گزارش نشست «فروغ در کتابها» در روزنامهی اصفهان زیبا
روز ۲۱ دیماه، وینش به همراهی مؤسسهی فرهنگی-ادبی خوانش میزبان برگزاری نشستی بود با عنوان «فروغ در کتابها». یکی از مهمانان این جلسه ناصر صفاریان بود که به واسطهی سالها کار کردن بر روی فروغ برای ساخت سهگانهای با نامهای «اوج موج»، «جان جام» و «سرد سبز» درمورد زندگی و شعر فروغ فرخزاد اطلاعات خوبی دارد. سایه اقتصادینیا هم که پیشتر قرار بود در این نشست حاضر باشد و درمورد کتاب جدیدش پنجآبتنی و دیگر مقالات درباره فروغ فرخزاد، صحبت کند از طریق مصاحبهای تصویری در مراسم حضور مجازی داشت. در زیر میتوانید گزارش کامل این نشست را که در روزنامه اصفهان زیبا منتشر شده، بخوانید.
روز ۲۱ دیماه، وینش به همراهی مؤسسهی فرهنگی-ادبی خوانش میزبان برگزاری نشستی بود با عنوان «فروغ در کتابها». یکی از مهمانان این جلسه ناصر صفاریان بود که به واسطهی سالها کار کردن بر روی فروغ برای ساخت سهگانهای با نامهای «اوج موج»، «جان جام» و «سرد سبز» درمورد زندگی و شعر فروغ فرخزاد اطلاعات خوبی دارد. سایه اقتصادینیا هم که پیشتر قرار بود در این نشست حاضر باشد و درمورد کتاب جدیدش پنجآبتنی و دیگر مقالات درباره فروغ فرخزاد، صحبت کند از طریق مصاحبهای تصویری در مراسم حضور مجازی داشت. در زیر میتوانید گزارش کامل این نشست را که در روزنامه اصفهان زیبا منتشر شده، بخوانید.
آبتنی در جهان فروغ
باید از فروغ فرخزاد اسطورهزدایی کرد
دی، ماه فروغ فرخزاد است و دی ماه امسال پنجاه و سه سال است که از مرگ فروغ فرخزاد میگذرد و هنوز فروغ چهرهای است که بهطورکامل شناخته نشدهاست. هالهای از حدس و گمان اطراف فروغ را فراگرفتهاست.
از زمانی که هنوز در قید حیات بود تا به امروز کتابها و مقالات زیادی با محوریت فروغ نوشتهشدهاست. فیلم و مستندهایی ساخته شده و برخی از نویسندگان براساس زندگی او یا با الهام از فروغ رمان و داستان نوشتهاند. با این حال هنوز تصویرکاملی از فروغ و زندگی و شعر او در دست نیست. فروغ که بود؟ آیا ما از فروغ اسطوره یا موجودی مقدس و دستنایافتنی ساختهایم؟ آیا فروغ مانند هر انسان دیگری جنبههای سفید و سیاهی داشت؟ آیا ما نمیخواهیم او را شخصیتی خاکستری ببینیم؟
این ســـــوالاتی اســـــت که در جلســــــهای به میزبانــــی دو مــــوسســــــه «وینش» و «خوانش» و با نام «فروغ در کتابها» به آنها پرداخته شد.
یکی از مهمانان ویژه این مراسم ناصر صفاریان بود. ناصر صفاریان کارگردان و مستندساز و منتقد سینماست. او تا کنون در حوزه سینما سهگانهای با نامهای «اوج موج»، «جان جام» و «سرد سبز» راجع به فروغ ساخته است. در حوزه کتاب هم کتاب آیههای آه (ناگفتههایی از زندگی و کار فروغ فرخزاد) را منتشر کرده است که در واقع صورت مکتوب گفتوگوهایی است که در فیلمها پخش شدهاند، با این تفاوت که در فیلمها تنها پارهای از گفتوگوها پخش شده اما در فیلمها صورت کامل آنها آمده است و در واقع آنچه در فیلم نتوانسته بگوید در کتاب گفته است.
