ایلان و همکیشان نئولیبرال
این مقاله را ۸ نفر پسندیده اند
این روزها خبرها پر است از تصاویر ترامپ و ماسک و کارهای خلاف عرفی که انجام میدهند و چارچوبهای دیپلماتیکی که میشکنند که ظاهرا درک آن با عقل سلیم ممکن نیست. جریان چیست و دنیا چرا دیوانهی دیوانهی دیوانه شده است؟ بیایید کمی از مختصات فعلی خود فاصله بگیریم و در چارچوب جهانی تغییرات را کمی بررسی کنیم. چه چیزهایی در جهان در حال تغییر است؟ این تغییرات با انقلاب صنعتی چهارم چه ارتباطی دارد؟ استعمار در قرن بیستویکم چه شکلی دارد؟ آیا لازم است مفاهیمی چون آزادی و برابری و … را بازتعریف کرد؟ جهانیشدن چه چیزهایی را تغییر داده و چه چیزهایی را تثبیت کرده است؟ در این پرونده به بخشی از دنیای امروز که به شکل غریبی در دستان ایلان ماسک و سایر غولهای سرمایهداری شکل میگیرد خواهیم پرداخت. اینکه چگونه شرکتها به تدریج از دولتها بزرگتر میشوند و جهان را شکل میدهند؟ چگونه بر تولید، اقتصاد، دانش و مسیر تاریخ اثر میگذارند؟ آیا مساله چه موضوعاتی را در ذهن شما تداعی میکند؟ در زمان انقلاب صنعتی هم شرکتهای بزرگی چون «کمپانی هند شرقی انگلستان» تاسیس شد که از طریق مستعمرات و با کمک قدرت نظامی و بازتعریف سبک زندگی ثروت بزرگی اندوختند. آنها قدرتی بسیار و حتی بالاتر از شاه انگلستان کسب کردند و چهرهی جهان را برای همیشه تغییر دادند. این یکی از اتفاقاتی است که در زمان انقلابهای بزرگ در سطح جهان میافتد. در روزگار ما هم همین مطلب را به تدریج میبینیم: 1- قدرت نظامی در دست قدرتمندان نوین کنترل میشود. 2- شرکتهای بزرگ جهانی قدرتی بیش از حتی ابرقدرتها بهدست میآورند. 3- تغییر سبک زندگی دارد اتفاق میافتد. 4- ارزشهای اجتماعی جابهجا میشوند. 5-مفاهیم زیادی همچون ارزشها، باورها، شهر، آموزش، توسعه و … دارند بازتعریف میشوند. اما چگونه؟ با پایان جنگ سرد بسیاری از لیبرالها با خوشحالی پایان دوران بلوک شرق را جشن گرفتند ولی بسیار سادهانگارانه بود. چراکه از دل لیبرال دموکراسی پیروز آن میدان و نیروهایی که ناکارآمدی نظامهای مارکسیستی را دیده بودند، روندهای نویی زاییده شد که جهان امروز مشغول رمزگشایی از چیستی و چگونگی آن است. روندهایی که گرچه وامدار اسلاف خویش هستند ولی دگرگونیهای عمدهای را در چارچوبها و روندها ایجاد کردند. در این میان، نقش زایش نئولیبرالیسم و تغییراتی که در جهان ایجاد کرد چیست؟ آیا این روند قدرتمندترین روند امروز جهان است؟ البته نخست باید کمی در چارچوب نظری این روند تامل کرد. مطلب زیر پنج منبع فارسی دربارهی نئولیبرالیسم را معرفی کرده است. بعد از آشنایی نسبی با یکی از جریانهای خروشان امروز بیایید به یکی از چالشهایی که ایجاد کرده بپردازیم: «جهانی شدن». پرسش این است که آیا قبلا اقدامات و تجارت و سیاست و… جهانی وجود نداشت؟ پس چرا امروز به آن اهمیت بیشتری میدهیم؟ میدانیم که از زمان باستان و از طریق راه ابریشم، تجارت جهانی و تاثیرگذاری فرهنگی و سیاسی بین کشورهای مختلف جهان جریان داشته است، پس چه اتفاقی در دوران ما افتاده که تغییری جدی تلقی میشود؟ بیایید اینترنت را جایگزین راهآهن و مسیرهای کشتیرانی کنیم و به جای نیروی کار مستعمرات و کارگاهها و کشتزارها، رباتها، هوش مصنوعی، نیروی کار دانشپایه (knowledge workers) و خط تولیدهای توزیعشده در کشورهای مختلف جهان را بگذاریم. چه تصویری میبینید؟ شاید کتابهای زیر در روشن کردن این تصویر موثر باشند. روبرت صافاریان در مورد دو کتاب مرتبط با این موضوع نوشته است. یکی از پرسشهای اساسی در این راستا این است که آیا بناست همهی آدمها در دهکدهی جهانی با دسترسی برابر و آزادی زیاد زندگی کنند؟ شواهد لااقل اینطور نشان نمیدهد. ظاهرا میزان دیوارکشیها و جداسازیها در حال افزایش است. فاصلهی طبقاتی نیز ظاهرا بیشتر شده است. این به چه معناست و نمودهای آن چیست؟ جدا کردن آدمها با عناوینی چون قومیت، مذهب، ایدئولوژی و از همه مهمتر میزان پولی که بهدست میآورند (میسازند) چرا و چگونه اتفاق میافتد؟ و ما چگونه ارزشها و باورهای خود را با این روش زندگی تطبیق میدهیم؟ آیا تابهحال دقت کردهاید در صورتی که کسی به شما آماری از کار خود بدون درج قیمتها و ریالهای جابهجا شده بدهد، چقدر میتواند به نظر شما عجیب باشد؟ این دگرگونی در ذهن ما چطور روی میدهد؟ مطالب پویا بهنام، روزبه آقاجری و رحیم نعمانی را در این رابطه بخوانید. ارتقا جایگاه پول یکی دیگر از حوزههای تغییر است. اگر بپذیریم پول ابزاری برای تبادل ارزش است، واضح است نشستن آن در جایگاه اصلیترین ارزش یک تغییر اساسی است. دیگر قرار نیست آزادی، برابری، دموکراسی، مبارزه با گرسنگی و بیسرپناهی و … هدف غائی باشند. بهدستآوردن پول و بالا بردن میزان سود تعیینکننده است. چنانکه گویی بیشتر شبیه یک افراطیگری و حتی یک ایدئولوژی رادیکال جدید است نه یک دیدگاه اقتصادی. در نئولیبرالیسم پول داشتن تبدیل به مهمترین شاخص میشود. دیگر امکان غذا خوردن، داشتن سرپناه، آب آشامیدنی سالم، اتصال به امکانات شهری و رفاهی پایه و… هیچکدام بدیهی و عمومی نیست بلکه مختص کسی است که پول دارد! مطلب هومن هنرکار را دربارهی زاغهسازی جهانی بخوانید. یکی از نخستین حوزههای تغییر چه تحت ایدئولوژی جدید نئولیبرالیستی و چه در مقابل آن، تغییرات در حوزهی آموزش است؛ جایی که رقابت تنگاتنگی جریان دارد. از آموزشهای سنتی، کلاسیک بگیر تا دانشگاهی، فنی و حرفهای، دورههای آنلاین و البته تمام دادههایی که روزانه به ما هجوم میآورند، به اضافهی خبرهایی که از نوجوانان میلیاردر و البته دزدان و کلاهبرداران کوچکی که هر روز از رسانه ها میشنویم. به راستی قرار است آموزش را چگونه شکل دهیم و عصر ما چگونه آن را شکل میدهد؟ وقتی آموزش فقط برای کسی فراهم باشد که پول دارد، آیا چیز مهمی ممکن است از دست برود؟ پاسخ اکثریت یک بله بلند است. مطالب فرهاد مهرابی و پیمان حقیقتطلب را در اینباره بخوانید. این ادعای نئولیبرالی که دموکراسی و بازارهای آزادِ فارغ از قید و شرط، دوقلوهای جدانشدنیاند و بازار همیشه خود را تنظیم میکند و در نتیجه دخالتهای نهادهای دولتی در اقتصاد همیشه نامطلوبند، این پرسش را پیش میکشد که چه چیزی در دخالت دولتی در اقتصاد خلل ایجاد میکند و آیا شرکتهای بزرگ بینالمللی که به تدریج تبدیل به قدرتهایی بلامنازع میشوند همین اثر نامطلوب را نخواهند داشت؟ آیا حضور ایلان ماسک در دولت ترامپ همهی این مفاهیم را در سطح جهان تغییر نمیدهند؟ آیا این میلیاردر شوخطبع با تصمیمات سریع و عجیب خود اثر نامطلوبی بر اقتصاد (چه بسا همهی جنبههای زندگی) نخواهد داشت؟ و ترس جدی او از جنگ میان انسانها و رباتها و هوش مصنوعی به چه خطری اشاره دارد؟ و چرا او رسالت خود را ایجاد امکان مهاجرت از زمین به فضا تعریف میکند؟ آیا محیط زیست در چارچوب بهدستآوردن بیشترین سود، یکی از مواد مصرفی تلقی میشود؟ برای آشنایی بیشتر با تاریخچه زندگی شخصی و تجاری این اعجوبهی جهان امروز، نوشتهی شایان اویسی دربارهی کتاب «ایلان ماسک» را بخوانید. بیایید جهان هدایتشده بهوسیلهی بدیلهای نئولیبرالیسم را در مقالات و کتابهایی که شما به ما معرفی میکنید، دنبال کنیم. برایمان بنویسید. ایلان ماسک، نئولیبرالیسم و جامعه جهانی
نئولیبرالیسم














