سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

پدیده‌ی آلن دو باتن و «مدرسه‌ی زندگی» او

پدیده‌ی آلن دو باتن و «مدرسه‌ی زندگی» او

 

آلن دو باتن در میان کتاب‌خوان‌ها و ناشران ایرانی نام مشهوری است. تقریباً همه‌ی کتاب‌های او به فارسی ترجمه شده و از بسیاری از آن‌ها چند ترجمه توسط مترجم‌های مختلف در چاپ‌های متعدد منتشر شده‌اند: جستارهایی در باب عشق، اضطراب موقعیت، کامیابی‌ها و ناکامی‌های کار، تسلی‌بخشی‌های فلسفه و چگونه پروست می‌تواند زندگی ما را دگرگون کند، مشهورترین آثار او هستند. اتهام او این است که فلسفه را از جدیت آن دور می‌کند و با عرضه‌ی نوعی فلسفه‌ی ساده شده که به کار رتق و فتق امور پیش‌پاافتاده‌ی زندگی بیاید، با نگاهی محافظه‌کارانه از طرح پرسش‌های مهم فلسفی که اندیشمندان بزرگ همه‌ی کوشش‌شان حلاجی آن‌ها بود می‌گذرد.

آلن دو باتن در میان کتاب‌خوان‌ها و ناشران ایرانی نام مشهوری است. تقریباً همه‌ی کتاب‌های او به فارسی ترجمه شده و از بسیاری از آن‌ها چند ترجمه توسط مترجم‌های مختلف در چاپ‌های متعدد منتشر شده‌اند: جستارهایی در باب عشق، اضطراب موقعیت، کامیابی‌ها و ناکامی‌های کار، تسلی‌بخشی‌های فلسفه و چگونه پروست می‌تواند زندگی ما را دگرگون کند، مشهورترین آثار او هستند. اتهام او این است که فلسفه را از جدیت آن دور می‌کند و با عرضه‌ی نوعی فلسفه‌ی ساده شده که به کار رتق و فتق امور پیش‌پاافتاده‌ی زندگی بیاید، با نگاهی محافظه‌کارانه از طرح پرسش‌های مهم فلسفی که اندیشمندان بزرگ همه‌ی کوشش‌شان حلاجی آن‌ها بود می‌گذرد.

 

 

آلن دو باتن خود را پرچمدار به‌کارگیری اندیشه‌های فیلسوفان و اندیشمندان بزرگ در زندگی روزمره و برای حل مشکلات آدم‌های معمولی می‌داند و آموزه‌های خود را به زبانی ساده و مفرح بیان می‌کند. موسسه‌ای هم بنیانگذاری کرده است به نام «مدرسه‌ی زندگی» که مرکزش در لندن است و در بسیاری از شهرهای مهم دنیا شعبه دارد. این موسسه کتاب‌هایی به قلم نویسندگان مختلف و در همان سبک و سیاق کارهای خود دو باتن منتشر می‌کند و کلاس‌هایی به همین روش برگزار می‌کند که البته چندان ارزان هم نیستند.

خود دو باتن سلبریتی است و هوادارانش برای حضور در سخنرانی‌های او سر و دست می‌شکنند. مسلماً نمی‌توان او را به بی‌سوادی متهم کرد، چرا که کتاب‌ها و سخنرانی‌هایش گواه آشنایی او با اندیشه‌های بزرگ‌ترین فیلسوفان تاریخ فلسفه است. اما اتهام او این است که فلسفه را از جدیت آن دور می‌کند و با عرضه‌ی نوعی فلسفه‌ی ساده شده که به کار رتق و فتق امور پیش‌پاافتاده‌ی زندگی بیاید، با نگاهی محافظه‌کارانه از طرح پرسش‌های مهم فلسفی که اندیشمندان بزرگ همه‌ی کوشش‌شان حلاجی آن‌ها بود می‌گذرد. به عبارت دیگر او بیشتر با جنبه‌ی تسلی‌بخش فلسفه کار دارد، تا جنبه‌های مشوش‌کننده آن. برای آشنایی خواننده با نوع انتقاداتی که منتقدان غربی از او می‌کنند، دو تکه‌ی کوتاه از دو نقد را ترجمه می‌کنیم:

لیزا لِوی در لس‌آنجلس ریویو آو بوکس می‌نویسد:

آیا فکر یک کتاب راهنمای خودآموز هوشمندانه خودش یک فکر متناقض نیست؟ چنین کتابی قاعدتاً باید در خدمت دو ارباب باشد: تامل فلسفی از یک سو و عمل واقعی از سوی دیگر. به هر حال کسی که سراغ یک کتاب راهنما می‌رود نمی‌خواهد صرفاً به تامل درباره‌ی معماهای زندگی بپردازد، بلکه دنبال راه‌حل‌ها و راهنمایی‌های عملی می‌گردد. کتاب‌های خودآموزی که توسط موسسه‌ی «مدرسه‌ی زندگی» مستقر در لندن منتشر شده، موسسه‌ای که یکی از بنیادگذارانش آلن دو باتن فیلسوف مشهور متولد سوئیس است، رویکرد متعالی مدرسه به مسائل را این طور اعلام می‌کند «راهنماهای هوشمندانه، منضبط و خوب نوشته شده‌ی جدیدی برای زندگی روزانه.» معهذا با مرور برنامه‌ی کلاس‌های «مدرسه‌ی زندگی» انگار به درون گردابی از حرافی‌های مبتذل تاک‌شوهای روزانه سقوط می‌کنیم. «چطور مکالمه‌های بهتری داشته باشیم»، «چطور پتانسیل خود را تحقق ببخشید»، «پرورش یک ذهن پرشور: فشرده در یک روز»، «یاد بگیرید چطور نه بگویید»، «چطور در قرارهای آنلاین پیشرفت کنیم»، … . احساس می‌کنم باید در کلاس «چطور خونسردی خود را حفظ کنیم» ثبت نام کنم. 

دو باتن خودش یک روشنفکر عمومی بحث‌برانگیز است، هرچند راحت نمی‌توان ردش کرد. نویسنده‌ی کتاب‌هایی پرفروش درباره‌ی بیشتر موضوعات گسترده‌ای که برنامه درسی «مدرسه‌ی زندگی» پوشش می‌دهد ــ عشق، کار، دین، سعادت، و خود فلسفه ــ که غالباً متهم است که تامین کننده‌ی فلسفه‌ی سبک است. (برای مثال نگاه کنید به حمله‌ی ویکتوریا بیل به او در نیورپابلیک با عنوان «چطور یک شبه‌روشنفکر باشیم» ) کتاب‌های او روشنفکر میانه‌مایه را نشانه گرفته‌اند، کسی را که می‌داند پروست می‌تواند زندگی‌اش را عوض کند اما احتمالاً ترجیح می‌دهد در این باره بخواند که پروست چطور می‌تواند زندگی‌اش را عوض کند تا اصل کتاب هفت جلدی پروست را. حقیقت این‌که چیزی قلابی اگر نگوییم شارلاتانی درباره‌ی کل برنامه‌ی روشنفکری دوباتن وجود دارد: او بیشتر اوقات به دانشجوی زبلی می‌ماند که وقتی به سمینار می‌رود به اندازه‌ای خوانده که بتواند به اظهارنظرهای دیگران بتازد اما هرگز اظهارنظر اریژینالی که مال خودش باشد نمی‌کند. او مدام از چهره‌های مشهور نقل قول می‌کند و به آن‌ها اشاره می‌کند ــ جین آستین، جان استوارت میل، استاندال، و فروید همه‌شان این‌جا و آن‌جای کتاب‌های راهنمای چطور بیشتر درباره‌ی امور جنسی بیاندیشیم او پیداشان می‌شود ــ اما او بیشتر مایل است بعد ازهر نقل‌قول‌هایش از اظهارنظر شخصی طفره رود تا از آن‌ برای پیش‌ بردن استدلال خود استفاده کند.

با این همه آلن دو باتن  قهرمان استفاده از فلسفه چون راهی برای حل‌وفصل معضلات زندگی است. کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه (۲۰۰۰) او کتاب جذاب و به شیوه‌ی خود مفیدی است که زندگی و اندیشه‌های فیلسوفان بزرگی چون سقراط و نیچه را کالبدشکافی می‌کند و آن‌ها را برای کلنجار رفتن با مسایلی چون «نامحبوبیت» و «مشکلات زندگی» به کار می‌گیرد. دوباتن در این کتاب ادعا می‌کند که «می‌توان دست به کاری زد که هم عمیق باشد و هم خنده‌دار: می‌توان از راه فلسفه عاقل‌تر شد.» در این امر او در صف طولانی اندیشمندانی جای می‌گیرد که به مراقبت و نگهداری نفس پرداخته‌اند، طوری که ویراستاری و نوشتن «کتاب‌های راهنمای عمل هوشمندانه» نباید خیلی هم کار غریبی بنماید.

اما مشکل واقعی کتاب جدید آلن دوباتن و دیگر کتاب‌های سری «چگونه … » صرفاً فقدان عمق نیست، بلکه فقدان هدف هم هست: فلسفه‌‌ی آن‌ها سطحی است، در این حرفی نیست، اما چندان مفید هم نیستند. این کتاب‌ها معجونی هستند از علم نرم، بررسی‌های موردی لطیفه‌مانند (بعضی واقعی و بعضی تخیلی) و تمرین‌ها یا پیشنهادهایی درباره‌ی قدم‌هایی که خواننده برای رسیدن به هدفش می‌تواند بردارد.

مقاله‌ی دیگری که در بالاتر به آن اشاره شد در نیو ریپابلیک منتشر شده است:

 

چطور یک شبه‌روشنفکر باشیم

آلن دو باتن به چهره‌ی شاخص طبقه‌ی متوسط بریتانیا در عرصه‌ی کتاب‌های خودآموز یا راهنمای زندگی بدل شده است ــ مربی زندگی کسانی که «گاردین» را روی آی پد می‌خوانند و به نامزدهای جایزه‌ی ادبی بوکر علاقه‌ای نشان می‌دهند. اگر شما نوع خاصی از روشنفکر آماتور هستید که دوست دارید توانایی‌های روشنفکری‌تان رشد کنند، طبیعی‌تر است که در زمینه‌ی اضطراب‌های خود با یک فیلسوف دانش‌آموخته‌ی کمبریج و هاروارد که به سه زبان مسلط است مشورت کنید تا به نصیحت‌های عامیانه‌تر رابینز و اپرا گوش بدهید. دو باتن می‌گوید اپرا پرسش‌های درستی می‌پرسد ــ «چطور با آدم‌های دیگر زندگی می‌کنیم، با آرزوهای خود چطور رفتار می‌کنیم، به عنوان یک اجتماع چطور دوام می‌آوریم » ــ اما او «نمی‌تواند به طور جدی به این پرسش‌ها پاسخ دهد.» و حالا پروفسور آلن دو باتن وارد می‌شود.

موفق‌ترین کتاب دوباتن پروست چگونه می‌تواند زندگی ما را دگرگون کند (۱۹۹۷) است، کوششی برای ترکیب حکمت شبه‌وینفری با عمق فلسفی. همان طور که عنوان کتاب به ما می‌گوید، کتاب فرازهایی از طرف گرمانتس و در سایه‌ی دوشیزگان شکوفا را می‌گیرد، غربال‌شان می‌کند و از آن‌ها راهنمایی پروست‌پسند درباره‌ی دوستی، زندگی در حال، و خودبیانگری در می‌آورد. این اولین  محصول موفق فرمول دوباتن بود: آثار یک اندیشمند بزرگ را برای یافتن نقل‌قول‌های دستچین بکاو و آن‌ها را در چارچوب ساده‌ی فریبنده‌ای مرتب کن ــ مثلا «چگونه در عشق احساس رضایت کنیم». پرسش‌های دیگری هم در پی‌اش آمدند: «آیا پروست درباره قرار گذاشتن با جنس مخالف هم تاملاتی دارد؟»

دو باتن از پروست نقل قول می‌کند: «آدم هرگز نباید فرصت نقل قول از دیگران را از دست بدهد، نقل‌قول‌هایی که ممکن است جالب‌تر از چیزهایی باشند که آدم خودش فکر می‌کند. » تسلی‌بخشی‌های فلسفه (۲۰۰۰) نقل‌قول‌هایی از سقراط، اپیکور، مونتنی، نیچه و شوپنهاور پیش می‌نهد که حول موضوعاتی چون نامحبوبیت یا به قدر کافی پول نداشتن یا دشواری‌هایی از این دست دسته‌بندی شده‌اند. و سرانجام دوباتن تبدیل می‌شود به مرد دانای سبک زندگی طبقه‌ی متوسط با تولید کتاب‌هایی مثل هنر سیر و سیاحت (۲۰۰۲) اضطراب موقعیت (۲۰۰۴) و کامیابی‌ها و ناکامی‌های کار (۲۰۰۹) ــ راهنماهای ادبی سبکی که اندکی مغزمان را قلقلک می‌دهند اما نمی‌خواهند زیاد از آن کار بکشند.

*

در ایران هم گروهی از روشنفکران دو باتن را نویسنده‌ی زرد معرفی می‌کند که دور از انصاف است. البته در جوّی که یک درجه پایین‌تر از دلوز و دریدا و لکان زرد تلقی می‌شود، غریب نیست. به نظر من دو باتن نمونه‌ی خوبی است از عامه‌پسندی، موفقیت تجاری و دوری از ابتذال پررنگ، و استعداد بزرگ دوباتن رسیدن به چنین ترکیبی است که البته بهایی هم بابت آن پرداخته است.

برای ترجمه‌‌ی این مقاله‌ها یکی دو ویدئوی او را که در اینترنت موجود است تماشا کردم. غریب برای من خنده‌های مخاطبان حاضر در سخنرانی‌ها بود. آن‌ها جاهایی می‌خندیدند که هیچ حرف خنده‌داری در میان نبود. اصلاً آمده بودند که بخندند. دوباتن هم گاهی به این نیاز آن‌ها پاسخ می‌داد. سعی می‌کرد بامزه باشد. به نظر نمی‌آمد مخاطبش حرف او را می‌فهمید. لذت اصلی این مخاطب حضور در یک نمایش محبوب بود. این آن بهایی است که دو باتن برای شهرت و ثروتش پرداخته است.

بله، می‌دانم. می‌دانم این گزاره‌ها نیاز به توضیح دارند و قابل‌بحث‌اند. در فرصت مقتضی این بحث را ادامه می‌دهیم.

 

  این مقاله را ۶۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *