شناسی بالینی است که پیش از این کتاب دیگری  با عنوان علم وهنر باهم ماندن نیز ترجمه کرده است.

بخش‌هایی از کتاب

تحقیقات روان شناختی بر روی زنان نشان می‌دهند که روابط در زندگی ما اهمیت زیادی دارند و ما احساس خودارزشی‌مان را در طول زندگی براساس کیفیت رابطه با کسانی که دوستشان داریم، شکل می‌دهیم. اخلاق رابطه این است که از طریق آن بی‌عاطفگی و بی‌تفاوتی در جهان کاهش و ارتباط و توجه افزایش یابد. با این حال، گاهی این جهت‌گیری رابطه ای موجب می‌شود زنان صدای درون خود را خفه کنند.

نیاز به حفظ رابطه با دیگران در همه افراد با هر سبک دلبستگی وجود دارد. هرگاه رابطه ما با افراد مهم زندگی‌مان در معرض تهدید قرار گیرد، دست به هر کاری می‌زنیم تا آن رابطه را حفظ کنیم. افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی احتمالا زمانی که رابطه‌شان تهدید می‌شود کناره گیری می‌کنند، زیرا آموخته‌اند با محافظت از خود رابطه‌شان را حفظ کنند.

در مقابل، افراد دارای سبک دلبستگی مضطرب می‌ترسند که با رفتار قاطعانه کنترل هیجانات خود را از دست دهند و دیگران را از خود دور کنند؛ عنصر مشترک در هردو آن‌ها ترس است- ترس از آسیب دیدن رابطه و ترس از دست دادن رابطه.