سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

باغ شفتالو

نویسنده: شاه منصور شاه میرزا

ناشر: ثالث

نوبت چاپ: ۵

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۷۸

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۰۵۳۳۳۴


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید
باغ شفتالو

اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

تهیه این کتاب

زبان مردم در دو کشور تاجیکستان و ایران فارسی است. اما تفاوت در خط و نوشتار باعث شده تا ادبیات این دو کشور برای دو طرف بیگانه و غریب باشد. خط فارسی در کشور تاجیکستان سیریلیک است و همین باعث می‌شود تا آثار نویسندگان و شاعران تاجیکستانی برای عموم ایرانیان غیرقابل خواندن باشد. در این بین برخی شعرا و نویسندگان تاجیکستانی هستند که به سعی و کوشش خود خط فارسی را یاد گرفته و آثار خود را به خط فارسی نیز تبدیل کرده‌اند. شاه‌‌‌منصور شاه‌میرزا یکی از این نویسندگان تاجیکستانی است.

شاه‌منصور شاه‌میرزا (متولد ۱۹۷۱) از سال ۲۰۰۶ در موسسه‌ی اکو به عنوان کارشناس میز تاجیکستان فعالیت دارد. او چند کتاب در تاجیکستان به زبان فارسی و به خط سیریلیک منتشر کرده و در سالیان اخیر نیز چندین کتاب را از خط سیریلیک به خط فارسی ترجمه کرده و در ایران به چاپ رسانده است. (آدم می‌ماند چه واژه‌ای به کار ببرد! آخر زبان و آهنگ این کتاب‌ها فارسی بوده و تنها خطش خط فارسی نبوده و او زبان را و حتی جمله‌بندی‌ها را تغییر نداده. بلکه فقط خط را تغییر داده. اثری را از زبانی به زبان دیگر ترجمه نکرده. بلکه فقط تغییر خط داده). او در سال ۱۳۹۶ هم یک کتاب را از زبان روسی به زبان فارسی ترجمه کرد.

 

شاه منصور شاه میرزا
شاه منصور شاه میرزا

 


باغ شفتالو نخستین مجموعه داستان شاه‌میرزا به زبان و خط فارسی است که در سال ۱۳۹۸ توسط نشر ثالث منتشر شده است. باغ شفتالو مجموعه‌ی چهار داستان کوتاه به همراه مقدمه‌ای از نویسنده‌ی تاجیک سلیم ایوب‌زاده در مورد سبک نوشتن شاه‌میرزا است. چهار داستان این مجموعه حال و هوایی عاشقانه و نوستالژیک دارند و بیشتر در حال و هوای کودکی نویسنده سیر می‌کنند و آن‌چنان که باید و شاید در مورد وقایع روز و تاجیکستان مدرن نیستند.

واژه‌های به کار رفته در داستان‌ها به گفتار مردم تاجیکستان بسیار نزدیک است و همین باعث تازگی داستان‌ها برای مخاطب ایرانی است. واژگان ناآشنا در پانویس به فارسی معیار ترجمه شده‌اند و البته واژگان زیادی هم هستند که پانویس نشده‌اند و آدم را یاد آثار قدیمی فارسی می‌اندازد. چون که این واژگان شاید در گفتار روزمره‌ی ما نباشند، اما در کتاب‌های شعر و داستان فارسی کهن به تواتر با آن‌ها مواجه شده‌ایم و همین است که این چهار داستان را جذاب می‌کند.


بخشی از کتاب باغ شفتالو


در راهرو تلیویزیان سیاه‌سفیدی را روی میز گذاشته بودند و هر بار که بی‌بی از کنار آن می‌گذشت، رویش را می‌پوشاند که تصویرها را نبیند. بیماران می‌خندیدند و از این کار بی‌بی زیاد خوشم نمی‌آمد و می‌گفتم من خجالت می‌کَشَم. اما بی‌بی کار خودش را می‌کرد: این‌ها یزیکند (نامحرمند)، فردا همه‌ی این سَوال و جواب دارد. حتی مانع می‌شد کارتن تماشا کنم.

 

 

نویسنده معرفی: پیمان حقیقت‌طلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *