واروژان و پوستاندازی موسیقی در ایران

برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
برای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
بزودی 30book انتشارات آگاه بزودی بزودی بزودی

واروژان یکی از مهمترین نامهای موسیقی پاپ ایرانی در هنگام شکلگیری آن در انتهای دهه چهل است. اما جوانمرگ شد و فرصت کار کردن بیشتر یا حتی افت کردن در ادامهی کار حرفهای را نیافت. حسین عصاران سالها به دنبال روایت کردن زندگی و کار او بوده و این تلاش منجر به نوشتن کتابی شده است که عنوانش را از نام مستعار او «واروژان» گرفته است. نامی که واروژ هاخباندیان به عنوان نام هنری برای خود انتخاب کرد و معنیاش پرندهای است که سردسته پرندگان مهاجر در کوچ میشود. همان نقشی که او در تحول موسیقی پاپ ایرانی بازی کرد.
واروژان یکی از مهمترین نامهای موسیقی پاپ ایرانی در هنگام شکلگیری آن در انتهای دهه چهل است. اما جوانمرگ شد و فرصت کار کردن بیشتر یا حتی افت کردن در ادامهی کار حرفهای را نیافت. حسین عصاران سالها به دنبال روایت کردن زندگی و کار او بوده و این تلاش منجر به نوشتن کتابی شده است که عنوانش را از نام مستعار او «واروژان» گرفته است. نامی که واروژ هاخباندیان به عنوان نام هنری برای خود انتخاب کرد و معنیاش پرندهای است که سردسته پرندگان مهاجر در کوچ میشود. همان نقشی که او در تحول موسیقی پاپ ایرانی بازی کرد.

برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
برای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
بزودی 30book انتشارات آگاه بزودی بزودی بزودی

«انگشتان خوشصدای تو، آهنگساز و خواننده ساخته بود. آنان، ملودیهایشان را با سوت برای تو مینواختند و تو زیباترین ترانهها را به نامشان مینوشتی. »
اینها جملاتی است که شهیار قنبری –شاعر، آهنگساز، خواننده- با آنها رفیق و همراه دیرینش «واروژان» را خطاب قرار داده تا ضمن ستایش هنر و بزرگیِ او، سهم و تأثیرش را در آثار تولید شده و اسم و رسم صاحبانشان نشان دهد؛ سهمی که با خواندن کتاب واروژان متوجه میشویم تا چه اندازه بزرگ و غیرقابل انکار است. کتابی دربارهی بنیانگذار موسیقیِ پاپ ایران و به نام او، واروژان، که به کوشش حسین عصاران تدوین شده است.
واروژ هاخباندیان در سال ۱۳۱۵ در یک خانوادهی ارمنی در قزوین به دنیا میآید و در عنفوان جوانی خود را واروژان مینامد. نامی که حسین عصاران در توصیفش مینویسد: معنای نامش پرندهی نری است که سردسته پرندگان مهاجر میشود و هجرت آنان را رهبری میکند، همانطور که چند سال بعد، راهبر هنرمندان ترانهسازی شد که در پوستاندازی جهان ترانه، قصد کوچ و پرواز از سرزمین تکرار، به سوی نو شدن و پوست انداختن داشتند.
گویا از کودکی و زندگیِ شخصی واروژان اطلاعات چندانی در دست نیست و کتاب هم بسیار به اختصار به آن میپردازد. واروژان به گفته خودش در سال ۱۳۳۹ دیپلمش را از هنرستان عالی موسیقی میگیرد و بعد شروع به ساختن موزیک میکند. پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، حکومت با هدف جلوگیری از شکلگیریِ اپوزیسیون سیاسی جدید، به سمت احساس رضایتِ جامعهی شهری تحصیلکرده از شرایط موجود میرود و در این میان با افزایش درآمدهای دولت از محل فروش نفت و کمکهای خارجی، مظاهر زندگی مدرن، در زندگی شهری گسترش چشمگیری مییابد که از نشانههایش یکی هم تکثر کلوپهای کارمندی و بارها و رستورانهای مدرن است.
متناسب با فضای پاتوقهای جدید، سبک جدید موسیقی هم شبیه به موسیقیِ دههی چهل و پنجاه آمریکا شکل میگیرد و منجر به پیدایش خوانندگان و گروههای موسیقیایی میشود که متفاوت از فضای موسیقی کلاسیک ایرانی هستند و رفتهرفته این تخصصها و مهارتها به عنوان یک «حرفه» برای کسب درآمد جا میافتند. در چنین فضایی است که واروژان هم مانند سایر همکارانش فرصت مییابد تا وارد فضای حرفهای شده و به عنوان یک «تنظیمکننده» مشغول به کار شود.
حسین عصاران که یک پژوهشگر در حوزه ترانه است، تمرکزش را در کتابِ وارژان روی دههی چهل و پنجاه قرار داده که بازهی زمانیِ فعالیت واروژان است و ضمن پرداختن به کارنامه حرفهای و هنریِ او –از آغاز تا پایان- دو دهه از عمرِ ترانهی فارسی را بررسی میکند و به قوانین، مناسبات، حواشی و سطوح فردی و گروهیِ جامعهی هنریِ موسیقیِ پاپ ایران و هنرمندانش میپردازد. او مسیر هنریای را که واروژان پیموده است، قدم به قدم دنبال میکند و در بررسیِ مورد به موردِ آثار او، نگاهی هم به شرایط و کارنامه جاهایی که مشغول کار بوده است (رادیو، تلویزیون، شرکتهای مختلف تولید ترانه، کاباره) و قوانین و ضوابط و سیستم مدیریت و امکانات آنها در آن دوره میاندازد.
در بررسی هر اثر، اسامی همکارانِ واروژان هم ذکر میشود و حرف و نظرهای آنها و دوستانِ واروژان در رابطه با هر مبحث، بدون هیچ دخل و تصرفی آورده شده است. واروژان در ادامه مسیرش پس از سالها اشتغال به حرفهی «تنظیمکننده»گی و کسب نام و اعتبار، شروع به آهنگسازی میکند. کتاب با پرداختن به سیر تولید ترانههایی که عمدتا برای مخاطب خاطرهانگیز هستند، به بیان دیدگاههای مختلفی که ترانهسرا، خواننده، آهنگساز، ضبطکننده و سرمایهگذار دارند، میپردازد و به این ترتیب خواننده با روند تولید ترانه، اختلاف نظرها و حواشی به وجود آمده، کیفیت و سطح امکانات فنی، روند کسب مجوز و موانع و مزاحمتهایی که سازمان امنیت، متناسب با شرایط سیاسی، برای برخی از آثار ایجاد میکند، آشنا میشود. در ادامه مسیر حرفهای واروژان، همکاریِ او با سینمای ایران هم شکل میگیرد و او برای شماری از فیلمها موسیقی متن یا ترانه میسازد و با تعدادی از کارگردانهای صاحبنام همکاری میکند و برای یکی از آثارش هم موفق به دریافت جایزهی موسیقی متن فیلم از جشنواره سپاس میشود.
کتاب در فصلهایی کوتاه که هر کدام با مصرعی از یکی از ترانههای ساخت واروژان نامگذاری شده است و با شرحها و نقلقولهایی کوتاه، روند شکلگیری و پاگرفتن موسیقیِ پاپ را روایت میکند که برای هر مخاطبی با هر سطحی از آشنایی با موسیقی میتواند جذاب باشد اما جاهایی در بررسیِ چند ترانه و آهنگ، وارد بحث تخصصی موسیقی میشود که ممکن است برای خوانندهای که صرفاً مخاطب عام موسیقی است، جذابیتی نداشته باشد یا برایش گنگ باشد که البته به نظر میرسد پرداختن به آن اجتنابناپذیر خواهد بود چون کتاب درباره زندگی و کارنامه کاریِ یک آهنگسازِ مهم در تاریخ موسیقی پاپ ایران است.
حسین عصاران در این کتاب در کنار بررسی نشریات و برنامههایی که به آنها دسترسی داشته، گفتههایی از بابک افشار، شهیار قنبری، اسفندیار منفردزاده، کامران شیردل، منوچهر چشمآذر، ناصر چشمآذر، حسن شماعیزاده، فریدون گله، بابک بیات، محمود قربانی و بسیاری از بزرگان و دستاندرکاران موسیقی پاپ و سینمای ایران را هم گرد آورده است. کسانی که طی سالها همکاری واروژان را از نزدیک میشناختهاند و در کنار بیان خاطرههایی گاه حتی متضاد در مورد یک موضوع خاص، همگی متفقالقول از مهربانی، تنهایی، زودرنجی، بیحاشیه بودن، خوشقولی، منظم بودن، رفتار بسیار حرفهای و عدم علاقهی واروژان به آشکار کردن زندگی خصوصیاش میگویند.
واروژان در ۲۶ شهریور سال ۱۳۵۶ در حالی که فقط ۴۱ سال دارد، بر اثر سکته قلبی در بیمارستان جم فوت میکند اما به قول نویسنده کتاب «از زندگی او هر آنچه در ذهن همکارانش مانده، از جنس سکوت و مهربانی و علاقه به موسیقی است، همچنان که میل به دیده نشدن و تنهایی و کار.»