هالیوود آشغال نیست!
بوردول در کتاب «نقالها…» سعی کرده است یک نوع ارزیابی تطبیقی از چهار منتقد معتبر سینمای امریکا در در اوج عصر طلایی هالیوود بهدست دهد؛ کسانی که در انتهای دههی 30 و در طول دههی 40 دربارهی فیلمهای هالیوودی نوشتند و تعریفی تازه و بدیع از این سینما ارائه دادند. مهمترین ارزش کار این چهار منتقد در آن بود که جسورانه در برابر ادعای کلیشهای «هالیوود آشغال است» مقاومت کردند و به جای ایدئولوژیهای ازپیشساختهای که عادت منتقدان چپگرای فیلم بود، مختصات ویژهی این سینما را کشف نمودند و به مخاطبان خود نشان دادند.
نقالها (چگونه منتقدان دههی 1940 فرهنگ فیلم آمریکایی را تغییر دادند)
نویسنده: دیوید بوردول
مترجم: بشیر سیاح
ناشر: شورآفرین
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۲۲۲
شابک: ۹۷۸-۶۰۰۸۸۲۲۵۱۶
بوردول در کتاب «نقالها…» سعی کرده است یک نوع ارزیابی تطبیقی از چهار منتقد معتبر سینمای امریکا در در اوج عصر طلایی هالیوود بهدست دهد؛ کسانی که در انتهای دههی 30 و در طول دههی 40 دربارهی فیلمهای هالیوودی نوشتند و تعریفی تازه و بدیع از این سینما ارائه دادند. مهمترین ارزش کار این چهار منتقد در آن بود که جسورانه در برابر ادعای کلیشهای «هالیوود آشغال است» مقاومت کردند و به جای ایدئولوژیهای ازپیشساختهای که عادت منتقدان چپگرای فیلم بود، مختصات ویژهی این سینما را کشف نمودند و به مخاطبان خود نشان دادند.
نقالها (چگونه منتقدان دههی 1940 فرهنگ فیلم آمریکایی را تغییر دادند)
نویسنده: دیوید بوردول
مترجم: بشیر سیاح
ناشر: شورآفرین
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۲۲۲
شابک: ۹۷۸-۶۰۰۸۸۲۲۵۱۶
هالیوود آشغال نیست!
دیوید بوردول نامی شناختهشده در عرصهی مطالعات سینمایی است. پژوهشهای او و همسرش، کریستن تامپسون، بخش مهمی از مطالعات اساسی سینما را در سراسر جهان دربرمیگیرد. تا جایی که شناخت هنر سینما و تاریخ آن بدون سرکشی به آثار ارزشمند او ناممکن به نظر میرسد. کتاب نقالها ی بوردول کتابی باریک و جستاری هنری است که در ابتدا بخشی از یک پژوهش وسیعتر بود. اما بعد به عنوان یک کتاب کوچک مستقل توسط انتشارات شیکاگو در سال 2016 منتشر شد.
بوردول در این کتاب سعی کرده است یک نوع ارزیابی تطبیقی از چهار منتقد معتبر سینمای امریکا در در اوج عصر طلایی هالیوود بهدست دهد؛ کسانی که در انتهای دههی 30 و در طول دههی 40 دربارهی فیلمهای هالیوودی نوشتند و تعریفی تازه و بدیع از این سینما ارائه دادند. مهمترین ارزش کار این چهار منتقد در آن بود که جسورانه در برابر ادعای کلیشهای «هالیوود آشغال است» مقاومت کردند و به جای ایدئولوژیهای ازپیشساختهای که عادت منتقدان چپگرای فیلم بود، مختصات ویژهی این سینما را کشف نمودند و به مخاطبان خود نشان دادند.
کتاب نقالها ادای احترام دیوید بوردول به این چهار نفر است: اوتیس فرگوسن، جیمز ایجی، منی فاربر و پارکر تایلر.
حماسهسرایان تصویر
شاید یکی از وجوه برانگیزاننده و وسوسهکنندهی این کتاب، لقب متمایزی باشد که بوردول سخاوتمندانه به این چهار منتقد میدهد و آنها را «نقال» میخواند. این عنوان بنا به ادعای بوردول «تاکیدی بر عظمت نثر ملی و میهنی» آنهاست؛ درست مانند کسانی که شعر حماسی میخوانند و از جایگاهی اسطورهای برخوردارند.
