سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

وقتی فراموشی از یاد می‌رود

وقتی فراموشی از یاد می‌رود


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

هتل روایت‌گر عشق نامتعارف یک کارمند پذیرش هتل به مسافری تنهاست که در نهایت فاجعه می‌آفریند. با این همه، این ساده‌ترین برداشت، تنزل دادن روایتی با گریز‌های فلسفی متعدد است. مظلومی در هتل توانسته با بازی‌های روایی، روایتی ساده را به روایتی با سویه‌های جذاب فلسفی تبدیل کند. او دارد انسان را به نقد می‌کشد و می‌گوید که اگر بناست انسان وفادار به خویش بماند، در جهانی پر از آدم‌هایی با دغدغه‌ها و عقده‌های سطحی، راه به جایی نمی‌برد. بنابراین باید گفت که هتل می‌تواند داستانی درباره‌ی عام و خاص بودن آدم‌ها هم باشد.

هتل

نویسنده: هنگامه مظلومی

ناشر: ثالث

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۷۶

هتل روایت‌گر عشق نامتعارف یک کارمند پذیرش هتل به مسافری تنهاست که در نهایت فاجعه می‌آفریند. با این همه، این ساده‌ترین برداشت، تنزل دادن روایتی با گریز‌های فلسفی متعدد است. مظلومی در هتل توانسته با بازی‌های روایی، روایتی ساده را به روایتی با سویه‌های جذاب فلسفی تبدیل کند. او دارد انسان را به نقد می‌کشد و می‌گوید که اگر بناست انسان وفادار به خویش بماند، در جهانی پر از آدم‌هایی با دغدغه‌ها و عقده‌های سطحی، راه به جایی نمی‌برد. بنابراین باید گفت که هتل می‌تواند داستانی درباره‌ی عام و خاص بودن آدم‌ها هم باشد.

هتل

نویسنده: هنگامه مظلومی

ناشر: ثالث

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۷۶

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

وقتی فراموشی از یاد می‌رود

 

 

«به تک تک ساعت‌های بالای سرم نگاه کرد. طولانی. انگار داشت به وقت همه‌جا این لحظه را برای خودش ثبت می‌کرد.» هتل. (ص. ۱۶۵)

این سطر‌ها را چند صفحه مانده به آخر داستان هتل نوشته‌ی هنگامه مظلومی می‌خوانیم؛ سطر‌هایی که حداقل از دو منظر قابل تفسیرند: منظر اول این است که این سطر‌ها بعد از هزاران سطری نوشته شده‌اند که داستان را شکل داده و به نقطه‌ای رسانده‌اند که از آن می‌توان با عنوان نقطه‌ی اوج داستان یاد کرد.

از این نقطه‌نظر این سطر‌ها مانند دیگر سطر‌ها، بخشی از یک داستان بلند هستند و فقط در جای مناسب خود قرار گرفته‌اند. از منظری دیگر، سطر‌های بالا می‌توانند سطر‌هایی باشند که داستان اصلاً به‌خاطر آنها نوشته شده؛ چیزی شبیه سطر یا بیت جوششی در شعر که از الهامی شاعرانه یا به تعبیر مناسب‌تر حکمت شاعرانه آمده و حالا قرار است سطر‌ها و بیت‌های پس و پیش بیایند تا توضیح شاه‌بیت باشند.

هر کدام از خوانندگان هتل ممکن است بخش‌های دیگری را به عنوان شاه بیت انتخاب کنند، اما تقریباً می‌توان اطمینان داشت که انتخاب سطر‌های دیگر هم ما را به تفسیری می‌رساند که سطور ذکر شده می‌رسانند، مگر اینکه اصلاً دست از سر هسته مرکزی اثر برداریم یا سراغ تفسیر‌هایی برویم که شکافتن لایه‌های پنهان اثر را در اولویت قرار نمی‌دهند.

 

یک روز عادی غیر عادی

داستان هتل با روایتی عادی شروع می‌شود. نویسنده در سطر اول داستان می‌نویسد: «آن روز هم می‌توانست روزی عادی باشد.» پاراگراف اول نوشته کلاً درباره‌ی عادی بودن و عادی نبودن است. این نخ را باید تا آخر داستان دنبال کنیم؛ هتل به تعبیری داستانی است درباره‌ی عادی بودن و عادی نبودن.

