برای ادامه زندگی شک نکنید!

پسری از خواب طولانی بیدار می‌شود و متوجه می‌شود که خانواده‌اش در حال بسته‌بندی جعبه‌ها در یک ون هستند و از خانه خارج می‌شوند. آن‌ها کجا می‌روند؟ پسر چرا آنقدر پریشان و سردرگم است؟ گام‌به‌گام با پسر پیش می‌رویم تا بفهمیم چرا خانواده او بی‌خیال‌اند که ناگهان متوجه می‌شویم آن‌ها نمی‌توانند پسر را ببینند. و درست در ابتدای رمان تکلیف ما روشن می‌شود: پسرک داستان ما یک روح است.

حالا مهم‌ترین سوال ذهن ما شکل می‌گیرد. جو چرا مرده است؟ اما مطمئن باشید که قرار نیست حالا حالاها به جواب این سوال برسید. و ماجرای پیش رو آنقدر پرچالش است که دیگر دلیل مرگ جو مهم نیست.

ماجرا از  این قرار  است که جو در اتاق خوابش گیر افتاده و ما با تصویری از خانواده‌اش روبرو می‌شویم که در لحظه آخر به پنجره اتاق فرزند ازدست‌داده‌شان نگاه می‌کنند و دور می‌شوند.

آنچه خواندید روایت فصل اول کتاب است. ما سردرگم و پر از سوال فصل دوم کتاب را آغاز می‌کنیم. راوی این فصل یک دختر است. دختر بزرگ یک خانواده چهارنفره که به خانه جو نقل مکان می‌کنند. ارین ساکن جدید اتاق جو می‌شود اما جو از جایش تکان نمی‌خورد. اینجا اتاق اوست و او در آن حبس شده است. پس حالا دو ساکن در یک اتاق برای ما دیده‌ها و شنیده‌هایشان را از هم نقل می‌کنند.

ارین دختری گوشه‌گیر و ساکت است. او به واسطه ترومایی که از یک تصادف در گذشته داشته با افراد زیادی ارتباط نمی‌گیرد و ساعت‌های طولانی در سکوت زندگی می‌کند. در هفته‌های اول ورود او جو هیچ تلاشی برای نزدیک‌تر شدن به صاحب جدید اتاقش نمی‌کند اما در نهایت عزمش را جزم می‌کند تا با ارین طرح دوستی بریزد و  پس از چندبار تلاش بالاخره این دو در کمد اتاق ملاقات می‌کنند. در جایی که مدت‌ها پیش جو شعری را بر دیوارش نوشته است و همین علاقه به شعر باعث نزدیک‌تر شدن رابطه این دو نوجوان می‌شود.

تا این‌جای داستان ما تازه با مقدمات رمان آشنا شده‌ایم. رمانی که اثری کاملاً اجتماعی با تمرکز بر مشکلات نوجوانان است.

اما ادامه داستان قرار است به شیوه‌ای متفاوت پیش برود. رابطه ارین و جو انقدر عمیق می‌شود که آرام آرام خانواده متوجه رفتارهای عجیب ارین شده و مجبور به انجام اقداماتی می‌شوند. از سوی دیگر حالا وقتش است تا راویان دیگری به داستان بپیوندند و یکی از آن‌ها برادر جو است.

درست شش ماه بعد از مرگ جو، ارین در حیاط مدرسه با الی روبرو می‌گردد و بعد از کمی ‌کندوکاو متوجه می‌شود که این آشنایی اتفاقی نیست. ارین دوست دارد از راز مرگ جو سردربیاورد و تنها کسی که می‌تواند به او کمک کند، الی است. این مسیر اگرچه ماجراجویانه و گاه بغرنج است اما در نهایت باعث خودشناسی ارین می‌شود، تا آنجا که یاد می‌گیرد چطور با چالش‌های زندگی شخصی‌اش روبرو شود و با مشکلات بجنگد.

«همیشه با من بمان» به مصرف موادمخدر، خودکشی، قلدری و سوگواری می‌پردازد. موضوعاتی که همواره نوجوانان در سرتاسر دنیا با آن روبه‌رو بوده‌اند و به دلیل گسست خانواده‌ها و مشغله‌های فراوانشان حل این مشکلات همیشه به تعویق افتاده اما آگاهی‌بخشی به آنها امری ضروری است که حالا کتاب‌های داستانی این وظیفه را برعهده گرفته‌اند.

با همین نگاه است که نویسنده با وجود درد غم و اندوه و عواقب قلدری، این یک داستان زیبا و در نهایت نشاط‌آور برای خواندن خلق کرده است. این داستان بسیار رمانتیک است و رویکردی ملایم به موضوعات جدی خود دارد، بدون اینکه آن‌ها را بی اهمیت جلوه دهد.

قاعدتاً اگر بخواهیم نگاهی انتقادی به داستان داشته باشیم مواردی مثل طولانی بودن برخی توصیفات یا بیان برخی حواشی برای بیان احوالات ارین را می‌توان مطرح کرد، با این حال روایت «تنهایی» و «عشق» و در نهایت «بقا» آنقدر مهم است که این کتاب توسط خوانندگان در سراسر دنیا امتیازات خوبی دریافت کرده است.

لیز کسلر طی این چندسال رمان‌های محبوبی را برای نوجوانان منتشر کرده است که برخی از آن‌‌ها مانند «یک سال بدون او»، «جسیکا کجاست؟»، «شمال ناکجا» با استقبال خوانندگان روبه‌رو شده‌اند.

عشق

لیز کسلر