دیگــــــــر مهمـــــــان این جمــــع سایـــــــه اقتصادینیا بود که به دلایلی نتوانسته بود در جلسه حضور یابد، اما از کلامی چند با حضار از رهگذر ویدئویی کوتاه صحبت کرد. سایه اقتصادینیا پژوهشگر ادبی، ویراستار و منتقد ادبی است. برخی به او لقب منتقد شجاع دادهاند.
او عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سردبیری مجله نامه فرهنگستان و تدریس ادبیات معاصر فارسی در دانشگاه مریلند را در کارنامه دارد. ویراستار و نقاد ادبی است. با مجلاتی مثل جهان کتاب و بخارا و فصلنامه مترجم و نگاه نو و… همکاری دارد. تاکنون کتابهای «هم شاعر، هم شعر: تاملاتی در باب شعر و شاعران معاصر»، «له و علیه ویرایش»، «پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد» را منتشر کرده است.
در این نشست درباره او و کتاب پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد از او بسیار صحبت شد. دیگر مهمان مهم این نشست برادرزاده فروغ بود، یعنی سام فرخزاد. ابتدا زهرا ملوکی از طرف وینش سخنرانی کوتاهی راجع به فروغ و آثاری که درباره زندگی و شعر او منتشر شدهاند داشت و گریزی به چند آثار مهم منتشر شده راجع به فروغ زد.
او کتابهای مرتبط با فروغ را دو نوع دانست: کتابهایی راجع به فروغِ شاعر و کتابهایی راجع به فروغِ سینمایی.
و همچنین کتابهای مرتبط به فروغ شاعر را در دو دسته جای داد: گروهی که به شعر بیوگرافیک و زندگینامهای فروغ میپردازند، مثل کتاب «زنی تنها» از مایکل هیلمن، «کسی که مثل هیچکس نیست» از پوران فرخزاد و «پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد» از سایه اقتصادی نیا، و گروهی که با لنزهای نظریهپردازانه به فروغ مینگرند و از دید زبانشناختی، جامعه شناختی و… او را تحلیل میکنند، مثل کتاب «صاحب شناسنامه ۶۷۸ » (تاملی در شعر و اندیشه فروغ فرخزاد) از محمد قراگوزلو که خوانش جامعه شناسانهای از فروغ دارند و فروغ را یک فعال مبارز و چریک میدانند.
یا کتاب «نگاهی به فروغ» از دکتر شمیسا که با دید زبانشناسانه به فروغ مینگرد. تعداد کتابهایی که به فروغ سینمایی میپردازند کمتر از کتابهایی است که به فروغ شاعر میپردازند.
مهمترین کتاب در این حوزه شاید کتاب عباس بهارلو باشد با عنوان «فروغ فرخزاد و سینما» و جدیدترین اثر هم شاید کتابی باشد از ژینوس نازککار با عنوان «سینما و شعر فروغ» که مولف در این اثر بیشتر به فروغ سینمایی پرداخته است تا فروغ شاعر. او پس از این دستهبندیها، تعدد کتاب درباره فروغ را نقد میکند و بیشتر آثاری را که درباره فروغ چاپ شدهاند، گردآوری میداند تا تالیف و فقدان نظریه در ذهن مولفان را دلیلی بر ضعیفبودن برخی از این آثار میداند.
او معتقد است بیشتر این کتابها تکرار مکررات است و حرف تازهای ندارند. او معتقد است بهطور کلی سه مشکل اساسی در حوزه کتابهای مرتبط با فروغ وجود دارد: اول، نبودن عناوین درخور؛ بیشتر کتابهایی که درباره فروغ نوشته شدهاند، عنوانهایی دارند که جذاب و ماندگار در ذهن نیستند و البته برخی از عنوانها مثل «پریشادخت شعر» یا «پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد» را استثنا میداند. دوم آنکه بیشتر کتابها طرح جلد مناسبی ندارند و سوم آنکه بیشتر کتابهای راجع به فروغ در واقع دیوان ناکاملی از اویند.
پس از طرح مشکلات کلی حوزه فروغ، به این مهم پرداخته شد که عمدتا جریانها و افراد درباره فروغ مثبت حرف زدهاند و کمتر درباره او منفی صحبت کردهاند و تنها کسانی درباره او منفی حرف زدهاند که بغض یا کینه شخصی با او داشتهاند. وینش در این نشست قصد دارد بیشتر بر جنبههای ناشناختهتر فروغ تمرکز کند.
پس از حرفهای زهرا ملوکی، ویدئوی کوتاهی از سایه اقتصادی نیا پخش شد که ضمن عذرخواهی بابت غیبتش در این نشست، به رویکرد اصلیاش در کتاب پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد پرداخت.
تمرکز سایه اقتصادی نیا در اثرش بیشتر به شخصیت و زندگی فروغ بوده و کمتر به شعر او پرداخته است و دلیل ین امر را هم در این میداند که فروغ یا دیگر هنرمندانی که آثارشان ماهیت اتوبیوگرافیکال دارند، زندگی و شعرشان پیوند عمیقی به هم خورده است و پرداختن به زندگی آنها در واقع به منزله نوری است که با تاباندن آن به زوایای تاریک اشعار آنها میتوان تاریکیها را زدود و شعرشان را بیشتر درک کرد. پس از حرفهای سایه اقتصادی نیا، از ناصر صفاریان دعوت شد تا او درباره فروغ صحبت کند.
ناصر صفاریان ابتدا به کتابهایی که اخیرا راجع به فروغ فرخزاد نوشته شده اند، گریزی میزند و از بین کتابهای اخیر از سه کتاب نام میبرد، نخست از کتاب «پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد» و سپس از کتاب تهمینه میلانی و سپستر از کتابی گمنامتر با عنوان «خانه دور» از عسل همتی که بخش اصلی آن گفتوگو با کامیار است به همراه چندین مقاله و گفتوگوی دیگر.
بخش اصلی این کتاب همان گفتوگو با کامیار است، چراکه کامیار به نکاتی درباره فروغ اشاره میکند که چندان مثبت بهنظر نمیرسند و نیز تا حدودی به اختلافات پدر و مادرش و اختلال دوقطبی فروغ اشاره میکند.
صفاریان حسن کتاب «پنج آبتنی و مقالات دیگر درباره فروغ فرخزاد» را در این میبیند که مولف ویژگیهای فروغ را در مقام یک قدیس بررسی نمیکند و بر خلاف طیف گسترده طرفدارانش، دست بر نقاطی گذاشته که بیشتر علیه تصویر فعلی ما از فروغ است.
صفاریان معتقد است تا کنون هیچ کس حاضر نشده است راجع به ابعاد منفی فروغ صحبت کند و حتی مخالفان او حاضر به مبسوط و مکتوب کردن آرایشان راجع به فروغ نیستند اما سایه اقتصادینیا با شجاعت و جسارت خود را در آماج حملات طرفداران فروغ قرار میدهد و درباره ابعاد منفی فروغ صحبت میکند و میگوید فروغ به اختلال دوقطبی مبتلا بوده است.
پس از گفتن از محاسن کتاب به معایب آن هم میپردازد و اعلام میکند اگرچه سایه اقتصادی نیا با اطمینان و به طرز متقنی نگفته است که فروغ مبتلا به اختلال دوقطبی بوده است و هنگام نتیجهگیری حرفش را علامت سؤال خاتمه میدهد، اما تقریبا همه مطمئنیم که ناخودآگاه خواستار القای مفهومی این چنینی بوده است.
صفاریان این کار را که کسی را از رهگذر اشعار یا نوشته و نامهها یا دیگر نشانهها داوری و رأی صادر کنیم که فلان شخص مبتلا به این بیماری است، اخلاقی نمیداند و حرف زدن راجع به این موضوع را تنها وظیفه پزشک معالج افراد میداند و معتقد است حتی شخص پزشک هم نباید پرونده پزشکی افراد را افشا کند.
