این زنانِ موثر، یک کتابشناسی زنانه
همزمانیِ انتشار کتابهایی از نویسندگان زن، با محوریت سوژههای زنانه یا با روایتهای زنانه از تاریخ و از دور و اطراف ما از اتفاقات این روزهای صنعت نشر در کشور است. حمید میرهادی در این کتابشناسی نگاهی البته موجز انداخته است به این کتابهای زنانه و زنان موثری که موضوع یا نویسنده این کتابها هستند.
همزمانیِ انتشار کتابهایی از نویسندگان زن، با محوریت سوژههای زنانه یا با روایتهای زنانه از تاریخ و از دور و اطراف ما از اتفاقات این روزهای صنعت نشر در کشور است. حمید میرهادی در این کتابشناسی نگاهی البته موجز انداخته است به این کتابهای زنانه و زنان موثری که موضوع یا نویسنده این کتابها هستند.
روایتهایی از/ دربارۀ این زنانِ مؤثر در بازارِ فرهنگیِ اینسالهای ایران
صنعتِ نشرِ حرفهایِ اینروزهای ایران در کنارِ دیگر پروژهها و دلمشغولیهای حرفهایِ همزمان اقتصادی-فرهنگیاش، به نظر میرسد نوعی تازه از انتشار کتابهای زنانه را با رویکردهای مختلف، در ویترینِ کارهای تازهمنتشرشدهاش قرار داده است. انتشار شبهخاطراتِ مصاحبهگونۀ ژولیا کریستوا، روانکاو و نشانهشناسِ فمینیستِ متأخرِ فرانسوی، با عنوانِ عجیبِ «خودم را میسفرم» به ترجمهی توفان گرکانی، در مجموعهی تازهتأسیسِ دفترهای روانکاوی و بهعنوانِ شماره یکِ این دفترها، توسط نشر قطره، شاید نقطۀ شروعِ خوبی بر معرفیِ این جریانِ زنانهی تازه باشد.
کریستوا که پیشازاین، ترجمه و انتشار آثارِ متفاوتاش، بیشتر در دستِ نشر تازهبهراهافتادۀ «شوند» و با ترجمههای مهرداد پارسا بود، حالا با کتابی تازه در نشر قطره، بار دیگر بهعنوانِ یکی از زنانِ مؤثرِ حوزهی علوم انسانیِ معاصرِ جهان، به حوزهی اندیشهی فارسیزبانان معرفی میشود.
مارینا آبراموویچ، بانوی هنرمند و جذابِ حوزه پرفورمنسآرت، فردِ دیگری بود که نشرِ پُرکار و خوشسلیقۀ «نظر»، بهعنوانِ سومین جلد از مجموعهی تازهی پرترههای هنرمندانِ معاصرش، بعد از لوسین فروید و دیوید هاکنی، بهسراغ او رفت و خاطرات و بهنوعی اتوبیوگرافیِ او را با ترجمه سحر دولتشاهی (که پیشازاین، ترجمهی کتاب خودنگارانه زنانه دیگری، «این، کار من است»، زندگی عشقی و جنگیِ یک عکاس، نوشتهی فتوژورنالیستِ معروفِ آمریکایی، لینزی آداریو را با همین ناشر کار کرده بود) و با طرح جلدی پوشیده از تصویرِ فولکلوزآپِ صورتِ آبراموویچ، با عنوانِ «عبور از دیوارها» روانه بازار کرد.
طرح جلدی که لااقل بهلحاظِ جذابیتِ دیداری، یادآورِ آن کتابِ مهم و تقریباً ازیادرفتهی سالهاپیشِ نشر ثالث، «ستایش هنر، ستایش عشق» با زیرعنوانِ «ماریا کالاس و زیروبمِ زندگی هنریاش» نوشتۀ کاملیا مسیح است. کتابی که از قضا، چند نسخۀ باقیماندهاش از همان دوران، اینبار از انبارِ مؤلف و با تغییرِ قیمتی متناسب با بازار و ظاهراً بهنفعِ امور خیریه، سر از چند کتابفروشیِ راسته کریمخان درآورد.
زندگی و آثارِ ماریا کالاس، این اسطورهی سوپرانوی یونانیتبارِ زاده آمریکا، دستمایه کارِ مسیح برای نگارشِ این شبهبیوگرافی قرار گرفت. در مورد آبراموویچ هم نکتهی دیگر اینکه مخاطبِ علاقهمند، پیش از این، تصویرِ یکی از بهترین و معروفترین اجراهای او را بر روی جلدِ یکی از معدود کتابهای فارسی در زمینهی «پرفورمنسآرت»، این شاخه گسترده و متنوعِ هنرِ مفهومی، با عنوان «رویکردهایی به نظریۀ اجرا» ترجمه علیاکبر علیزاد، منتشرشده توسط نشر بیدگل دیده بود.
در ادامه معرفیِ همین بانوانِ هنرمندِ مطرح در جهان، فریدا کالو، نقاشِ بزرگِ مکزیکی، سوژهی دیگری است که بعد از آشناییِ نسبیِ همگان و ازجمله ایرانیان با شخصیت-زندگیاش، بهخصوص از طریقِ تماشای فیلم هالیوودیِ معروفِ «فریدا» ساختهی جولی تیمور و با بازیِ اغواگرانهی «سلما هایک» در نقشِ اصلیِ فیلم، فریدا.
و بعدتر البته انتشار کتابِ «دیهگو و فریدا»، روایتِ ژانماری گوستاو لوکلزیو با ترجمه مریم چهرگان، توسط نشر بدون، یکی از زیرمجموعههای نشر نظر، حالا نشر ثالث در گامِ دومِ پرداختن به زندگیِ این بانوی مهمِ هنر معاصرِ جهان.
بعد از کتابِ کوچک و خوشبرورو و هدیهایِ «زندهباد زندگی»، روایتِ پینو کاکوچی از شخصیت و زندگیِ فریدا که پیشازاین با ترجمه نیکو عسگری به بازار عرضه کرده بود، اینبار بهسراغ کتابی مفصل، قطور و البته گرانقیمت دربارهی او رفته است؛ «فریدا»، عنوانِ این روایتِ تازهتر و البته کاملترِ هایدن هررا از ابعاد مختلفِ شخصیت-زندگیِ واقعی-هنریِ کالو است که توسط فروغ پوریاوری ترجمه شده است.
نشر میلکان هم در همین چند سالِ قبل، سه کتاب در قالبِ شاید نوعی تریلوژی درباره سه زنِ معروف و پُرآوازهی عرصه هنر و رسانه، منتشر کرد.
«راهنمای دوستداشتنی بودن بهروش آدری هپبورن»، نوشتۀ ملیسا هلسترن و با ترجمۀ یاسمن رضایی، «داستان من» نوشتۀ مریلین مونرو و با ترجمه معصومه عسکری و درنهایت، «با اطمینان میدانم که…» با زیرعنوانِ «توصیههای اپرا وینفری برای موفقیت و خوشبختی در زندگی» نوشتۀ اپرا وینفری و با ترجمه یاسمن رضایی، این سه کتابِ نسبتاً کمحجم و خوشخوان است برای آندسته زنانِ مخاطبِ پیگیرِ نوعی مجموعهپارههای کوتاه دربارهی زندگی آنهایی که امروز با نامِ سلبریتی شناخته میشوند.
غیر از اینها و در قلمروی زنانِ نویسنده، بهخصوص در بازارِ عامهپسندها، این الیف شافاکِ ترکیهای است که پیشتاز شده است، نویسندهی «ملت عشق»ِ پُرفروش، عاشقانهای عرفانی حول شخصیت و زندگی مولانا، که اصلیترین و حرفهایترین چاپِ آن مربوط به نشر ققنوس و با ترجمۀ ارسلان فصیحی بود.
بعد از آن بود که با پیدایشِ انواع نسخههای غیرقانونی در بازارِ غیررسمیِ سیاه و قاچاقِ گسترده میان سودجویانِ اصطلاحاً افستی-بساطیِ فعال در اینسالها، با پیگیریِ مدیرِ ققنوس، شبکه عظیمی از قاچاق کتاب با سولهای در اطراف تهران، شناسایی و نابود شد.
اینهمه بهاضافهی رقابتی آشوبناک در میان ناشران در سطوح مختلف، در چاپِ آثارِ این بانوی ترکِ تازهکشفشده، درادامهی موجهای جوجو مویزیِ سالیان گذشته، جریانی تازه از نوعی ادبیات زنانه، اینبار تازهوارد از فرهنگ و هنرِ این همسایه همیشهحاضر و البته پسندِ ذائقه عامهی ایرانیان، ترکیه، در بازار صنعت نشرِ کشور ایجاد کرد.
طبقِ معمول، کار به توقیفِ یکی، دو اثر از این نویسندهی حالاپُرطرفدار هم کشید. «ناپاکزاده استانبول» با ترجمه فرناز گنجی و محمدباقر اسماعیلپور از نشر آسیم و «شرم» با ترجمه صابر حسینی از ناشرانِ نیماژ و همچنین مروارید، بدون هیچ توضیحی لغو امتیاز شدند. اتفاقی که ظاهراً مدتی قبلتر برای «۱۰ دقیقه و ۳۸ ثانیه در این دنیای عجیب» از همین نویسنده هم افتاده بود.
کنارِ اینها، باید به جریانِ «صحرا» هم اشاره کرد؛ این سهگانهی واریس دیری، بانوی آفریقایی از شرایط زندگیاش در سومالی با تمرکز بر مسئله بدوی-قبیلهایِ «ختنهی زنان» که با عناوینِ «دختر صحرا» با ترجمه مشترکِ شهلا فیلسوفی و خورشید نجفی توسط نشر چشمه، «طلوع صحرا» با ترجمه مریم سعادتمندبحری و درنهایت، «بچههای صحرا» با ترجمه محمدعلی مهماننوازان، هر دو توسط نشر مروارید منتشر شدهاند.
در سفری به فرهنگ روس و روایتهای مستندنگارانهی بهجامانده از عصرِ پساکمونیسم در شورویِ سابق، دو نامِ زنانه مهم، سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ و اسلاونکا دراکولیچ امروز بههمتِ مترجمان و ناشرانِ متعدد، به جامعه کتابخوانانِ فارسیزبانِ ایرانی شناسانده شدهاند. این دو ژورنالیستِ خلاق و روایتگر که با سبکِ ترکیبیِ مستندنگاریِ ناداستانی و تاریخ شفاهی، بخشهایی ناگفته از تاریخِ عجینشده با درد، التهاب، فاجعه و بحرانِ برآمده از مهیبترین اتفاقات ایدئولوژیکِ قرن بیستم را با تمرکز بر زندگی عادی و روزمره مردمانِ معمولیِ جامعه، بازگو میکنند.
پنجگانهی معروفِ الکسیویچ، این برنده جایزۀ نوبل ۲۰۱۵، «صداهایی از آرمانشهر» حالا بهصورتِ پراکنده و در بعضی از عناوین، حتی با ترجمههای متعدد، در بازارِ نشرِ امروزِ ایران موجودند.
«جنگ چهره زنانه ندارد» این کتابِ محبوب و پُرفروشِ نشر چشمه با تکترجمهی از زبانِ روسیِ عبدالمجید احمدی، محصولِ ۱۹۸۳، «آخرین شاهدان» محصول سال ۱۹۸۵ فعلاً با دو ترجمه توسطِ نشر نیستان (با ترجمه مستقیم از روسیِ مهناز خواجوند) و همچنین نشر هیرمند (با ترجمه مصطفی مظفری)، «پسران رویین»، محصولِ ۱۹۸۹، و البته با عنوانِ ترجمهشدهی «پسرانی از جنس روی» توسط نشرِ نگاه و با ترجمۀ ابوالفضل اللهدادی، اثرِ مهم و بیشتر خواندهشده.
