سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

روز جهانی آینده

روز جهانی آینده

 

روز جهانی کودک در ایران روز خاصی است، روزی که معلوم نیست از کی و چگونه به روز کودک و فرزندان اختصاص پیدا کرده، اما بهانه‌ای است برای گفتن از کودکان، حقوقشان و توجه کردن به کم و کاستی‌های زندگی‌شان، هرچند مهم‌تر از این‌ها، کودکان آینده‌اند. ما از طریق کودکانمان در آینده حضور داریم. آن‌ها یاد ما را به آینده می‌برند و رفتار امروز ما با آنان در ساختن آینده موثر است.

روز جهانی کودک در ایران روز خاصی است، روزی که معلوم نیست از کی و چگونه به روز کودک و فرزندان اختصاص پیدا کرده، اما بهانه‌ای است برای گفتن از کودکان، حقوقشان و توجه کردن به کم و کاستی‌های زندگی‌شان، هرچند مهم‌تر از این‌ها، کودکان آینده‌اند. ما از طریق کودکانمان در آینده حضور داریم. آن‌ها یاد ما را به آینده می‌برند و رفتار امروز ما با آنان در ساختن آینده موثر است.

 

 

روز جهانی آینده

 

 

«آن‌گاه زنی که کودکی در آغوش داشت گفت با ما از فرزندان سخن بگو!

او گفت:

فرزندان شما، فرزندان شما نيستند.

آن‌ها پسران و دختران خواهشی هستند که زندگی به خویش دارد.

آن‌ها به واسط‌ه‌ی شما می‌آیند، اما نه از شما‌، و با آن که با شما هستند، از آن شما نیستند.

شما می‌توانید مهر خود را به آن‌ها بدهید، اما نه اندیشه های خود را،

زیرا که آن‌ها اندیشه‌های خود را دارند.

شما می‌توانید تن آن‌ها را در خانه نگاه دارید، اما نه روح شان را،

زیرا که روح آن‌ها در خانه‌ی فرداست، که شما را به آن راه نیست، حتی در خواب.

شما می‌توانید بکوشید تا مانند آن ها باشید، اما مکوشید تا آن ها را مانند خود سازید.

زیرا که زندگی واپس نمی‌رود و در بند دیروز نمی‌ماند.

شما کمانی هستید که فرزندانتان مانند تیر زنده‌ای از چله‌ی آن بیرون می‌جهند.

کمانگیر است که هدف را در مسیر نامتناهی می‌بینید، و اوست که با قدرت خود شما را خم می‌کند تا تیر او را تیز‌پر و دوررس به پرواز درآورید.

بگذارید که خم شدن شما در دست کمانگیر از روی شادی باشد؛

زیرا که او، هم به تیری که می‌پرد مهر می‌ورزد و هم به کمانی که در جا می‌ماند.»*

 

روز جهانی کودک در ایران روز خاصی است، روزی که معلوم نیست از کی و چگونه به روز کودک و فرزندان اختصاص پیدا کرده، اما بهانه‌ای است برای گفتن از کودکان، حقوقشان و توجه کردن به کم و کاستی‌های زندگی‌شان، هرچند مهم‌تر از این‌ها، کودکان آینده‌اند. ما از طریق کودکانمان در آینده حضور داریم. آن‌ها یاد ما را به آینده می‌برند و رفتار امروز ما با آنان در ساختن آینده موثر است.

ما می‌توانیم آینده را بسازیم و خراب کنیم. این ساختن و خراب کردن به رفتار ما بستگی دارد. اگر قالب‌های از پیش آماده و سخت‌گیرانه‌ای را بر زندگی کودکانمان تحمیل کنیم و اجازه ندهیم تا رویاها و خیال‌ها و سوداهای خودشان را داشته باشند، اگر آنان را اسیر رویاهای خودمان کنیم، اگر اراده و اختیار را از آنان سلب کنیم، نمی‌توانیم چیزی را که خواسته‌ایم بسازیم، اما در خراب کردن آینده نقشی -هرچند کوچک- ایفا می‌کنیم. 