صفاریان میگوید اینکه فروغ برای مدتی در آسایشگاه روانی رضاعی بستری بوده است حقیقت دارد و خود او با پزشک معالج فروغ هم صحبت کرده است، اما از نظر اخلاقی برملا کردن پرونده پزشکی افراد را روا نمیداند و همچنین تاکید میکند که این حوزه بسیار تخصصی است و افرادی که صاحب نظر نیستند نمیتوانند نظر بدهند و نیز یادآور شد که معلوم نیست فروغ واقعا مبتلا به این اختلال بوده یا نه و اگر بوده در چه مرحلهای بوده است و تاکید میکند از لفظ بیماری برای این اختلال استفاده نشود و به جای آن از لفظ اختلال شخصیت مرزی استفاده شود.
همچنین در پاسخ به کسانی که انواع بیماریهای روانی را به فروغ نسبت میدهند میگوید داوری درباره کسانی که مبتلا به این اختلالات هستند امری دشوار است و از عهده کسانی که متخصص نیستند خارج است، چه برسد به شخصی که درگذشته است و این امر کار را دشوارتر هم میکند.
سپس صفاریان بحث را به نقدهایی که بر فروغ میشود میکشاند و در مورد دو نقد اصلی صحبت میکند. اول اینکه منتقدان سعی دارند فروغ را به خاطر اینکه بعد از جدایی از پرویز شاپور، کامیار را ترک کرد و زندگی ادبیاش را به هر چیز دیگری ترجیح داد سرزنش کنند، اما صفاریان توصیه میکند که منتقدان این را در نظر بگیرند که در وهله اول، اگر فروغ چنین نمیکرد شاید فروغ نمیشد و در وهله دوم، این را یادآور میشوند که نمیتوان دیگران را قضاوت کرد و میگوید باید از دیدگاه همه آرای دخیل در موضوع به قضیه نگاه کرد و بعد تصمیم به قضاوت گرفت.
دومین نقدی که منتقدان به فروغ دارند ارتباط فروغ با مردانی است که در زندگیاش بودهاند. منتقدان معتقدند فروغ از مردانی مانند ناصر خدایار، نادر نادرپور، ابراهیم گلستان و… که در اطرافش بودهاند به عنوان یک تکیهگاه مالی یا ادبی استفاده میکرده و بر دوش آنها ایستاده تا دیده شود و از آنها بهره مالی و ادبی برده است. صفاریان در پاسخ به این گروه میگوید که اولا فروغ قبل از رابطه با این افراد شاعری شناخته شده بودهاست.
فروغ بعد از انتشار «دیوار» و جنجالهایی که برای این شعرش پیش آمد به لطف دعواهای مطبوعاتی مخالفان و موافقانش، شاعری شناخته شده بود و نیازی به تکیه ادبی بر دیگران نداشت و همچنین با رجوع به مقاله شفیعی کدکنـــــی راجع به این بحــــــث اظهار میکند که شفیعی رابطه ادبی فروغ و گلستان را دو سویه میداند و در مقالهاش نوشته است که بعد از آشنایی گلستان با فروغ، نثر گلستان شاعرانهترشده است.
سپس صفاریان راجع به ارتباطهای فروغ صحبت میکند و میگوید در محیط خانوادگی فروغ با توجه با اینکه دو تن از برادرانش به اروپا رفته بودند و نیز تحصیلات فروغ در هنرستان دختران در آن زمان، در مییابیم که ارتباط کاری با مردان برای فروغ مسئلهای حلشده بوده است و این موضوع برای اطرافیان او بوده که قابل هضم نبوده است و این دیگران بودهاند که سعی داشتند به مسئله ارتباطات فروغ با مردان اطرافش دامن بزنند.
در پایان، صفاریان در راستای اشاره به اینکه همه افراد جنبههای سیاه و سفید در شخصیتشان دارند و با تاکید بر خاکستری دیدن افراد اظهار میکند که ما همیشه زندگی فروغ را از دید خود فروغ بررسیدهایم، اما امروز باید سعی کنیم از دید افراد دیگر هم به قضایا نگاه کنیم افرادی مانند کامیار شاپور یا لیلی و کاوه و فخری گلستان.