بهخصوص بهواسطه مینیسریالِ ساختهشده براساسِ اتفاقِ مهیبِ محوریِ آن، «نیایش چرنوبیل» محصولِ سالِ ۱۹۹۷، با چندین ترجمه، ازجمله با همین عنوان، توسط نشر چشمه و با ترجمه باز هم مستقیمِ الهام کامرانی و با زیرعنوانِ «رویدادنامهی آینده»، «صداهایی از چرنوبیل» با زیرعنوانِ «تاریخ شفاهیِ یک فاجعهی اتمی» با ترجمه حدیث حسینی از کتاب کولهپشتی، با همین عنوان و زیرعنوان، اینبار با ترجمه نازلی اصغرزاده از نشر مروارید، «زمزمههای چرنوبیل» با ترجمه شهرام همتزاده از نشر نیستان.
و درنهایت کتابِ پنجم، «زمان دست دوم» محصولِ ۲۰۱۳، باز هم با ترجمههای متعدد، با همین عنوان و با ترجمه شهرام همتزاده از نشر نیستان و ترجمه مستقیمِ تازهمنتشرشده، از عبدالمجید احمدی (مترجمِ پیشازاین شناختهشده با کتابِ معروفِ «جنگ، چهره زنانه ندارد») و از نشر چشمه، همچنین با دو عنوانِ متفاوتترِ «سرانجام انسان طراز نوین؛ فروریختن توهمات» با ترجمۀ مشترکِ مهشید معیری و موسی غنینژاد و از نشر مینوی خرد، و درنهایت «روزگار رفته؛ آخرین سرخها» با ترجمه فروغ پوریاوری و از نشر ثالث، همۀ این کتابهای الکسیویچ در بازارِ نشرِ امروزِ ایران را تشکیل میدهند.
از دراکولیچ هم فعلاً ۵ عنوان در بازار نشر کشور موجود است.
سه عنوان از مجموعه تجربه و هنر زندگی به دبیریِ خشایار دیهیمی از نشر گمان، با عناوینِ «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» با ترجمه رؤیا رضوانی، «کافهاروپا» با ترجمه نازنین دیهیمی و «بالکاناکسپرس» با ترجمه سونا انزابینژاد، بهاضافهی یک کتابِ دیگر با دو ترجمه و دو عنوانِ مختلفِ «گشتی در موزه کمونیسم.
حکایاتی از زبان موش، طوطی، خرس، گربه، موش کور، خوک، سگ، کلاغ» با ترجمه سما قرایی و از نشر هنوز و همچنین «راهنمای بازدید از موزۀ کمونیسم؛ قصههایی از زبان یک موش، یک طوطی، یک خرس، یک گربه، یک موشکور، یک خوک، یک سگ و یک زاغ»» با ترجمه بابک واحدی و از نشر ماهی، و همچنین کتابِ «آزارشان به مورچه هم نمیرسید» ترجمه نازیلا محبی، منتشرشده توسط نشر ستاک، همهی داشتههای بازارِ کتابِ ایرانی از آثار دراکولیچ است.
در پایان، باید به یک کتابِ داستانیِ تازه دیگر، بهاضافهی یک کتابِ غیرداستانی هم اشاره کرد. مجموعهی داستانهای کوتاهِ مریم منوچهری با عنوانِ «آمیخته به بوی ادویهها» توسط نشرِ ثالث، روایتهای داستانیِ زنانهای است از جنوبِ داغِ ایران بههمراهِ مایههایی از جنگ و هجرت.
هرچند منوچهری پیشازاین، داستانِ کوتاهِ «آمیخته به بوی ادویهها»یش که عنوان کتاب را هم از آنِ خودش کرده است، در سومین دوره جایزه ادبیِ بهرام صادقی، برگزیده شده بود.
درنهایت، کتابِ «زنان سرسخت» با زیرعنوانِ «۵۲ زنی که علم و جهان را تغییر دادند» نوشته ریچل سویبی و بهترجمه هادی همامی، منتشرشده توسط نشر اختران، اثرِ تازهای است که به معرفیِ جمعی از برترین زنانِ مهم دنیا با دامنهی نفوذ و تأثیراتِ بالا در زمینههای مختلف پرداخته است.
حکایتِ زنان در جامعه امروزِ ایران، قطعاً داستانی بسیار پُردامنه است که این یادداشت، تنها اشاره به بعضی از مهمترین زنانههایی داشت که امروز پشت ویترین متنوعِ محصولات فرهنگی به چشم میآید.