سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

چهره‌ی زشت و خشن جنگ

چهره‌ی زشت و خشن جنگ


تاکنون 5 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

قهرمان داستان یعنی هستی، دختری است متفاوت که در سال‌های زمان جنگ تحمیلی زندگی می‌کند. هستی دختری قوی و پرجنب‌و‌جوش و طبق نظر پزشک داستان بیش‌فعال است. او دوست ندارد خودش را با دنیای معمول دخترانه سازگار کند و به طرف ورزش‌ها و سرگرمی‌هایی که در آن زمان هنوز بین دخترها و زنان جا نیفتاده بود، جذب می شود.

هستی

نویسنده: فرهاد حسن‌زاده

رده بندی سنی کتاب: 12+

ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

نوبت چاپ: ۷

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۲۴

قهرمان داستان یعنی هستی، دختری است متفاوت که در سال‌های زمان جنگ تحمیلی زندگی می‌کند. هستی دختری قوی و پرجنب‌و‌جوش و طبق نظر پزشک داستان بیش‌فعال است. او دوست ندارد خودش را با دنیای معمول دخترانه سازگار کند و به طرف ورزش‌ها و سرگرمی‌هایی که در آن زمان هنوز بین دخترها و زنان جا نیفتاده بود، جذب می شود.

هستی

نویسنده: فرهاد حسن‌زاده

رده بندی سنی کتاب: 12+

ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

نوبت چاپ: ۷

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۲۴

 


تاکنون 5 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

راستش اولین باری که مادرم کتاب هستی را به من هدیه داد زیاد علاقه‌ای به خواندنش نداشتم مخصوصاً که کتاب‌های نوجوان خارجی را به ایرانی ترجیح می‌دهم. ولی با شروع کتاب متوجه شدم که این کتاب با کتاب‌های نوجوان ایرانی که قبلاً خوانده بودم فرق دارد.

 قهرمان داستان یعنی هستی، دختری است متفاوت که در سال‌های زمان جنگ تحمیلی زندگی می‌کند. در واقع من نتوانستم به‌راحتی چهره‌ای برای هستی در ذهن خودم به‌وجود بیاورم چون دختری را می دیدم با رفتارهای پسرانه و متفاوت، متفاوت نه فقط از نظر زمان خودِ هستی بلکه حتی برای دختران این زمان باز هم هستی تیپ متفاوتی است.

ممکن است در ابتدای داستان تصور کنید که این هم داستانی سطحی است که نویسنده با نشان دادن یک دختر غیرعادی که خیلی هم شبیه پسرهاست قصد دارد داستانش را به ما بقبولاند، این روزها خیلی می‌بینیم که دخترها لباس پسرانه می پوشند و می‌خواهند متفاوت به‌نظر برسند، ولی هستی در داستان فرهاد حسن‌زاده در درون خودش واقعاً یک دختر است.

هستی دختری قوی و پرجنب‌و‌جوش و طبق نظر پزشک داستان بیش‌فعال است. او دوست ندارد خودش را با دنیای معمول دخترانه سازگار کند و به طرف ورزش‌ها و سرگرمی‌هایی که در آن زمان هنوز بین دخترها و زنان جا نیفتاده بود، جذب می‌شود. در واقع هستی با خود دختر بودنش از درون مشکلی نداشت فقط از محدودیت‌هایی که محیطش بر او به بهانه‌ی دختر بودن تحمیل می‌کرد خسته شده بود.

 

پدر هستی او را دوست دارد و حاضر است مثل همه‌ی پدرها هر کاری برای خوشبختی‌اش انجام دهد. ولی شخصیتش باعث می‌شود که این علاقه را به صورت واضحی نشان ندهد. مخصوصاً که داشتن دختری غیرعادی زیاد برای پدرهای آن زمان و بعضی از پدرهای این زمان هم، دلچسب نبود و نیست. پدر هستی به خاطر سلامتی دخترش مجبور شد موقعیت مهم کاری‌اش را که خیلی هم منتظرش بود و دوست داشت از دست بدهد، آن هم به خاطر ورزشی که ارتباط چندانی با دخترها ندارد.

به نظر من پدر هستی در شرایط سختی به‌سر می‌برد چون از طرفی دخترش را دوست داشت و از طرفی هم محیطش رفتارهای دخترش را نمی‌پذیرفت. خود هستی هم هیچ تلاشی برای طبیعی‌تر بودن نمی‌کرد.

