خارپشت و روباه
خارپشت و روباه
خارپشت و روباه
یلدا تولد است، تولد خورشید از پس شبی بلند و طولانی، بلندترین شب سال. در این شب مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر میآورند و خوانی ویژه میگسترند.
روز جهانی کودک در ایران روز خاصی است، روزی که معلوم نیست از کی و چگونه به روز کودک و فرزندان اختصاص پیدا کرده، اما بهانهای است برای گفتن از کودکان، حقوقشان و توجه کردن به کم و کاستیهای زندگیشان، هرچند مهمتر از اینها، کودکان آیندهاند. ما از طریق کودکانمان در آینده حضور داریم. آنها یاد ما را به آینده میبرند و رفتار امروز ما با آنان در ساختن آینده موثر است.
همانطور که راوی «وداع با اسلحه» اثر همینگوی، میگوید، در جنگ تقدس و شکوه و افتخاری در کار نیست و باید با این عرصه وداع کرد، دلدادگیای که از بطن جنگ تراویده نیز لاجرم به وداع منجر میشود، وداع اول با arms به معنی اسلحه و وداع دوم با arms به معنی آغوش معشوق. عشقی که در جنگ مستحیل شده، عاقبت کارکرد متفاوتی با شهوترانیهای رینالدی و به خدا تمسک جستن کشیش و میخوارگی سربازان ندارد. جمله اینها ملجأ و مسکّنی است زودگذر، چنانکه هنری نیز به وقت احتضار کاترین میگوید: «باز جای شکرش باقی است که مسکّن هست. آن وقتها که مسکّنی نبود مردم چه میکردند؟»
وقتی فرخ غفاری درباره ترجمه نجف دریابندری از «تاریخ سینما»ی آرتور نایت مینویسد. ترجمه کتاب آرتور نایت از اولین کتابهای مرجع تاریخ سینما بود که در ایران منتشر شد. گرچه این کتاب امروز کمی قدیمی به نظر میرسد اما تاثیری که در دوران خودش بر ادبیات سینمایی گذاشت غیرقابل چشمپوشی است. اهمیت این نقد اما در این است که فرخ غفاری آن را نوشته که از اولین تحصیلکردههای سینمای ایران بود که در فرانسه زندگی و کار کرده بود. غفاری در انتهای مطلبش ترجمه کتاب تاریخ سینمای ژرژ سادول را هم به مترجمان پیشنهاد میدهد.
از دیرباز شر و بدی و در مقابل آن نیکی و پاکی مورد توجه بشر بودهاند و انسان
وداع با اسلحه
کتاب: وداع با اسلحه
معرفی: فریبا اکبری
مستطاب آشپزی
بازماندهی روز سومین رمان کازوئو ایشی گورو نویسندهی انگلیسی-ژاپنی است که در سال ۱۹۸۹ موفق شده جایزهی بوکر را از آن نویسندهاش کند. این کتاب با ترجمهی نجف دریابندری توسط نشر کارنامه در ذهن و ضمیر اهل ادبیات ایران ثبت شده است. زبان متکلف رمان احتمالاً مهمترین چالش ترجمهاش به زبانهای دیگر بوده که نجف دریابندری تصمیم گرفت برای برگردان انگلیسی متکلف این پیشخدمت قصرهای اشرافی، از نثر قاجاری برای ترجمه کلام او استفاده کند.
خارپشت و روباه
یلدا تولد است، تولد خورشید از پس شبی بلند و طولانی، بلندترین شب سال. در این شب مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر میآورند و خوانی ویژه میگسترند.
روز جهانی کودک در ایران روز خاصی است، روزی که معلوم نیست از کی و چگونه به روز کودک و فرزندان اختصاص پیدا کرده، اما بهانهای است برای گفتن از کودکان، حقوقشان و توجه کردن به کم و کاستیهای زندگیشان، هرچند مهمتر از اینها، کودکان آیندهاند. ما از طریق کودکانمان در آینده حضور داریم. آنها یاد ما را به آینده میبرند و رفتار امروز ما با آنان در ساختن آینده موثر است.
همانطور که راوی «وداع با اسلحه» اثر همینگوی، میگوید، در جنگ تقدس و شکوه و افتخاری در کار نیست و باید با این عرصه وداع کرد، دلدادگیای که از بطن جنگ تراویده نیز لاجرم به وداع منجر میشود، وداع اول با arms به معنی اسلحه و وداع دوم با arms به معنی آغوش معشوق. عشقی که در جنگ مستحیل شده، عاقبت کارکرد متفاوتی با شهوترانیهای رینالدی و به خدا تمسک جستن کشیش و میخوارگی سربازان ندارد. جمله اینها ملجأ و مسکّنی است زودگذر، چنانکه هنری نیز به وقت احتضار کاترین میگوید: «باز جای شکرش باقی است که مسکّن هست. آن وقتها که مسکّنی نبود مردم چه میکردند؟»
وقتی فرخ غفاری درباره ترجمه نجف دریابندری از «تاریخ سینما»ی آرتور نایت مینویسد. ترجمه کتاب آرتور نایت از اولین کتابهای مرجع تاریخ سینما بود که در ایران منتشر شد. گرچه این کتاب امروز کمی قدیمی به نظر میرسد اما تاثیری که در دوران خودش بر ادبیات سینمایی گذاشت غیرقابل چشمپوشی است. اهمیت این نقد اما در این است که فرخ غفاری آن را نوشته که از اولین تحصیلکردههای سینمای ایران بود که در فرانسه زندگی و کار کرده بود. غفاری در انتهای مطلبش ترجمه کتاب تاریخ سینمای ژرژ سادول را هم به مترجمان پیشنهاد میدهد.
از دیرباز شر و بدی و در مقابل آن نیکی و پاکی مورد توجه بشر بودهاند و انسان
وداع با اسلحه
کتاب: وداع با اسلحه
معرفی: فریبا اکبری
مستطاب آشپزی
بازماندهی روز سومین رمان کازوئو ایشی گورو نویسندهی انگلیسی-ژاپنی است که در سال ۱۹۸۹ موفق شده جایزهی بوکر را از آن نویسندهاش کند. این کتاب با ترجمهی نجف دریابندری توسط نشر کارنامه در ذهن و ضمیر اهل ادبیات ایران ثبت شده است. زبان متکلف رمان احتمالاً مهمترین چالش ترجمهاش به زبانهای دیگر بوده که نجف دریابندری تصمیم گرفت برای برگردان انگلیسی متکلف این پیشخدمت قصرهای اشرافی، از نثر قاجاری برای ترجمه کلام او استفاده کند.
Thanks for clicking. That felt good.
Close