ماهنامهی نقد کتاب در افغانستان: «کتابنامه»
سومین ویژهنامه «کتابنامه»، کاری در قلمرو کتاب افغانستان شهریورماه امسال منتشر شده و از طریق فضای مجازی در دسترس علاقمندان فارسیزبان است. یادداشت ضیا قاسمی مدیر مسئول این مجله آغازگر مطالب است و مثل بسیاری سرمقالههای دیگر در این دوران به کرونا مربوط است. عنوان سرمقاله خود بیانگر داخل آن است: «گذر از بلا و ابتلا»
سومین ویژهنامه «کتابنامه»، کاری در قلمرو کتاب افغانستان شهریورماه امسال منتشر شده و از طریق فضای مجازی در دسترس علاقمندان فارسیزبان است. یادداشت ضیا قاسمی مدیر مسئول این مجله آغازگر مطالب است و مثل بسیاری سرمقالههای دیگر در این دوران به کرونا مربوط است. عنوان سرمقاله خود بیانگر داخل آن است: «گذر از بلا و ابتلا»
سومین ویژهنامه «کتابنامه»، کاری در قلمرو کتاب افغانستان شهریورماه امسال منتشر شده و از طریق فضای مجازی در دسترس علاقمندان فارسیزبان است.
در کتابنامه میتوانید با فضای نشر و کتاب و ادبیات افغانستان بیشتر آشنا شوید. برای دانلود نسخه مجازی این ویژهنامه میتوانید از این صفحه اقدام کنید.
یادداشت ضیا قاسمی مدیر مسئول این مجله آغازگر مطالب است و مثل بسیاری سرمقالههای دیگر در این دوران به کرونا مربوط است. عنوان سرمقاله خود بیانگر داخل آن است: «گذر از بلا و ابتلا»
مدیرمسئول به مشکلاتی اشاره کرده است که صنعت نشر نوپای افغانستان با کرونا درگیر آن شده. او نوشته است: «در کشورهای دیگر ناشران و کتابفروشان با راه انداختن سامانههای فروش آنلاین و ارسال پستی کتاب به سفارشدهندگان، تا حدی تحرک کسب و کارشان را حفظ کردهاند. اما ناشران و کتابفروشان افغانستانی به دلیل نبود دسترسی همگانی به اینترنت و فقدان شبکه متمرکز پستی چنین امکانی ندارند.
رمانهایی از عزیزالله نهفته «پی گُم» و محمدآصف سلطانزاده «سینماگر شهرنقره» هردو از انتشارات تاک افغانستان که در تهران و کابل کتاب چاپ میکند مورد نقد قرار گرفتهاند. محمد سرور رجایی که برای ما ایرانیها هم نام آشنایی است درباره کتاب آصف سلطانزاده نوشته است: «به باور من سلطانزاده به صورت آگاهانه قهرمان رمانش را به خاک سیاه میکشاند، تا جایگاه تاثیرگذار بازار سیاه خاک را در اقتصاد و مقاومت مردم ما ثبت کند..»
زینب مرتضاییفرد هم یادداشتی با عنوان «بسیار به هم نزدیک و بسیار دور از هم» درباره کتاب سفرنامهای «جانستان کابلستان» رضا امیرخانی که سفرنامهای است که به مسافرت او با همسر و پسرش به افغانستان میپردازد. نویسنده در مجموع اینطور قضاوت کرده است: «در بیان اشتراکات فرهنگی کاملا موفق عمل کرده است و نگاههای سیاسیاش هم که شاید ناخواسته وارد متن شدهاند، نمیتوانند آسیبی برای نگریستن به افغانستان دور از نگاههای معمول باشند»
نگاهی به شخصیتپردازی زن در رمان «پایان روز» محمدحسین محمدی (محمدی نویسندهی نامآشنای افغانستانی ساکن سوئد، سردبیر این ویژهنامه هم هست)، نگاهی به مجموعه شعر «روح اندوهگین یک شاعر» سرودهی رضا محمدی، رمان «آوازهای روسی» نوشته احمد مدقق و چند معرفی کوتاه از کتابهای تازه منتشرشده از دیگر مطالب این مجله هستند.
ویژهنامه منحصر به ادبیات نیست. پریسا سروری یکی از نویسندگان این ویژهنامه نقدی نوشته است بر کتاب «افغانستان و حق بر توسعه» نوشته محمد صادق دهقان که کتابی تخصصی و منبعی مناسب برای تحقیق پژوهشگران حقوق بشر و حقوق بینالملل توصیف شده است. کتاب پاسخی است به این پرسش: «راهکارهای افغانستان جدید، برای دستیابی به توسعه پایدار چیست؟»
همچنین یادداشتی درباره کتاب «گفتمان روشنایی در یک نگاه» به چاپ رسیده است. کتابی که به تحلیل اعلامیههای جنبش روشنایی پرداخته. جنبش روشنایی جنبشی بود از طرف مردم قوم هزاره افغانستان در اعتراض به مسیر پروژه برق افغانستان که از مناطق هزارهنشین بامیان نمیگذشت. جنبش از سال ۹۵ به نافرمانی مدنی و یک حرکت مدنی برای رفع تبعیض قومیتی در این کشور بدل شد.
کتاب دیگری هم که در این ویژهنامه معرفی شده مربوط به هزارههاست: «جریانهای سیاسی ایدئولوژیک و قومی هزارهها» که عبدالغفور ربانی نوشته و در کویته پاکستان به چاپ رسیده است.
فقط کتابهای فارسی یا چاپ شده در کابل نیستند که در این ماهنامه بررسی شدهاند. «کارناوال کابل، سیاستهای جنسیت در افغانستان پساجنگ» را جولی بیلا نوشته که در حوزه انسانشناسی و جامعهشناسی فعالیت میکند. کارناوال کابل چگونگی آمدن غرب به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و سیاستهای غربی در مورد حقوق زنان در این کشور را بررسی میکند. کشوری که در نیمه دوم دهه نود درگیر سیاهی بیپایان طالبان شده بود و زنان بیش از هر قشر و گروهی مورد فشار مذهبی و خشکمغزی طالبان بودند.
پایانبخش مجله اما چشماندازی است از یک کتابفروشی در کابل. کتابفروشی فضل که در محله اعیاننشین کابل قرار دارد و کتابهایش را روی پلکان چیده و نویسنده یادداشت از همین طریق متوجه وجود این کتابفروشی شده.
لطیف آرش نویسنده این یادداشت درباره موقعیت مکانی کتابفروشی مینویسد: «کوچه گلفروشی شهرنو کابل، یکی از محلههای اعیاننشین کابل است که در پهلوی داشتن بلندمنزلهای تجاری، مغازههای مفشن، فروشگاههای بزرگ گلهای تازه، دکانهای می فروشی که به ظاهر خوراکهفروشیاند و رستورانتهای سنتی را در خود جای داده است.»
شکایت از رفتن به رستوران و مغازههای لوکس و در مقابل نیامدن به کتابفروشی در کابل هم جریان دارد. مرد صاحب کتابفروشی که چای سبز به نویسنده تعارف کرده میگوید: «فضلالرحمان از بازار کساد کتاب قصه کرد. قصه کرد که با خوشی و برای ترویج کتابخوانی این کتابفروشی را باز کرده بود و اکنون بازار کتاب کساد است و او دل سرد است. در جریان صحبتهایش از مردمی که ساکن شهرنو هستند شکایت داشت که هیچگاه به خاطر خریدن کتاب نمیآیند، در حالی که بیشتر آنها باسواد و شاغل هستند.»
کتابفروشی فضل در گذشته فروش کتابهای خارجی هم داشته. «در سالهای قبل رفت و آمد شهروندان خارجی در این کوچه زیاد بود و این کتابها فروش داشتند اما حالا که از خارجیها زیاد خبری نیست این کتابها هم در الماری خاک میخورند.» پیرمرد ریش سفید کتابفروش به نویسنده میگوید کتابهایش را در پلکان چیده است تا توجه مردم محله را جلب کند. «مشتریهایی که هیچ کتابی توجهشان را جلب نمیکند.»