سعید مسئول پذیرش یک هتل است؛ مسئول شیفت شب. او ماه‌هاست که به این کار مشغول است. هشت شب به هتل می‌رود و تا هشت صبح کار می‌کند؛ کاری عادی در هتلی عادی. او یک زندگی کمابیش عادی دارد. شاغل است، زندگی خانوادگی و شخصی خودش را دارد و به رغم اینکه اگر در او دقیق شویم برخی رفتار‌هایش را عجیب و غریب یا به تعبیری، خاص خود او می‌بینیم، اما نمی‌شود او را کسی کاملاً متفاوت از دیگران دانست.

همان‌طور که باید پرداختن به عادی و غیر عادی بودن در پاراگراف اول داستان شاخک‌های ما را بجنباند، اندک تفاوت و خاص بودن سعید که توصیفاتی از آن در صفحات اول کتاب می‌آید، باید ما را در این دقیق کند که هتل می‌تواند داستانی درباره‌ی عام و خاص بودن آدم‌ها هم باشد.

 

رفته رفته سعید را بیشتر می‌شناسیم، با گذشته‌اش آشنا می‌شویم و به دلیل اینکه او در کنار کسی مثل مریم به عنوان همسر قرار گرفته شناخت بهتری درباره‌ی شخصیتش پیدا می‌کنیم. این همه زمانی روی ریل می‌افتند که اتفاق محوری داستان یعنی مراجعه‌ی مهتاب به هتل رخ می‌دهد. مهتاب زنی جذاب است که نیمه شب به هتل می‌آید و درخواست اتاق می‌کند.

سعید با دادن اتاق به او کاری خلاف مقررات می‌کند. وقتی کاری خلاف مقررات رخ می‌دهد انتظار ما این است که فرد قانون‌گریز با عواقبی رو‌به‌رو شود. اساس داستان هتل همین عواقب است، اما نه عواقب معمولی شبیه توبیخ یا گرفت‌وگیر‌های قانونی. قرار است سعید به عواقب قانون‌گریزی خود به‌گونه‌ای دیگر برسد، جوری که مرتبط است با غیرعادی بودن و خاص بودن.

 

مراجعه‌ی نیمه شب‌های مهتاب به هتل ادامه می‌یابد، آن‌قدر که سعید دیگر انتظار او را می‌کشد و اصلاً برای همین است که به هتل می‌رود. مهتاب زندگی عادی سعید را تغییر می‌دهد. اگر نگاهی به بازگشت به گذشته‌هایی که در داستان رخ می‌دهد داشته باشیم، می‌توانیم ارتباطی بین علی و مهتاب پیدا کنیم. علی کسی است که سعید ارتباطی صمیمانه و البته خاص با او داشته. این گفت‌و‌گوی علی و سعید را بخوانیم:

سر کلاس نرفته بودیم و علی باز حرف‌های بی مقدمه را شروع کرده بود. دفترش را باز کرده بود و برایم خوانده بود: «می‌دانی که نیمه شبی فرا می‌رسد که هر کس دیگر باید نقابش را دور بیندازد؟ فکر می‌کنی زندگی می‌گذارد الی الابد به مسخره‌اش بگیری؟ فکر می‌کنی می‌توانی یواشکی اندکی پیش از آن نیم شب در بروی و مجبور نباشی نقابت را از چهره برداری؟»

گفته بودم: «حالا اینها افاضات کیه؟» گفته بود: «کی‌یرکگور.» و من پرسیده بودم: «حالا که چی؟» و او گفته بود: «یعنی نمی‌توانی در بروی. زندگی هم بگذارد دیگران نمی‌گذارند.» (ص. ۱۷۲)

ظاهراً سعید برای رهایی از این حرف‌ها و این زندگی غیرعادی است که از علی دل می‌کند. او می‌خواهد جور دیگری زندگی کند، شاید مثل دیگران، اما آ‌ن‌طور که منطق داستان به ما می‌گوید این امر شدنی نیست؛ آدم‌ها سرنوشت خودشان را دارند یا به قول نویسنده: «… اعمال در هوا سرگردانند و هر کدام روی شانه کسی می‌نشیند.» (ص. ۱۶۰) بر این اساس هتل روایت‌گر تلاش مذبوحانه‌ی کسی است که می‌خواهد از اعمالی که قرار است بر شانه‌اش بنشینند، فرار کند.

سعید برای عادی شدن، راهی را انتخاب کرده که خیلی‌ها انتخاب می‌کنند. او با مریم که دختری دلسوز و سرشار از شور زندگی است ازدواج کرده، اما این ازدواج که ظاهراً همزمان با دل بریدن او از علی است، التیامی بر آشفتگی او نیست. آشفتگی با مراجعه‌ی نیمه شب‌های مهتاب به هتل و ارتباط ویژه‌ای که بین او و سعید شکل می‌گیرد، بازمی‌گردد. مهتاب می‌آید تا سعید را به اصل خویش بازگرداند.

ظاهر قضیه این است که مهتاب به هتل آمده تا آنجا خودش را بکشد. رفته‌رفته داستان طوری پیش می‌رود که ارتباط خاص سعید و مهتاب باعث می‌شود، مهتاب بخواهد او برای این خودکشی به او کمک کند؛ این اتفاق می‌افتد. مهتاب خودش را به کمک سعید می‌کشد.

 

در ستایش زیست انسانی

در نوشتن درباره‌ی رمان هتل موارد مختلفی را می‌توان مورد توجه قرار داد. مباحث زبانی، چینش فصول،گریز‌های فلسفی، تعلیق و … همه مباحث جداگانه‌ای را می‌طلبند. اکنون که ما اساس نوشته را بر رمزگشایی از لایه‌های مختلف اثر قرار داده‌ایم، می‌توان به این نکته اذعان داشت که مظلومی موفقیت نوشته‌ی خود را مرهون رویکرد مدرنی است که به مقوله‌ی داستان دارد. او به‌خوبی با کدگذاری دوگانه وارد مرز‌های رمان مدرن شده و داستانی چند لایه خلق می‌کند. کدگذاری دوگانه اشاره به این دارد که یک داستان در درجه‌ی اول بر اساس کد‌هایی پیش می‌رود که تقریباً هر خواننده‌ای قادر به دریافت آنهاست.

به این صورت هتل روایت‌گر عشق نامتعارف یک کارمند پذیرش هتل به مسافری تنهاست که در نهایت فاجعه می‌آفریند. با این همه، این ساده‌ترین برداشت، تنزل دادن روایتی با گریز‌های فلسفی متعدد است. برداشت دوم که در تعریف داستان به آن اشاره کردیم، برداشتی اندکی پیچیده‌تر است:

سعید تلاش می‌کند جایی در بین آدم‌های عادی بیابد، اما این تلاشش راه به جایی نمی‌برد. اعمالی که بر او نازل می‌شوند، در نهایت قرار است او را به سرنوشتی برساند که از آن می‌گریزد و این اتفاق هم می‌افتد. در برداشتی دیگر باید علی و مهتاب را که رقم زنندگان تقدیر سعید هستند، با خود او یکی دانست. این در واقع خود سعید است که می‌خواهد خودکشی کند، اما خودکشی‌اش را در قالب مرگ زن جذابی تصور می‌کند که انگار آرزو دارد خودش باشد. پایان‌بندی کتاب چنین برداشتی را تقویت می‌کند.

 

مظلومی در هتل توانسته با این بازی‌های روایی، روایتی ساده را به روایتی با سویه‌های جذاب فلسفی تبدیل کند. او دارد انسان را به نقد می‌کشد و از نظرگاه سعید اینطور می‌گوید که انسان اگر بناست وفادار به خویش بماند، در جهانی پر از آدم‌هایی با دغدغه‌ها و عقده‌های سطحی، راه به جایی نمی‌برد.

حافظه داشتن از ویژگی‌های منحصر به فرد بشر است، اما این ویژگی انسانی اگر با عملی حیوانی عجین نشود، نهایتاً بلای جان او می‌شود. انسان فراموشی را اختراع کرده تا زنده بماند. نویسنده از قول سعید می‌نویسد:

«من خیلی چیز‌ها یادم می‌آمد. اصلاً می‌شود گفت چیزی را فراموش نمی‌کردم. و برای همین بود که به انجام هیچ کاری اعتقاد نداشتم. اگر همه چیز یادت بماند به مرور می‌فهمی آدمی برای جنبیدن باید فراموشکار باشد تا یادش نیاید که همیشه در حال پیمودن مسیری یکسان بوده.» (ص. ۱۵۸)

این سطر‌های داستان مانند سطوری که در ابتدای این نوشته آمدند، می‌توانند کلید فهم اثر تلقی شوند. هر کدام را انتخاب کنیم فرقی ندارد؛ نتیجه یکی است و خوانشی که در هر دو درباره‌ی انسان و زیست انسانی ارائه می‌شود، یکسان است.

 

  این مقاله را ۱۹ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *