چگونه من در یک سال ۱۰۰ کتاب خواندم…
صد کتاب در سال. هدف بلندپروازانهای است. نویسنده سایت Bookriot اما به این هدف رسیده و در یادداشتش سعی کرده توضیح بدهد برای رسیدن به چنین هدفی در کتابخوانی (تقریباً 8 کتاب در ماه) چه کارهایی لازم است انجام داد و ترفندهای کاربردی مطالعه از نظر او کدامها هستند؟ البته یکی از این کارها بستن فیسبوک و توییتر است در حالی که میتوانید صفحه توییترش را پیدا کنید!
صد کتاب در سال. هدف بلندپروازانهای است. نویسنده سایت Bookriot اما به این هدف رسیده و در یادداشتش سعی کرده توضیح بدهد برای رسیدن به چنین هدفی در کتابخوانی (تقریباً 8 کتاب در ماه) چه کارهایی لازم است انجام داد و ترفندهای کاربردی مطالعه از نظر او کدامها هستند؟ البته یکی از این کارها بستن فیسبوک و توییتر است در حالی که میتوانید صفحه توییترش را پیدا کنید!
خواندمنوشته: Mya Nunnally
ترجمه: عفت زهرهوندی
من از اول ژانویه تا به امروز (مقاله اول نوامبر یعنی بعد از گذشت ده ماه از سال منتشر شده) صدتا کتاب خواندهام. این هدفی است که من طی چندسال گذشته به آن دست یافتهام، علیرغم آنکه من یک دانشجوی تماموقت و یک کارگر نیمهوقت هستم. میپرسید چگونه آن را مدیریت کردم؟
تلفن خود را خاموش کنید
من برنامهای به نام uBhind برایگوشی اندرویدم نصب کردم، تا با کمک آن تعداد دفعات استفاده از تلفن خود را بررسی کنم و تصور میکردم، اعتیادم به تلفن هوشمند در مقایسه با برخی از دوستانم که چهرهی آنها را فقط در قسمت نور آبی صفحهنمایش گوشیهای هوشمند میدیدم، بسیار ملایم است. با اینحال وقتی یک هفته گذشت و من آمار خود را بررسی کردم، حالت تهوع پیدا کردم. معلوم شد که من روزانه حدود 3 ساعت با تلفن خود کار میکنم، در مجموع 24 ساعت در هفته.
این یک روز کامل از هفتهی من است که از دست رفته. بلافاصله تصمیم گرفتم، بعضی برنامههای خود را حذف کنم، برنامههای فیسبوک و توییتر را حذف کردم و زمانی که استفادهی روزانهی من کمتر از یک ساعت بود، به خودم پاداش میدادم. با کاهش زمان تلفن، زمان مطالعهام افزایش یافت. سال گذشته تا اواخر دسامبر طول کشید تا به مطالعهی صد کتاب دست پیدا کنم. امسال تقریباً ماه نوامبر است. بخش بزرگی از این امر به دلیل اجتناب از وسوسهی پرسهزدنِ بیپایان در شبکههای اجتماعی است.
هرگز بدون کتاب نباشید
بسیاری از کتابها را زمانی خواندم که منتظر شروع کلاسهایم بودم، یا در مترو بودم و یا زمان پخش آگهیهای تبلیغاتی مابین سریال «همسر خوب» بود. لحظاتی که هیچ کاری برای انجام دادن ندارید، در طول روز جمع میشود. اگر همیشه کتابی با خود داشته باشید، متوجه خواهید شد که چند صفحه را اینجا و آنجا پنهانی خواندهاید، تا اینکه در پایان روز یکچهارم آن را خواندهاید.
هرگز آنچه را که نمیخواهید، نخوانید
میدانم که متوقف کردن یک کتاب قبل از اتمام آن غیرطبیعی است. بازگرداندن آن به کتابخانه بهعنوان خواندهنشده، دردآور است. یا بدتر، آن را روی قفسه بگذارید و بدانید که هرگز آن را نخواهیدخواند. اما شما مجبورید. زندگی فوقالعاده کوتاه است و کتابهای زیادی در جهان وجود دارد.
هر دقیقهای را که با کتابی بهکندی و خستگی سپری میکنید، همان زمانی است که میتوانستید برای خواندن آنچه واقعاً دوست دارید، صرف کنید! اما در ضمن خواندن کتابهایی که ازشان متنفرید، دو برابر (یا شاید حتی سه برابر) بیشتر به طول میانجامد. کتابهایی که برای شما جذاب هستند؛ بسیار سریعتر شما را به هدف میرسانند.
پیشرفت خود را پیگیری کنید
حداقل برای من، دیدن پیشرفتم در نوعی ردیاب یا شمارنده انگیزهی بالایی میدهد. من از Goodreads برای ردیابی چالش خود استفاده میکنم و اکثر دوستانم نیز شرکت میکنند و منجر به رقابتی بازیگوشانه میشود که میتواند انگیزهی شما را نیز افزایش دهد.
همزمان چند کتاب بخوانید
توهین به مقدسات! میدانم، اما حقیقت دارد. ممکن است، مانند کلمهای دشوار در کلاس ریاضی به نظر برسد: (اگر Sally دو کتاب را بهطور همزمان به مدت 4 ساعت بخواند، داستان هر کدام را چقدر بهخاطر میآورد؟) اما واقعاً کار می کند. و به شما کمک می کند تا از خواندن یک کتاب خسته نشوید.
در واقع من یک سیستم خاص برای خواندن چند کتاب در یک زمان دارم. تقریباً همه کتابهای من از دو مکان میآیند. : ۱) کتابخانهی عمومی نیویورک، یکی از نعمتهای بزرگ در این جهان ۲) کتابهای الکترونیکی زیر 3 دلار از آمازون. بنابراین از آنجایی که یک دسته کتاب فیزیکی و کتاب الکترونیکی در یک زمان دارم، همیشه یک کتاب فیزیکی و یک کتاب الکترونیکی را در یک زمان میخوانم.
در طول روز، نسخههای کتابخانهام را به کلاس میبرم و از نسخهی کاغذی که در دست دارم، لذت میبرم. شب هنگام میتوانم به پهلو بخوابم و بخوانم و عاشق این هستم که یک کتاب ۸۰۰ صفحهای فانتزی، به اندازهی یک کتاب کوچک وزن دارد.
تغییر ژانر
گاهی اوقات من از داستانهای علمی – تخیلی خسته میشوم، گرچه بدون شک این ژانر، ژانر مورد علاقهی من است. فقط مینشینم و فکر میکنم، «آیا واقعاً دلم میخواهد یک اپرای فضایی دیگر بخوانم که در آن شورشیان برای نابودی نیروی شیطانی امپریالیسم با هم متحد میشوند؟» و معمولاً پاسخ مثبت است. اما روزهایی هست که دیگر طاقت ندارم.
بنابراین بهمنظور جلوگیری از هر نوع انسداد، من ژانرهای خود را اینجا و آنجا تغییر میدهم. کتابهای شعر برای مطالعهی سریع عالی هستند، تا روحیه شما را به ادبیات بازگردانند. رمانهای گرافیکی باعث میشوند، ذهن از بخشهای متن جدا شود و درضمن این ژانری متنوع و در حال گسترش است. رمانهای بزرگسالان جوان بهخاطر داشتن ساختار قوی داستانی و تغییر جهت رویدادها عالی هستند. شما میدانید که حتی اگر داستان هولناکی انتخاب کنید، حداقل دارای یک مثلث عشقی و یک شخصیت زن قوی است.
این کار را برای خودستایی انجام ندهید
اولین باری که سعیکردم به خواندن صد کتاب در سال دست پیدا کنم، این کار را کردم زیرا من تازه وارد دانشگاه شده بودم و همهی اطرافیانم بسیار روشنفکر بودند و کتابهای زیادی میخواندند و من میخواستم چیزی را به خودم ثابت کنم.
این باعث شد تا رمانها را سرسری بخوانم، بهجای آنکه وقت صرف کنم تا از آنها لذت ببرم. به تنها چیزی که فکر میکردم، این بود که زودتر به صفحهی بعدی، به فصل بعدی و به کتاب بعدی برسم، بدون توجه به آنچه که میخواندم یا اینکه چهقدر عاشق ادبیات بودم.
حالا من اینها را پشتسر گذاشتهام. هدف من این است که به خودم یادآوری کنم، کتابها باید برای من و در زندگی من اولویت داشته باشند. این به من یادآوری میکند که اگر میخواهم به چیزی دست پیدا کنم، میتوانم.
شما چطور؟
خب، خب، کلیشههای مربوط به رسیدن به اهداف شخصی بس است. در عوض بگذارید از شما بشنویم. امسال چه هدفی دارید و چگونه به آن خواهید رسید؟ چند کتاب در سال؟ تا حالا چندتا شده؟
منبع: https://bookriot.com/how-to-read-100-books-in-one-year /
2 دیدگاه در “چگونه من در یک سال ۱۰۰ کتاب خواندم…”
من یکبار داشتم در فضای عمومی کتاب میخواندم و بهقولی از وقتم استفاده مفید میکردم که به یکباره گوشیام را ازم قاپیدند.
در بسیاری از اماکن عمومی مثل مترو باید خیلی حواستون جمع باشه
متاسفیم که چنین اتفاقی برای شما افتاده و نکتهای که گفتید درسته