 

قطعه فرزندان در کتاب«پیامبر» نوشته «جبران خلیل جبران» با ترجمه خوب «نجف دریابندری» به خوبی این موضوع را باز می‌گوید. او در این قطعه‌ی شاعرانه البته که به تقدیری الهی باور دارد و بزرگسالان را چون کمانی که در جا می‌مانند تصویر می‌کند و فرزندان را چون تیری که می‌جهند، اما کمان‌دار است که هم به ما و هم به فرزندان ما مهر می‌ورزد و هدف را نشانه گرفته است و ما کاره‌ای نیستیم، گرچه در واقعیت ما کاره‌ای هستیم و تاثیرگذاریم.

شاید بهترین پیشنهاد او به ما که امروز و هر روز کارساز باشد، عشق ورزیدن بدون چون و چرا به کودکان است. به آنان مهر بورزیم، بدون این که بخواهیم اندیشه‌های خود را به آنان تحمیل کنیم. او می‌گوید شما نمی‌توانید فرزاندانتان را شبیه خودتان بسازید، اما می‌توانید بکوشید که شبیه آنان شوید!

 

ما می‌توانیم از کودکانمان بیاموزیم. آغاز آموختن از کودکان احترام گذاشتن به آنان است و عشق ورزیدن، و همین اکسیری جادویی است که امکان یادگرفتن آنان را از ما هم فراهم می‌کند. در این آمادگی برای یاد گرفتن از آنان و احترام به آنان است که باب گفت‌وگو باز می‌شود تا هم یاد بگیریم و هم یاد بدهیم. آنان در هر حال با خاطره و میراثی از ما رهسپار آینده می‌شوند و این خاطره و میراث در ساختن آینده بسیار تاثیر گذار است. می‌توانیم این میراث و خاطره را به تلخی و استبداد آغشته کنیم و می‌توانیم این خاطره و میراث را در چارچوب تعاملی شیرین و لذت‌بخش تبدیل کنیم.

 

روز جهانی کودکان با این وصف روز جهانی آینده است. ما برای ساختن آینده نمی‌توانیم قطار را از حرکت باز داریم. می‌توانیم سوار این قطار شویم و همراه با کودکان رو به آینده حرکت کنیم تا سرنوشت از قطار پیاده‌مان کند. این همراهی است که فضا را برای یاد گرفتن از همدیگر فراهم می‌کند.

 

نظام آموزشی و مدرسه‌ها و تمام نهادهای بزرگسالانه در صورتی می‌توانند موفق باشند و نقشی مثبت ایفا کنند که در حرکت به آینده همراه کودکان و نوجوانان باشند. در این صورت است که می‌توانند از خود چیزی به یادگار به آنان بسپارند.

 

فرید زکریا روزنامه‌نگار مشهور کتابی درباره آموزش و پرورش دارد که با نام در دفاع از آموزش لیبرال به فارسی ترجمه شده است. منظور از لیبرال در اینجا آموزش آزاد است. او آموزش و پرورش چند کشور را مقایسه می‌کند و نتیجه می‌گیرد آن کشورهایی که آموزش و پرورش منضبط و منظم و از نظر درسی موفقی دارند، الزاما نتیجه‌گیری بهتری از برخی دیگر از جوامع ندارند. او به این نتیجه می‌رسد در کشورهایی که راه برای خلاقیت دانش‌آموزان بازتر است، ممکن است در آزمون‌های بین‌المللی و المپیادها در صدر نباشند، اما نتیجه‌ی عملی‌شان در پیشرفت بهتر است.

 

 

 *جبران خلیل جبران،پیامبر و دیوانه، ترجمه‌ی نجف دریابندری،نشر کارنامه، چاپ اول ۱۳۷۸- ص ۴۵

جبران خلیل جبران

  این مقاله را ۴ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *