دیدار با خلیفه عباسی و دیگران
ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید قصه یک دربان ساده بانک به نام ماشاءاللهخان است که به سبب تحصیل در رشته تاریخ، همواره در کتابهای تاریخی علیالخصوص کتابهای مربوط به دوره خلیفه عباسی؛ هارونالرشید سیر میکند. یک مرتاض هندی ماشاءاللهخان را به آرزویش برای زندگی در دوران عباسیان میرساند و در آنجا با شخصیتهای معروف آن دوران؛ هارون الرشید، جعفر برمکی، مسرور سیاف، ابوالمقصور موصلی و … دیدار میکند. پزشکزاد خود در مقدمه کتاب میگوید این طرح را به تقلید از ادبیات خارجی ریخته است و پیش از او فرانسویها، آمریکاییها، ایتالیاییها، انگلیسیها و غیره موضوع سفر به گذشته را مکرر به عنوان تفریحی دلپذیر، در سینما مورد استفاده قراردادهاند.
ماشالله خان در بارگاه هارون الرشید
نویسنده: ایرج پزشکزاد
ناشر: فرهنگ معاصر
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۳۱۲
ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید قصه یک دربان ساده بانک به نام ماشاءاللهخان است که به سبب تحصیل در رشته تاریخ، همواره در کتابهای تاریخی علیالخصوص کتابهای مربوط به دوره خلیفه عباسی؛ هارونالرشید سیر میکند. یک مرتاض هندی ماشاءاللهخان را به آرزویش برای زندگی در دوران عباسیان میرساند و در آنجا با شخصیتهای معروف آن دوران؛ هارون الرشید، جعفر برمکی، مسرور سیاف، ابوالمقصور موصلی و … دیدار میکند. پزشکزاد خود در مقدمه کتاب میگوید این طرح را به تقلید از ادبیات خارجی ریخته است و پیش از او فرانسویها، آمریکاییها، ایتالیاییها، انگلیسیها و غیره موضوع سفر به گذشته را مکرر به عنوان تفریحی دلپذیر، در سینما مورد استفاده قراردادهاند.
ماشالله خان در بارگاه هارون الرشید
نویسنده: ایرج پزشکزاد
ناشر: فرهنگ معاصر
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۳۱۲
ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید» نخستین کتاب تالیفی ایرج پزشکزاد؛ طنزنویس و داستان نویس صاحب سبک ایرانی محسوب میشود. پزشکزاد پیش از انتشار این رمان، در مطبوعات مینوشت و دو کتاب با عناوین روزولت و ملک مقرب در جمع شیاطین را ترجمه کرده بود.
ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید سالها به شکل افست در بساط دستفروشهای خیابان انقلاب روزگار میگذراند و جزء کتابهای پرشمار این بساطها بود تا اینکه یکبار در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات صفیعلیشاه و به تازگی نیز توسط انتشارات فرهنگ معاصر به شکل قانونی و با مجوز رسمی ارشاد وارد بازار کتاب شد.
پزشکزاد در مقدمه کتاب اذعان میکند که طرح ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید را به تقلید از ادبیات خارجی ریخته است و پیش از او فرانسویها، آمریکاییها، ایتالیاییها، انگلیسیها و غیره این موضوع را مکرر به عنوان تفریحی دلپذیر، در سینما مورد استفاده قراردادهاند.
ایرج پزشکزاد با علم به اینکه این اثر میتواند در حوزه نمایشی اثری سرگرمکننده باشد و از آنجا که سینمای نوخاسته آن دورانِ کشور را ناتوان از به تصویر کشیدن چنین قصههای پرماجرایی میداند به چاپ آن در مجله اطلاعات جوانان تن میدهد و سپس آن را در قالب کتاب منتشر میکند.
بعدها همین ظرفیت نمایشیِ نهفته در داستان ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید سبب میشود که در اواخر دهه هشتاد سازندگان سریال قهوه تلخ از آن بهره ببرند و البته به شیوه کاملا اخلاقی(!) و بدون نامبردن از منبع الهام خویش دست به ساخت سریالی بزنند که از بسیاری جهات وامدار این کتاب شیرین و طنزآمیز بود.
کتاب ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید، قصه دربان ساده بانکی به نام ماشاءاللهخان را روایت میکند که به سبب تحصیل در رشته تاریخ، همواره در کتابهای تاریخی علیالخصوص کتابهای مربوط به دوره خلیفه عباسی؛ هارونالرشید سیر میکند.
او که شیفته زندگی در دوران هارونالرشید است توسط یک مرتاض هندی به دوران هارونالرشید میرود و در آنجا با شخصیتهای معروف آن دوران؛ هارون الرشید، جعفر برمکی، مسرور سیاف، ابوالمقصور موصلی و … دیدار میکند. ماشاءالله خان که همیشه آرزوی زندگی در این عصر و زمانه را داشته از همان بدو ورود دچار دردسرها و ماجراهایی میشود که هر چند برای مخاطب خندهدار مینماید اما نشان از قساوت و سخت دلی مناسبات آن دوران و نظام حاکم بر بغداد دارد.
پزشکزاد برای خلق این قصه شیرین از ساختار سفر قهرمان بهره برده است و به این وسیله قهرمان قصهاش؛ ماشاءالله خان را به سیر و سفر در زمان هارونالرشید میبرد. ماشاءالله خان قهرمان راغبی است که در دنیای عادی کسی تحویلش نمیگیرد و حتی آقای ارفاق (رییس بانکی که در آن کار میکند) او را تهدید به اخراج کرده. او توسط یک مرتاض هندی دعوت به ماجرا میشود و پس از عبور از نخستین آستانه برای جلوگیری از کشته شدنِ شخصیت مورد علاقهاش جعفر برمکی به سمت کاخ هارونالرشید رهسپار میشود.
دیری نمیگذرد که نهتنها نمیتواند در تقدیر جعفر برمکی تغییری ایجاد کند بلکه به توطئه علیه جان او متهم میشود، متهم شدن ماشاءاللهخان به این دسیسه سبب میشود که هر بار در معرض یک آزمون قرار گیرد. آزمونهایی مثل کشتن شیر، قرار گرفتن در مقام خواجهباشی دربار هارونالرشید، ازدواج با سامیه فیلکُش خواهر مسرور سیاف میرغضب بغداد، قرار گرفتن در قالب یک دایه شیرده و…
او در طی این آزمونها متحدان و دشمنانی نیز پیدا میکند متحدانی همچون اکبر ایرانی که در برههای از داستان نقش وردست کمیک را نیز ایفا میکند، یا ابومسقطی؛ شیربانی که با بخشیدن پوست شیر به ماشاءلله خان او را از خطر مرگ و همبستری با سامیه فیلکش که کم از مرگ ندارد نجات میدهد!
همچنین دشمنانی مثل منصور سیاف یا خواهرش سامیه که گاهی در هیات متحد و گاهی در لباس دشمن عرض اندام میکند! سرآخر نیز ماشاءلله خان پس از طی کردن این آزمایشها و گذر از آزمایش نهایی با انگشتر برلیانی که پاداش او از این سفر جادویی است به دنیای عادی بازمیگردد.
ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید علاوه بر برخورداری از ساختار مستحکم داستانی و نمایشی در ادبیات طنز نیز جایگاه ویژهای دارد. این کتاب هر چند از لحاظ شخصیتپردازی و بهرهبری از لایههای روانشناسی و جامعهشناسی در طراحی شخصیت به پای کتاب مستطاب دایی جان ناپلئون دیگر اثر گرانمایه و سترگ ایرج پزشکزاد نمیرسد ولیکن به سبب خلق موقعیتهای کمدی بکر و متفاوت، مخاطب علاقمند به طنز را به خوبی با خود همراه میکند و جزء آثار ارزشمند طنز معاصر فارسی محسوب میشود.
همچنین طنز ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید هر چند طنزی مبتنی بر موقعیت است اما پزشکزاد در دیالوگهای میان شخصیتها نیز گاه چنان شیرینکاریهای به یادماندنی میکند که اوج آنها را میتوان در تلفیق مندرآوردی عبارتهای فارسی و عربی مشاهده کرد: عبارتهای مندرآوردی مثل: «تعال جلو اذا انت مَرد»، «بقول الشاعر انا قال الی انت شرط البلاغ انت خواه نصیحت تعال و خواه ملال!» و… که به کرات در میان دیالوگهای ماشاءالله خان و دیگران دیده میشود.
3 دیدگاه در “دیدار با خلیفه عباسی و دیگران”
سلام
من بعد از شنیدن کتاب صوتی “هارون الرشید … ” احساس کردم شاید تعدادی از داستانهای طنز یا فانتزی جدیدتر تحت تاثیر این کتاب و موضوع “سفر به گذشته” که در این کتاب مطرح شده باشند، مثل سریال قهوه تلخ!
ضمنا کتاب صوتی علاوه بر متن جالب جناب استاد از گویندگی تخصصی و زیبای آقای ایوب آقاخانی برخورداره که خیلی شنیدنش رو لذتبخشتر میکنه.
با عرض پوزش، من الان متوجه شدم که این مطلب در همین مقاله آمده که از چشم من دور ماند. جالبه که اگر این موضوع به ذهن همه خطور کنه، عدم اشاره به اون توسط فیلمنامهنویس سریال ناخوشایندتر میشه.
ممنون که نظرتان را مطرح کردید