هستی این خشم و تفاوت و ناراحتی را متوجه می‌شود. برای خودش تصمیماتی می‌گیرد که باز هم برای یک دختر، خاص و غیرعادی است. هستی آرزوهایی دارد که رسیدن به آن‌ها تقریباً غیرممکن است.

مورد جالبی که آقای حسن‌زاده در کتاب هستی به‌کار برده و اتفاقاً دغدغه‌ی خیلی از کودکان و نوجوانان می‌تواند باشد، این است که والدین من، پدر و مادر واقعی من نیستند، این همان دغدغه‌ای است که هستی نیز با آن درگیر است. البته هستی مشکلی با مادرش نداشت و مشکلش با پدرش بود. پدرش نمی‌توانست هستی را آن‌طور که هست بشناسد و بپذیرد و به او اجازه‌ی تجربه‌ی علایقش را بدهد.

 

جو داستان همان جو خانه‌های شرکتی آبادان یعنی کواترهاست خانه‌هایی که انگلیسی‌ها آن‌ها را برای کارکنان و کارگران شرکت نفت ساخته بودند و برای من که در یکی از همین خانه‌ها زندگی می‌کنم داستان را بسیار قابل‌درک کرده است. و البته بیان نویسنده‌ی محترم طوری است که برای کسی که جنوب زندگی نکرده هم جذاب و برای جنوبی‌ها آشنا است. هر چند هستی دختری نوجوان در زمان شروع جنگ تحمیلی در آبادان است. ولی می‌بینیم که هنوز هم چالش‌ها و مشکلات هستی برای دخترهای این دوره همچنان تا حدودی باقی مانده است.

در کتاب هستی رابطه‌ی غیرصمیمانه‌ی هستی و پدرش دیده می‌شود. پدرش یک پدر معمولی است که با وجود تندی رفتارش با هستی با همه‌ی وجودش او را دوست دارد و در داستان می‌بینیم وقتی احساس می‌کند دخترش در خطر است چگونه برای نجاتش حاضر است از جانش هم بگذرد. البته این شرایط هستی را خسته نکرد و او همچنان دنبال آرزوها و علایق خودش بود.

حال و هوای جنگ و بمباران و آتش و رزمنده‌ی شهیدی که یکی از همین مردم عادی اطراف بود به داستان روح بخشیده است. این باعث می‌شود خواننده از خواندن کتاب خسته نشود و کتاب همچنان گیرایی خودش را داشته باشد. در داستان جنگ و خرابی‌هایش به خوبی قابل احساس است. و این‌که چقدر می‌تواند اثر بدی روی خانواده‌ها و زندگی معمول‌شان بگذارد. جنگ با آن‌چه ما نوجوانان در فیلم‌ها می‌بینیم بسیار فرق دارد.

و من این را از عکس‌های قدیمی در آلبوم خانه‌ی مادر بزرگم فهمیدم. جاهایی که قبل از جنگ توی عکس‌ها دیده می‌شود حالا و بعد از جنگ و با گذشت این همه سال هم‌چنان جنگ‌زده و خراب هستند. جنگ‌زده یعنی آدم‌ها و شهرهایی که جنگ را دیدند. من ماهشهر رفته‌ام، شهری که خانواده‌ی هستی به آن پناه می‌آورند. شهری که خودش در محرومیت و فقر به‌سر می‌برد چه‌طور می‌تواند نیازهای این مردم جنگ زده را برآورده کند؟ در کتاب جنگ همان‌طور که واقعاً هست دیده می‌شود، یعنی زشت و خشن.

 توصیه می‌کنم کتاب هستی را بخوانید. مطمئن باشید ارزشش را دارد. ممکن است هر کدام از ما با خواندن این کتاب به یاد دختری بیفتیم که در اطراف‌مان است. دختری که با بقیه‌ی دخترها فرق دارد.

 

  این مقاله را ۲۱ نفر پسندیده اند

5 دیدگاه در “چهره‌ی زشت و خشن جنگ

  1. فرهاد حسن زاده می گوید:

    از نگاه نقادانه و دقیق محمدحسین خوشم آمد. هستی را بسیاری از دخترها دوست دارند ولی این که بر دل پسرها هم بنشیند برایم خوشایند است. ممنون از محمدحسین عزیز.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *