۱۰ کتاب مفید در حوزۀ زوج درمانی، عشق به منزلۀ یک مهارت
کتابهای خودیاریِ زوجدرمانی اغلب بر این پنج اصل استوار هستند: الف) میکوشند دیدگاه زوجین را در مورد مشکلاتشان تغییر دهند. ب) کاهش عواطف مخرب و رفتارهای مضر و ناکارآمد. ج) تقویت رفتارهای مثبت، بیان عواطف و افزایش صمیمیت، ارجشناسی، تأیید، حمایت و جذابیت جنسی. د) توانمندسازی زوجین ه)تأکید بر نکات مثبت رابطه و یادآوری ویژگیهای مثبت زوجین. در این مقاله ده کتاب شاخص در حوزه زوجدرمانی به خواننده معرفی میشود.
کتابهای خودیاریِ زوجدرمانی اغلب بر این پنج اصل استوار هستند: الف) میکوشند دیدگاه زوجین را در مورد مشکلاتشان تغییر دهند. ب) کاهش عواطف مخرب و رفتارهای مضر و ناکارآمد. ج) تقویت رفتارهای مثبت، بیان عواطف و افزایش صمیمیت، ارجشناسی، تأیید، حمایت و جذابیت جنسی. د) توانمندسازی زوجین ه)تأکید بر نکات مثبت رابطه و یادآوری ویژگیهای مثبت زوجین. در این مقاله ده کتاب شاخص در حوزه زوجدرمانی به خواننده معرفی میشود.
۱۰ کتاب مفیدِ خودیاری در حوزۀ زوج درمانی [۱]
Beck, A. T. (1988). Love is never enough: How couples can overcome misunderstandings, resolve conflicts, and solve relationship problems through cognitive therapy. Harpercollins.
Hendricks, H. (1988). Getting the love you want. Henry Holt.
McKay, M., Fanning, P., & Paleg, K. (2006). Couple skills: Making your relationship work. New Harbinger Publications.
Chapman, G. (2009). The five love languages: How to express heartfelt commitment to your mate. Moody Publishers.
Fay, A. (1998). Making it as a Couple: Prescription for a Quality Relationship. FMC Books.
Gottman, J. M., & Silver, N. (2015). The seven principles for making marriage work: A practical guide from the country’s foremost relationship expert. Harmony.
Ellis, A., & Crawford, T. (2000). Making intimate connections: 7 guidelines for great relationships and better communication. Impact Publishers.
Johnson, S. (2008). Hold me tight: Seven conversations for a lifetime of love. Hachette UK.
Glasser, W., & Glasser, C. (2009). Eight lessons for a happier marriage.E Harper Collins.
Bagarozzi, D. A. (2014). Enhancing intimacy in marriage: A clinician’s guide. Routledge.
زوج درمانی شاخهای از روانشناسی است که به نسبت سایر شاخههای این علم بیشترین رویکردها، روشها، تکنیکها و نظریهها را شامل میشود.
حدود یک چهارم ازدواجها به جدایی منتهی میشود، اغلب زوجها گمان میکنند با دیگران تفاوت دارند و عشق و علاقهی آنها به یکدیگر ابدی- ازلی و جاودانه است. اما متأسفانه در ازدواج عشق کافی نیست؛ زوجها به تعامل برای حل مشکلات زندگی، ارتباط شفاف و کارآمد، تغییر افکار، پیشفرضها و انتظارات غیرواقعی، و خلق الگوهای رفتاری سالم و پرورش عواطف نیاز دارند. زنان و مردان جوان اغلب بدون آگاهی، نهادی را تشکیل میدهند که به غیر از جنبههای عاطفی، عوامل مادی و اقتصادی، زمینههای فرهنگی، امور اجتماعی و تربیتی نیز در آن نقش دارند.
شکستهای پیدرپیِ زوجها در فهم منظور واقعی یکدیگر و نیز ناآگاهی آنها از جنبههای گوناگون زندگی مشترک، در کنار تصویر آرمانی رسانهها از روابط رویایی و بینقص پس از مدتی منجر به انباشته شدن حجم انبوهی از درد و رنج و تردید میشود و زوجها حتی نمیتوانند دریابند که این میزان مشکل از کجا نشئت میگیرد. سوءتفاهمها، سرخوردگیها، فقر ارتباطی، فشار عوامل محیطی و تلخیهای زندگی در نهایت زوجها را به این نتیجه میرساند که ازدواجشان از ابتدا اشتباه بوده است.
برای مواجهه با این مشکل فراگیر علم روانشناسی رویکردها و راهکارهای متنوعی را به کار بسته است. به عنوان مثال رویکرد شناختی-رفتاری، وجودی-اومانیستی، روایت درمانی، ساختاری، راهبردی، روان پویشی، فرانسلی، سازهگرایی اجتماعی، سیستمی، هیجانی- عاطفی و ترکیبی و یکپارچه، طرحواره درمانی، گشتالت درمانی، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، واقعیت درمانی و…. درواقع تمامی گرایشها و شاخههای روانشناسی مدرن، راه حل یا روشی هم در زوج درمانی داشتهاند.
در هیچ یک از روشهای زوج درمانی مربوط به اختلالها و امراض روانی چنین انباشتی از نظریه و تکنیک و رویکرد دیده نمیشود. این امر شاید موضوع مناسبی برای طنز باشد، اما باید پذیرفت در کمتر حوزۀ دیگر روانشناسی، این میزان پیچیدگی و ابهام وجود دارد. در رابطۀ میان دو انسان علاوه بر روحیه و ویژگیهای شخصیتی متفاوت آنها، عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و … هم نقش مهمی بر عهده دارند.
آنچه که در کتابهای خودیاری زوج درمانی ممکن است، تأکید میکنم فقط ممکن است، برای تداوم زندگی مشترک مفید واقع شود آموزش مهارتها و تواناییهایی است که اصولاً مورد بیتوجهی قرار میگیرند.
برای کسب مهارت ارتباطی، حتی در حد مشارکت در گفتگویی ساده، زوجها میبایست با خطاهای رایج شناختی مغز انسان آشنا شوند، عواطف خود را بشناسند و آنها را به خوبی بروز دهند و بیاموزند که خوب بشنوند و به موقع و به اندازه و هوشمندانه سخن گویند. این موارد به شکل غریزی در وجود ما سرشته نمیشود و نیاز به یادگیری دارد. اغلب در عالیترین سطوح جامعۀ ما نیز فقر این مهارتهای بنیادین قابل مشاهده است. اگر رابطهای هنوز زنده باشد این مهارتها کمک میکنند، اما اگر شعلهاش خاموش شده باشد با کتاب و مشاور روشن نخواهد شد.
کتابهای خودیاریِ زوج درمانی اغلب بر این پنج اصل استوار هستند: الف) میکوشند دیدگاه زوجین را در مورد مشکلاتشان تغییر دهند تا به درکی واقعیتر و گستردهتر از ابعاد پیچیدۀ زندگی مشترک دست یابند. باید توجه داشت که زوجدرمانی پیش از هر چیز نوعی مسئلهگشایی است و بدین منظور گاهی نیاز است تا صورت مسئله و مشکل بنیادی بازتعریف شود.
از سویی دیگر آشنایی با برخی از خطاهای شناختی و عاطفی فراگیر انسان میتواند تا حدی میزان وقوع آنها را در زندگی روزمره کاهش دهد.
ب) کاهش عواطف مخرب و رفتارهای مضر و ناکارآمد که در راستای این هدف در برخی از کتابها تمرینهایی هم داده میشود. ج) تقویت رفتارهای مثبت، بیان عواطف و افزایش صمیمیت، ارجشناسی، تأیید، حمایت و جذابیت جنسی. د) توانمندسازی زوجین در الگوهای ارتباطی سالم، گفتگوی سازنده و حل تعارضات. ه)تأکید بر نکات مثبت رابطه و یادآوری ویژگیهای مثبت زوجین، یا به عبارتی همان عواملی که آنها را زمانی به یکدیگر علاقمند کرده است.
کتابهای خودیاری خصوصاً در رفع خطاهای شناختی و ایجاد مهارتهای ارتباطی میتوانند مؤثر واقع شوند، به عنوان مثال میتوان به چهار خطای شناختی عمده اشاره کرد که از طریق خودآگاهی و تمرین مستمر میتوان تا حدی بر آنها غلبه نمود: توجه گزینشی که موجب نادیده گرفتن نکات مثبت شریک زندگی میشود و نکات منفی او را پر رنگ میکند؛ نسبت دادن نیات منفی و ویژگیهای شخصیتی شرورانه و ناخوشایند به رفتارهای همسر و توصیف کل شخصیت طرف مقابل تنها با یک صفت ناخوشایند نظیر خائن، بیتوجه، خسیس یا سادهلوح؛ ذهنخوانی و حدس و گمان واهی از افکار خصمانه و رفتارهای آتی شریک زندگی؛ و سرانجام پیشفرضها، قواعد آزاردهنده و استانداردها، که تصور هر فرد از روابط آرمانی و اصول عقیدتی و رفتاری است و به شکل بایدها و نبایدهای مخرب ظهورمیکند.
این اختلالهای شناختی موجب میشود افکار منفی کل فضای ذهن را اشغال کند و زوجها از آرمانگرایی نخستین در روزهای آغازینِ رابطه به سرخوردگی برسند. قواعد سفت و سخت هرگز رعایت نمیشود و هربار تخطی از قواعد موجب بروز خشم در طرف دیگر میشود.
از سویی تفاوت نظرگاه و رویکرد زوجها میتواند منجر به این شود که هر کدام از آنها یک رویداد واحد را به شکلی کاملاً متفاوت تفسیر کنند. در نتیجه به مرور عاشق و معشوق دیروز تبدیل به افرادی سرشار از افکار منفی، سرخوردگی، خشم، تنهایی و کینه میشوند. فقر ارتباطی این افکار و احساسات منفی را تشدید میکند چرا که هربار میکوشند با یکدیگر گفتگو کنند بر میزان سوءتفاهم و دشمنی میانشان افزوده میشود.
گاهی زوجها به نقش سیستمی تثبیتشدهی خود عادت کردهاند و به راحتی از هیجانات، رفتارها و عقاید پیشینشان دست نمیکشند. گاهی نیز یکی از دو طرف در مورد مشکل پیش آمده آگاهی و مهارت لازم را ندارد.
ده کتابی که در بالا معرفی شد از کارآمدترین و ثمربخشترین کتابهای خودیاری در زوج درمانی به شمار میآیند. اکنون نگاه مختصری به هر یک از این عناوین خواهیم داشت تا اگر تصمیم دارید بر مهارتهای خود بیافزایید، بتوانید بر اساس گرایش و تمایل خود میان آنها دست به گزینش بزنید.
آرون بک، روانپزشک سرشناس آمریکایی و پایهگذار شناختدرمانی[۲]، در کتاب عشق هرگز کافی نیست بر این اصل تأکید میکند که «آنچه گفته میشود با آنچه شنیده میشود تفاوت دارد». او معتقد است رابطۀ عاشقانه به غیر از عشق به برخی مهارتها و مراقبتها نیازمند است. زوجها میبایست بیاموزند چگونه از دید شریک زندگی خود به جهان بنگرند و از افکار مخرب که به مرور تبدیل به تفسیرِ منفیِ پیشاپیش آماده از گفتار و کردار طرف مقابل میشود، حذر کنند.
آرون بک با تحلیل گفتگوهای سادۀ زوجهایی که در روابطشان دچار مشکل شدهاند نشان میدهد که چگونه انتظارات، توقعات، افکار منفی و باورهای دروغین میتوانند هر شرایط متعارف و مطلوبی را به یک جنگ تمام عیار و هر عشق سوزانی را به منبع اصلی سرخوردگی تبدیل کنند. بخش عمدهای از جداییها تحت عبارت مبهم و فراگیر «عدم تفاهم» صورت میگیرد، این کتاب و روشها و تکنیکهای آن پادزهر وقوع سوءتفاهم است.
هارویل هندریکس که بنیانگذار روش ایماگوتراپی[۳] است همراه با همسرش در کتاب دریافت عشق دلخواهتان مبانی نظری این روش درمانی را توضیح میدهد و راهکارهای عملی گوناگونی برای افزایش کیفیت زندگی مشترک در اختیار زوجها میگذارد.
این روزها بازار ایماگوتراپی در ایران داغ است. ایماگو معادل لاتین ایماژ یا همان تصویر است و به تصویر ذهنی آرمانیای اشاره دارد که تحت تأثیر والدین و متناسب با تجارب کودکی شکل میگیرد. ایماگوتراپی رویکردی ترکیبی است که در آن شیوههای کلاسیک روانتحلیلی و شیوههای جدیدتر رفتاری، شناختی و عاطفی در هم آمیخته شده است و هدف آن این است که بحرانهای زندگی را به فرصتی برای رشد و تعالی تبدیل کند.
محور اصلی ایماگوتراپی نیز مانند سایر رویکردهای درمانی افزایش سطح همدلی است. دکتر هندریکس معتقد است که ریشۀ بسیاری از مشکلات زناشویی در تجارب ناخوشایند کودکی نهفته است و اگر زوجها از مشکلات دوران کودکی و ریشههای ناخودآگاه عواطف خود و طرف مقابل مطلع شوند به شکلی آگاهانه و همدلانه به ترمیم رابطۀ عاطفی خویش خواهند پرداخت.
متیو مککی، پاتریک فانینگ و کیم پالگ مجموعهای از مهارتهای مفید و ضروری در هر ارتباط صمیمانهای را در کتاب خود گردآوردهاند. ظاهراً نه فقط در ایران بلکه در سراسر جهان مشکل عمده در روابط درازمدت فقدان مهارتهای ارتباطی نظیر گفتگوی سالم، قابلیت شنونده بودن، مهار و کنترل هیجانات و توان مذاکره برای حصول به نتیجۀ برد-برد است. مهارتهای زندگی زناشویی کتابی ساده و خوشخوان است که بر مسئلهگشایی، کشف راهحلهای خلاقانه و افزایش مهارتهای ارتباطیِ زوجها تمرکز دارد.
آلن فی نیز در چارچوب رویکرد رواندرمانیِ شناختی- رفتاری[۴] به پنجاه و چهار مشکل رایج در روابط زناشویی میپردازد و راهکارهایی عملی برای رفع هر یک از آنها ارائه میدهد. گرچه تفاوت عمدۀ رویکرد فی در این است که نمیکوشد به هر قیمتی رابطهای ناکارآمد را حفظ کند و درعوض شاخصها و معیارهایی را معرفی میکند که خوانندگان به کمک آنها دریابند چه زمانی میبایست دست از تلاش برداشت و به رابطه خاتمه داد.
آلن فی در کتاب همچون یک زوج زندگی کنید: نسخهای برای رابطهای بهتر (که در فارسی به ۵۴ دام در روابط بین زن و شوهر ترجمه شده است) به نکاتی کاملاً کاربردی اشاره میکند و به مسائل ملموس و متداولی میپردازد که هر زوجی در طول زندگی مشترک قطعاً برخی یا همۀ آنها را تجربه کرده است. آگاهی از برخی از خطاهای رفتاری و شناختی به علاوۀ یادگیری چند تکنیک برای اجتناب از آنها میتواند تحول معناداری در کیفیت زندگی مشترک ایجاد کند.
آلبرت الیس یکی دیگر از بزرگان علم مشاوره و رواندرمانی است که رویکردی تحت عنوان رواندرمانیِ رفتاری، عقلانی، عاطفی [REBT)[5) را بر اساس نظرات فلاسفۀ یونان باستان بنیان نهاده است. هستۀ اصلی روش درمانیِ الیس این است که هیچیک از امور و وقایع بیرونی موجب رنج یا خوشبختی انسان نمیشوند، بلکه نوع نگرش و رویکرد افراد به جهان، تعیینکنندۀ میزان رضایت یا تلخکامی آنها است.
الیس معتقد است تفکر، عواطف و عملکرد انسان از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و هر یک بر دیگری اثر میگذارند. در رویکرد الیس عمدهترین رنجهای انسان از چهار باور غیرعقلانی نشئت میگیرد:
اصول و قوانین خدشه ناپذیر در مورد خود، دیگری و جهان اطراف (که به شکل سلطۀ بلا منازع بایدها خود را نشان میدهند)، تحمل کم در برابر ناکامیها، فاجعهانگاری وقایع نسبتاً ناخوشایند و سرزنش دیگران. الیس و کرافورد در کتاب ایجاد روابط صمیمانه به خوانندگان میآموزند که چگونه با تمرکز بر افکار، اعمال و عواطف خود و نه طرف مقابل، رضایت بیشتری از زندگی مشترک و روابط دوستانۀ خود داشته باشند.
دنیس باگاروزی در کتاب تکنیکهای افزایش صمیمیت در زوج درمانی رویکرد الیس را در کتابش بسط داده و تکنیکها، تمرینها و بازیهای فراوانی را برای افزایش صمیمیت در رابطه گرد آورده است. به عقیدۀ باگاروزی صمیمیت یک مهارت است که میبایست آن را آموخت. با اینکه این کتاب برای رواندرمانگران نوشته شده است حاوی نکات مفید متعددی نیز برای خوانندگان غیرمتخصص است.
سو جانسون در کتاب مرا محکم در آغوشم بگیر: هفت مکالمه برای زندگی با عشق، اصول روش خود به نام رواندرمانی عاطفهمحور [EFT)[6)را توضیح میدهد و آن را در بهبود روابط زوجها به کار میبندد. بر خلاف رواندرمانگرانِ شناختی، سو جانسون معتقد است حتی بهترین و عمیقترین افکار نیز نقش چندانی در حفظ خوشبختی در زندگی مشترک ندارند.
هدف این رویکرد ایجاد تغییر در سبک دلبستگی و عواطف ناکارآمد و تمرکز بر احساسات مثبت است. نویسنده به شکلی کاملاً ملموس هفت گفتگو را مطرح نموده و با تحلیل آنها نشان داده است چگونه میتوان به کمک اقدامات عاطفیِ جسورانهتر، تجارب نوین و خوشایندی با شریک زندگیِ خود داشته باشید و تغییری مثبت در روابط عاشقانه ایجاد کنید.
جان گاتمن بنیانگذار روشی در زوج درمانی است که به نام خود او یعنی روش گاتمن شناخته میشود. روش گاتمن ترکیبی از رویکردهای تحلیلی، اومانیستی و وجودی است و بر هفت اصل تکیه دارد: همدلی و تلاشِ بیوقفه برای شناخت جهان یکدیگر، ارجشناسی و قدردانی، تعامل و گفتگو، اجتناب از جنگ قدرت، حل کردن مشکلات قابل حل، مدیریت بحرانها، خلق معانی و تجارب مشترک. گاتمن در کتاب هفت اصل موفقیت در ازدواج و زناشویی این اصول را به طور مفصل شرح میدهد و برای هر یک راهکارهایی عملی ارائه میکند.
گلاسر که بانی واقعیت درمانی [RT)[7) است در کتاب هشت درس برای زندگی زناشویی شادمانهتر بر این نکته تأکید دارد که بیش از امور ذهنی نظیر باورها، افکار، عواطف یا اختلالهای روانی، شرایط اجتماعی و امور بیرونی در خوشبختی و ناکامی بشر نقش دارند. برای واقعیتدرمانی گذشتۀ افراد اهمیت چندانی ندارد، بلکه نیازهای روانی آنها در اینجا و اکنون، مسئلۀ اصلی است و نیاز هم همیشه معطوف به چیزی در جهان واقع است.
از نظر گلاسر انسان به غیر از بقا چهار نیاز روانشناختی بنیادین دارد: اول و مهمتر از همه دوست داشتن و دوست داشته شدن توسط فرد یا گروهی که موجب شکلگیری حس تعلق میشود؛ دوم قدرت که توسط یادگیری، ثروت و پیروزی تأمین میشود و حس ارزشمند بودن به فرد میدهد. سوم آزادی که ناشی از استقلال و خودمختاری است و موجب حس مسئولیت میشود و چهارم سرگرمی که لذت و استراحت را به دنبال دارد و کیفیت زندگی را افزایش میدهد. در صورتی که این چهار نیاز به شکل متعادل و همگن تأمین نشوند کارایی فرد به شکل چشمگیری افت میکند.
واقعیت درمانی بیش از هر چیز مبتنی بر انتخاب و تصمیمگیری برای تغییر است. در این رویکرد فرد میبایست نیاز فعلی خود را تشخیص دهد و روشهایی را برگزیند که دستیابی به هدف برایش مقدور گردد. بسیاری از مشکلات زندگی مشترک نیز در بیتوجهی به این نیازهای بنیادین است. کم نیستند افرادی که آزادی، تفریح و عزتنفسشان را در پای عشق قربانی میکنند یا برعکس عشق را برای رفع سایر نیازها فراموش میکنند.
گلاسر در هشت درس برای زندگی زناشویی شادمانهتر به آسیبشناسی زندگی مشترک میپردازد و راهکارهای مفیدی برای رفع مشکلات متداول در زندگی مشترک ارائه میدهد.
کتاب گری چاپمن پنج زبان عشق که بیتردید یکی از پرفروشترین کتابهای حوزۀ زوج درمانی است با سایر کتابهای این فهرست تفاوتی جزئی دارد زیرا مبتنی بر تأملات نویسنده و عقل سلیم است و مطالب آن با رویکرد تجربی و روش علمی آزموده نشده است. به عقیدۀ چاپمن زبان عشق افراد تفاوت دارد که شامل ارجشناسی و تأیید کلامی، تجارب مفرح مشترک، رد و بدل کردن هدیه، خدمتگزاری و تماس جسمانی میشود. نویسنده پیشنهاد میدهد که زوجها زبان خاص یکدیگر را بشناسند و به شکلی مناسب محبت خود را نشان دهند.
در پایان میتوان گفت به رغم تفاوتهای چشمگیر میان رویکردهای گوناگون در زوجدرمانی هدف تمامی آنها یکی است. درست است که یکی بر درونیات تاکید دارد و دیگری بر جهان بیرون، برای یکی افکار مهم است و برای دیگری عواطف، و باز هم درست است که یکی ریشۀ مشکلات را در تجارب دوران کودکی میداند و دیگری متمرکز بر اینجا و اکنون است، اما هیچ یک منافاتی با دیگری ندارد.
مگر روان انسان منسجم و یکپارچه و تکوجهی است که انتظار داشته باشیم روانشناسی منسجم و یکپارچه و تکوجهی باشد؟ اگر به دنبال کتابی هستید که تمامی نگرشها و رویکردها به روان انسان در آن جمع شده باشد، آن را از نهادی به جز علم بخواهید.
[۱] این ده عنوان کتاب در حوزهی زوج درمانی، همگی چندین و چندبار ترجمه و منتشر شدهاند. از آنجایی که بررسی و مقایسۀ همۀ ترجمهها میسر نبود نام ناشر و مترجمان را حذف کردهایم و تنها به ذکر نام نویسنده و کتاب اکتفا نمودیم.
[۲] (Cognitive therapy (CT
[۳] (Imago Relationship Therapy (IRT
[۴] (Cognitive behavioral therapy (CBT
[۵] (Rational emotive behavior therapy (REBT
[۶] (Emotion-focused therapy (EFT
[۷] (Reality therapy (RT
6 دیدگاه در “۱۰ کتاب مفید در حوزۀ زوج درمانی، عشق به منزلۀ یک مهارت”
واقعا که!!!
تصویر نمادی از جلسات زوج درمانی است که یک خانم و آقا به طور همزمان به مشاور مراجعه کرده اند.
چه اتفاقی می افتد که اصل مطلب را رها کرده و به جزئیات بی اهمیت توجه بیش از حد نشان می دهیم ؟
آیا در زندگی مشترک هم همین رفتار را داریم ؟
به نظرم فرمول ها و دستورالعمل هایی که دیگران مخصوصا از فرهنگ بیگانه ارائه می دهند به درد زندگی من نمی خورد. هر کس باید راه خودش را برای بهبود کیفیت زندگی پیدا کند. از اینگونه کتابها فقط می توان ایده گرفت نه راه حل.
در عکس مورد نظر خبری از دو تا زن نیست! به نظر میرسه مرد وسطی در تختخواب با لباس رسمی و در حال یادداشت برداری، نقش میانجی یا مشاور را داشته باشه.
کلا به نظر من ، اینکه دو نفر ( یک زن و شوهر ) همدیگر رو به مدت طولانی تحمل میکنن و زیر یک سقف زندگی میکنن از معجزات است
در آینده هم بشر آنقدری خودخواه و منفعت طلب میشه که دیگه هیشکی با هیشکی ازدواج نمیکنه و هیچ مسئولیت و تعهدی رو زیر بارش نمیره
احتمالا تکنولوژی تا حدود زیادی نیازهای بشری رو پوشش میده
زوجها اینجوری درمان میشن؟!
عکس روی جلدش چرا اینجوریه ؟؟؟!!!
یک مرد یعنی ۲ تا زن داره ؟?
و میخواد مدیریتشون کنه ?
???