گفتگو با طراحان جلد کتاب (بخش اول: نقش سفارشدهنده)
نخستین برخورد مخاطبان یک کتاب، با روی جلد آن است. در سالهای اخیر بازار نشر ایران توجه بیشتری به طراحی طرح جلد کتاب کرده است و به نظر میرسد که هر سال ناشران بیشتری به اهمیت و ضرورت توجه به ظاهر آراسته و هنرمندانهی کتاب و لزوم صرف هزینه برای طراحی جلد آن پی میبرند. آنچه میخوانید حاصل گفتگویی است که مجله جهان کتاب با چهار نفر از طراحان جلد کتاب، آقایان باسم رسام، علی خورشیدپور، کورش پارسانژاد و حمیدرضا رحمانی انجام داده است. ما در وینش این گفتگوی مفصل را به چند بخش تقسیم کردهایم. بخش نخست این گفتگو به نقش سفارشدهنده میپردازد.
نخستین برخورد مخاطبان یک کتاب، با روی جلد آن است. در سالهای اخیر بازار نشر ایران توجه بیشتری به طراحی طرح جلد کتاب کرده است و به نظر میرسد که هر سال ناشران بیشتری به اهمیت و ضرورت توجه به ظاهر آراسته و هنرمندانهی کتاب و لزوم صرف هزینه برای طراحی جلد آن پی میبرند. آنچه میخوانید حاصل گفتگویی است که مجله جهان کتاب با چهار نفر از طراحان جلد کتاب، آقایان باسم رسام، علی خورشیدپور، کورش پارسانژاد و حمیدرضا رحمانی انجام داده است. ما در وینش این گفتگوی مفصل را به چند بخش تقسیم کردهایم. بخش نخست این گفتگو به نقش سفارشدهنده میپردازد.
گفتگو با طراحان جلد کتاب
جهان کتاب: کار طراحی جلد دو وجه دارد: وجه هنری و وجه تجاری. طراح جلد بیشتر علاقمند به ارائه کاری هنری است که به فروش سریعتر کتاب کمک میکند. چگونه می توان این دو را باهم تلفیق کرد؟
– پارسانژاد: «به نظر من مهمترین عامل تعیینکننده، موضوع خود کتاب است که طراح را به کاری که میخواهد انجام دهد هدایت میکند. وقتی یک کتاب موضوعی تخصصی دارد و برای استفاده قشر خاصی از افراد جامعه چاپ میشود، طراح میتواند از نمادها و سمبلهای غیرمستقیم به نحوی بسیار ساده -که باب طبع بازار نیست- استفاده کند. برعکس، کتابی که جنبه عام دارد و برای همه مردم چاپ میشود و ناشر هم یکی از اهدافش در انتشار آن فروش بالاست، طراح را هدایت میکند که ضمن رعایت اصول هنری، از شکلها یا نمادهایی استفاده کند که عامه مردم به راحتی بتوانند آنها را درک کنند.
ولی به هر حال این وظیفه طراح جلد است که با کار خودش، دید و سواد بصری عامه مردم را بالا ببرد. یعنی حتی هنگامی که میخواهد جلدی طراحی کند که مردم از آن خوششان بیاید، باید از یک حدی کار خود را پایین نیاورد.»
جهان کتاب: در کار طراحی جلد، از یک طرف ناشر که سفارشدهنده است باید کار را ببیند و از طرف دیگر، مردم نیز آن را بفهمند. در این میان نقش سفارشدهنده چیست؟
– پارسانژاد: «یکی از مهمترین نقشها را ناشر ایفا میکند: ناشری که دید لازم را نسبت به کارش دارد، نحوه کار چند طراح را میشناسد و به فراخور موضوع کتاب و پسند خود، به سراغ یک طراح میرود. چنین ناشری اگر طراح را در کارش آزاد بگذارد قطعا طرح جلد موفقی به دست میآورد. بسیاری از نمونههای موفق طراحی جلد ایران، نشانگر چنین درکی از طرف ناشر است.»
– خورشیدپور: «طراحی جلد که یکی از شاخههای طراحی گرافیک است، از همان قانونی پیروی میکند که تمام رشتهها و تخصصهای دیگر هنر گرافیک تابع آناند. در واقع هنر گرافیک، هنری کاربردی است و جزء هنرهای آزاد نیست و همیشه برای یک هدف و منظور قابل استفاده و مصرفی به کار میرود. اصولا حنبه تجاری، وجه عمده طراحی گرافیک است. طراحی جلد از این قاعده مستثنی نیست. یکی از اهداف ناشران نیز از تهیه طرح برای جلد کتابهایشان، بهتر و راحتتر فروش رفتن آنهاست.
مقصود اصلی این است. هیچ ناشری و هیچ طراحی که آگاه به کارش باشد به دنبال آن نیست که یک اثر هنری بر روی جلد کتاب ارائه کند. ناشر هزینه ای را صرف طراحی، چاپ، مقوا و… برای جلد میکند و هدف او آن است که پیش از هر چیز کتاب خود را بهتر معرفی کند، مخاطب را جلب کند و در نتیجه محصولش را به فروش برساند.
حال اگر هنری به کار میرود، ابتدا در جهت رسیدن به این هدف است پس باید هم ناشر و هم طراح از این دید به کار طراحی جلد بنگرند. اینکه کیفیت هنری چه سهم تاثیری در رسیدن به این هدف دارد، تا حدود زیادی به تواناییهای طراحی باز میگردد. طراح باید با آگاهی از چند موضوع به کار بپردازد.