از نظر بوردول این سه تن که در دههی 40 با رویکردی متفاوت به سینما نگاه میکردند، پایهگذاران رنسانس نقد فیلم در امریکای دههی 60 بودند و با وارد کردن مفاهیم زیباییشناختی خاص خود به فضای نقد فیلم هالیوود، فراتر از خوب یا بد بودن آثار سینمایی، دست به شناخت دقیق عملکرد فیلمهای هالیوودی زدند. آنها میراثی را برجای گذاشتند که همچنان زنده و الهامبخش است.
به طور کلی از زمان پیدایش سینما، اینطور انگاشته شد که فیلمها غالباً پیوند سستی با هنرهای قدیمیتر چون تئاتر و نقاشی دارند و صرفاً همچون یک مادهی افیونی برای به خواب بردن تودهها و تحمیقشان عمل میکنند. همان دیدگاهی که نویسندهی روشنفکر مدرنیستی چون لوئیجی پیراندلو در رمان «دفترهای سرافینو گوبیو فیلمبردار سینما» به آن پرداخته بود.
از آنجایی که سینما از آغاز با استقبال عامهی مردم همراه بود، خیلی زود به یک فرهنگ مشترک عامهپسند تبدیل شد و پیوندی متقابل میان عامهی مردم و استودیوهای فیلمسازی شکل گرفت. سینما رفتن در امریکای دههی 1940 تجربهای فراگیر بود که تمام ملت در آن مشارکت داشتند.
نقالهای بوردول این جسارت را داشتند که علیرغم نظریهی فرهنگ تودهای مبنی بر نازل بودن ارزش کالاهای سرمایهداری و برخلاف آرای برخی منتقدان فرهنگی چون تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر، چنین دیدگاههای تقلیلگرایانهای را به چالش بکشند و رویکرد زیباییشناسانه را جایگزین چنین پیشفرضهایی نمایند.
آنها با نثر پرشور خود علیه دیدگاهی که هالیوود را به کارخانهی توهم تودهها فرومیکاست، برخاستند و ثابت کردند که چیزهایی عمیقاً هنرمندانه در پایهی سینمای استودیویی وجود دارد. آنها نوشتن دربارهی فیلم را به امری جذاب، مهم و هنرورزانه تبدیل کردند. ازاینرو بودرول آنها را «هنرمندان قلمروی نثر» مینامد.
قوام نقد جدید با سلیقههای مختلف
بوردول در این جستار از کتاب نقالها به هریک از نقالهایش یک فصل مجزا را اختصاص داده است. او در این فصول نشان میدهد که چگونه این چهار نفر، هر کدام بنا به علایق و سلایق خود، نوعی نقد جدید سینمایی را آزمودند و خوانش دقیقی از متن فیلم ارائه دادند.
نقطهی عزیمت نقالها، اوتیس فرگوسن است. منتقد روشنفکرِ ضدروشنفکری که زبان تندوتیزی داشت. فرگوسن منتقد و دلباختهی موسیقی پاپ، جز و سوئینگ بود و میل داشت پیوند میان این نوع موسیقی و فیلمهای هالیوودی را کشف کند. او دریافت که در فیلمهای هالیوودی نوعی مهارت خودجوش و فیالبداهه وجود دارد که مشابهش را میتوان در انواع موسیقی موردعلاقهی او یافت.
برای فرگوسن داستانگویی روان و ریتم سریع فیلم اهمیت زیادی داشت و بنابراین از تدوین تداومی دفاع میکرد. از نظر او فیلمهایی چون «همشهری کین» و «درهی من چه سبز بود» زیادی اپیزودیک بودند.
دومین نقال برگزیده، جیمز ایجی است؛ شاعر و رماننویسی که در فیلمها به دنبال حقایقی تغزلی و شاعرانه میگشت. او درک ویژهای از جنبههای فنی و بصری فیلمها داشت و به فیلمهای مستند و فیلمهای روایی که از کیفیت واقعگرایی مستندگونه برخوردار بودند، علاقهمند بود. ایجی اولین نویسندهای بود که حرف زدن از فیلمهای هالیوودی را برای روشنفکران امریکایی تبدیل به موضوعی قابلاحترام کرد. نوشتههای او در زمان خودش مورد تحسین قرار گرفت و پس از مرگش نیز، وقتی به شکل کتاب جمعآوری شد، تأثیرگذاری قابلتوجهی داشت.
نفر بعدی منی فاربر است که بوردول او را منتقد محبوب سینهفیلها مینامد؛ کسی که نقاشی خوانده بود و تاریخ هنر را میشناخت. حساسیت فاربر به تصویرسازی، او را به منتقد باهوش تکنیک بصری تبدیل کرده بود. او نسبت به ایجی شم بصری بالاتری داشت و به تصویرسازیها و فضاسازیهای فیلمهای نوآر علاقهمند بود. اگرچه فاربر در زمان خود به شهرت قابلتوجهی دست نیافت اما بعدها دوستداران بی-موویها به میراث او پی بردند.
نفر آخر این لیست کتاب نقالها، پارک تایلر است. او سوررئالیست بود و در نقد خود از تحلیلهای روانکاوانه استفاده میکرد. در واقع او به انسانشناسی و روانکاوی علاقهمند بود و اعتقاد داشت فیلمهای هالیوودی، اسطورههای باستانی و انگیزههای ناخودآگاه را بازتاب میدهند. تایلر که با فیلمسازان آوانگارد ارتباط داشت، بر این باور بود که منتقد و هنرمند میتوانند از یکدیگر بیاموزند. حتی زمانی که در مورد ارزش اثر با هم اختلافنظر دارند.
بوردول در بررسی تطبیقی خود خاطرنشان میکند که اگرچه این منتقدان همهچیزتمام نبودند و تحلیلهایشان با کاستیهای زیادی روبهرو بود. اما در زمانهای که فرصت تماشای فیلمها تنها در سالنهای سینما ممکن بود، آنها توانستند نگاه ویژهی خود را بیابند و با نثری منحصربهفرد نقد را به یک عمل هنرمندانه بدل کنند. درواقع بوردول این منتقدان را بیشتر به خاطر استفاده از زبان و سبک نثر متمایزشان میپرستد تا بینش انتقادی واقعی آنها در مورد فیلمهایی که اغلب به دست فراموشی سپرده شدهاند.
رویارویی با یک متن کاملا امریکایی
در مورد اینکه نقالها واقعاً تا چه اندازه در نقد سینمای هالیوود دههی 40 تاثیرگذار بودهاند و یا اینکه آیا بوردول احیاناً منتقدان دیگری را از قلم انداخته است یا نه، موضوعی است که در محافل نقد امریکا میتواند به بحث مناقشهبرانگیزی تبدیل شود. از سوی دیگر، این متن یک پژوهش تطبیقی دقیق و به اصطلاح دانشگاهی نیست و بنابراین از روش تحقیق و نحوهی گزینش این منتقدان صحبت چندانی به میان نیامده است. بنابراین همانطور که گفته شد نقالهای بوردول جستاری شخصی است که البته به دانش عظیم مولفش تکیه و اطمینان دارد.
با این حال برای ما که با نسخهی ترجمهشدهی این اثر روبهرو هستیم چالشهایی وجود دارد. خود بوردول در مقدمهای که به طور اختصاصی برای مخاطب ایرانی نوشته، ابراز شگفتی کرده است که این کتاب توانسته به مذاق ایرانیان خوش بیاید. شناخت سبکهای نقد فیلم و آشنایی با هالیوود برای مخاطبان غیرامریکایی چندان امری عجیب و دشوار نیست.
اما میتوان منظور بوردول را جور دیگری تفسیر کرد. ما در این کتاب با یک گسترهی فرهنگی و زبانیِ عمیقاً امریکایی روبهرو هستیم. کتاب پر است از پدیدههای فرهنگی، اصطلاحات و واژههایی که آنقدرها هم شناختهشده نیستند. و از آنجایی که واژهنامهای در انتهای کتاب نیامده است، برای مخاطب ایرانی چندان روشن نیست. با این وجود، مترجم سعی کرده در صورت لزوم پانوشتهایی را به کتاب اضافه کند.
همچنین مطالب کتاب نقالها به روشنی طبقهبندی نشده است و گاهی برخی مطالب تکرار شدهاند. از اینشاخه به آنشاخه پریدنهای نویسندهی پرشور نیز باعث شده است مخاطب رشتهی تداوم گفتار را از دست بدهد.
علاوهبراین، غیرتصویری بودن کتابی که دربارهی تصویر و دربارهی شخصیتهای حقیقی معاصر است، جای سوال دارد. حداقل وجود تصاویری از این منتقدان در ابتدای فصلهای مرتبط به آنها به مخاطب کمک میکرد تا شناخت بهتری از آنها به دست آورد.
نکتهای که در پایان مایلم به آن اشاره کنم این است که «نقالها» کتاب ارزشمندی است و میتواند برای نقد فیلم در ایران الهامبخش باشد. خصوصاً اینکه جای چنین متونی در فضای نقد فیلم ایران، که به فضایی جهت تبلیغ یا سرزنش فیلمها بدل شده است، بسیار خالی است.
یک دیدگاه در “هالیوود آشغال نیست!”
خیلی عالی بود خانم حسینی گرامی