نخست آنکه مخاطبان کتاب را بشناسند. هر کتابی خوانندگان خاصی دارد. موضوع کتاب تا حد زیادی مسیری را که طراح باید انتخاب کند مشخص میسازد. عامل دوم، ناشر است که تا چه حد دست طراح را باز میگذارد. این امر منوط به هماهنگیهای فکری و توافقهای بین ناشر و طراح است. ناشر در اینجا یک سفارشدهنده است همانند همه سفارشدهندههای دیگر کارهای طراحی گرافیک و هیچ تفاوت خاصی وجود ندارد.
اصل و مبنای ارتباط سفارشدهنده و طراح در تمام موارد یکسان است. مسئلهای برای بعضی ناشران گرامی ایران حل نشده، مشخص نبودن جایگاه طراحی جلد کتاب است. شاید علت این است که تنها تصور میشود هر کتابی بالاخره باید جلدی داشته باشد و این نیز یکی از اجزای جداییناپذیر کتاب است ولی به تأثیرات چندجانبه و نقش مهم آن چندان آگاهیای وجود ندارد.
حال اگر طراح خود آگاه به این موضوع باشد، میتواند ناشر را نیز مطلع سازد. در این صورت، ناشر و طراح با گفتگوها و توافقهایی که با هم میکنند و در نتیجه باز گذاشته شدن دست طراح، به نتایج مطلوبی میرسند. از این رو گفتگو و تبادل نظر بین طراح و ناشر (مانند هر سفارشدهنده دیگری) باید قبل از انجام کار وجود داشته باشد تا طرفین دریابند که به چه هدفی میخواهند برسند و قصدشان از طراحی یک جلد چیست. وقتی ناشر در مییابد که یک طراحی جلد موفق به معرفی و فروش کتابش و اصولا معرفی خود انتشاراتش کمک به سزایی میکند، با طراح همراهی خواهد کرد.»
– پارسانژاد: «اینکه آقای خورشیدپور گفتند جایگاه طراحی جلد در ایران هنوز روشن نیست، به نظر من بازمیگردد به این واقعیت که هنوز مفهوم کلی گرافیک در کشور ما درک نشده و جایگاه صحیح خود را به دست نیاورده است. عموم مردم گرافیک را به درستی نمیشناسند. کمااینکه اگر از جوانی که در رشته گرافیک فلان دانشگاه قبول شده است بپرسید که در چه رشتهای قرار است تحصیل کند، درست نمیتواند آن را توضیح دهد و در نهایت میگوید که گرافیک هم چیزی در مایه نقاشی است!
بسیاری از ناشرانی که خودم با آنها برخورد داشتهام، هنوز تصور میکنند که گرافیک هم نوعی نقاشی است و از من میخواهند که «یک نقاشی» برای جلدشان بکشم!»
– رسام: «وقتی صحبت از هنر میکنیم، یعنی وارد بحث انتزاع میشویم. من شخصاً از نقاشی وارد حیطه طراحی جلد میشوم یعنی برای من امکانپذیر نیست که از طراحی یونیفورم کتاب شروع به کار کنم. من معمولا کارم را از همان انتزاع شروع میکنم. همه ما میدانیم که هدف همه ناشران این است که کتابهایشان به فروش برسد. اولین منظور آن است که کار نشر سود داشته باشد. مسئله دغدغه هنری چندان مطرح نیست. همه میدانند که که از طراحی جلد چه میخواهند و ناشران به اهمیت طرح جلد واقفاند.
دیگر به ندرت دیده میشود که کتابی بدون طراحی جلد منتشر شود.همه ناشران پی بردهاند که کتابهایشان باید طرح جلد داشته باشد و قبل از هر چیز این روی جلد باید زیبا باشد. من فکر میکنم که هر طراحی -در هر سطحی هم که باشد- وقتی کتابی را برای طراحی جلد دست میگیرد، نگرانیاش بسیار بیشتر از خود ناشر است. چرا که یک روی جلد مؤثر، خود به خود تبلیغی است برای طراح آن و موفقیت یک کتاب، قبل از هر چیز موفقیت یک طراح را ثابت می کند.
حال مسئله هنری بودن کار مطرح است. وقتی از هنری بودن روی جلد صحبت میکنیم، یعنی وارد حیطه انتزاع و اندیشه و احساس شدهایم. به نظر من این اشتباه نیست که یک کار هنری محض نیز روی جلد کتاب بیاید. منتهی اینجا عامل مهم، دخالت طراح است که با لیآوت خوب یا با یونیفورم خوب این کار را انجام دهد. یعنی یک ترکیببندی خوب لازم است تا به عنوان چارچوب، آن کار هنری را در خود جای دهد.
آن وقت همین اثر انتزاعی هنری، مثال حتی فلان شاهکار هنری، دیگر شاهکار هنری نیست، چرا که روی جلد کتاب و در یک چارچوب قرار گرفته است و آن چارچوب مانند مادری برای این کار خواهد بود. ما نمونههای بسیاری سراغ داریم که تابلوهای ونگوگ یا پیکاسو به راحتی بر روی جلد قرار گرفته است، البته با یک لیآوت خوب و ترکیببندی درست. نتیجه کار نیز روی جلد زیبا و موفقی شده است.»
این گفتگو پیشتر در مجلهی جهان کتاب منتشر شده است.
طراحی جلد