هویت و فرهنگ برای بقا یا جلا
جلال ستاری اسطوره پژوه نام آشنا ایرانی، کتاب اسطوره در جهان امروز را برای تحلیل جایگاه اسطوره در جهان امروز نوشته است. او اسطوره را ابتدا معنی میکند و تلاش میکند اسطورههای دنیای امروز را باز شناسد. جایگاه مثبت اسطوره در تاریخ و فرهنگ را واکاود؛ اما با ذرهبینی با بزرگنمایی بیشتر بر روی تاثیر منفی اسطوره بر زندگی امروز انسان شرقی و در برابر او انسان غربی میپردازد. به زعم ستاری دوگانه انسان شرقی و غربی میتواند انسان توانمندتری بزاید که بتواند کشتی سرگردان تمدن کنونی بشر را از گردابها و بحرانهای محیط زیستی، مصرفگرایی، هویتی و پوچگرایی برهاند.
اسطوره در جهان امروز
نویسنده: جلال ستاری
ناشر: مرکز
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۳۹۴
تعداد صفحات: ۲۴۲
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۰۵۳۱۴۷
جلال ستاری اسطوره پژوه نام آشنا ایرانی، کتاب اسطوره در جهان امروز را برای تحلیل جایگاه اسطوره در جهان امروز نوشته است. او اسطوره را ابتدا معنی میکند و تلاش میکند اسطورههای دنیای امروز را باز شناسد. جایگاه مثبت اسطوره در تاریخ و فرهنگ را واکاود؛ اما با ذرهبینی با بزرگنمایی بیشتر بر روی تاثیر منفی اسطوره بر زندگی امروز انسان شرقی و در برابر او انسان غربی میپردازد. به زعم ستاری دوگانه انسان شرقی و غربی میتواند انسان توانمندتری بزاید که بتواند کشتی سرگردان تمدن کنونی بشر را از گردابها و بحرانهای محیط زیستی، مصرفگرایی، هویتی و پوچگرایی برهاند.
اسطوره در جهان امروز
نویسنده: جلال ستاری
ناشر: مرکز
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۳۹۴
تعداد صفحات: ۲۴۲
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۰۵۳۱۴۷
هویت و فرهنگ برای بقا یا جلا
اسطوره چیست؟ چه کارکردی در زندگی انسان، جامعه، فرهنگ و تمدن دارد؟ ما وارث چه اسطورههایی هستیم، در معرض چه اسطورههایی بودهایم؟ این اساطیر چگونه جهان من ساکن ایران در قرن بیستم و یکم را میسازد؟
جلال ستاری اسطورهپژوه نامآشنای ایرانی، کتاب اسطوره در جهان امروز را برای تحلیل جایگاه اسطوره در جهان امروز نوشته است. او اسطوره را ابتدا معنی میکند و تلاش میکند اسطورههای دنیای امروز را باز شناسد. جایگاه مثبت اسطوره در تاریخ و فرهنگ را واکاود؛ اما با ذرهبینی با بزرگنمایی بیشتر بر روی تاثیر منفی اسطوره بر زندگی امروز انسان شرقی و در برابر او انسان غربی میپردازد. به زعم ستاری دوگانه انسان شرقی و غربی میتواند انسان توانمندتری بزاید که بتواند کشتی سرگردان تمدن کنونی بشر را از گردابها و بحرانهای محیط زیستی، مصرفگرایی، هویتی و پوچگرایی برهاند.
به پندارهای دروغی میپردازد که اسطورههای مدرن امروزی را میسازند و در تحلیل دقیقتر به دو اسطوره «زوال محتوم غرب» و «عصر زرین» میپردازد.
سرفصلهای کتاب به شرح زیر است:
پیشگفتار
بخش اول: در غرب
تعریف
ایستادگی و پایداری اسطوره
اسطورههای نوین غرب (1)
ویژگیهای اسطوره بورژوازی
اسطورههای نوین غرب (2)
بخش دوم: در ایران
تصور زوال محتوم غرب
اسطوره عصر زرین
نتیجه
کتاب در دو بخش غرب و ایران نوشته شده است که در آن غرب در یک نقطه معنایی نمیایستد بلکه بازه زمانی و منطقی یونان باستان تا دنیای مادی امروز را در بر میگیرد، دنیایی که مظاهر آن مادی گرایی، مصرف بیرویه، تولد پندارها و خدای گونههای اومانیسم، علم، پول، کمونیسم و استعمار است. زادههای نیک و شر دارد و در برابر ایرانی قرار میگیرد که او هم از زمان باستان تا امروز گسترش مییابد و مظاهری همچون دین، اخلاق، معنویت، سنت و گذشته را حمل میکند.
از مشخصات هر دو میگوید و اینکه هر دو در زمانی احساس بینظیر پیروزی و غلبه را داشتهاند ولی لاجرم از اوج فرود آمدهاند و به بازگرداندن دوران اوج جود خیال میپردازند. اما ستاری با ایمان به وجود انسانهایی روشنفکر و چارهاندیش در میان هر دو متضاد غرب و ایران امید به نجات نوع بشر را کاملا منتفی نمیداند.
او معتقد است بعد از روزگاری که تکنولوژی قادر بود برنده میدان نبرد غرب و شرق باشد، روزگاری رسیده است که این جنگ در میدان فرهنگ روی میدهد و در این میدان، پهلوانان کسانی هستند که قادرند به پرسشهای منِ انسان، کیستم؟ چگونه اینجا واقع شدم؟ و چگونه از اینجا میتوانم عبور کنم، پاسخ دهند.
به زعم او لازم است این پهلوانان چه غربی و چه ایرانی مجهز به دانش تاریخ بهدور از جانبداری و توان استدلال و نقد از خود و از دیگری داشته باشند. پهلوانان عرصه فرهنگ که خوب جهان خود و جهان دیگری را مشاهده می کنند، میکاوند، از آن میآموزند، تحلیلی نو میکنند و از داخل آن اسطورههای راستین خلق میکنند که توان هماوردی با اسطورههای دوروغین را داشته باشند.
در ادای این پرسش و واضحسازی حدود و دامنه آن ستاری مثالهای بسیاری از اسطورههای کهن و نو، ایرانی و غربی آوردهاست که منظر نگاه او به آنها نو و حیرت آور است. معنویت را در اسطوره میتند، کسب و کار و سرمایهداری را با اسطوره ممزوج میکند. به اسطوره آزادی و اسطوره دموکراسی میپردازد و در انتها دروغهای آشکارِ مستتر در آنها و تضادش با معنویت و اخلاق را بر ملا میکند.
این همه اما به چه زبانی صورت میپذیرد! به نثر وزین و ادبی ستاری که برای خود گونهای منحصر به فرد برای بیان و تحلیل است. ستاری با انتخاب زبانی پر از صنایع ادبی و آرایه و به شیوهای بیشتر متعلق به روشنفکران دوره مشروطه و بهکار بستن نشانگان زبانی، اجتماعی و تاریخی ممزوج از بیش از یک قرن پیش تا امروز و خلق اسلوب خود در نگارش متنهای تحلیلی دنبال چیست؟
چرا انشا کتاب ما را به یاد متفکران مشروطه میاندازد و قصدش از اینکه بیان عادی علمی امروز را نمیگزیند چیست؟
نخست بهتر است شرح دهم که انتظار لااقل من در مواجهه با متن تحلیلی امروزی چیست و این انتظار از کجا نشات میگیرد.
بیشترین متنها امروزه در زبان انگلیسی تولید میشوند و به جهت نو بودن زبان (دارا نبودن قدمت طولانی در تولید متنهای ادبی و علمی) از یک سو و تولید متن به وسیله افراد غیر بومی در زبان (همه گیری این زبان و تولید متن به وسیله افرادی که زبان بومیشان جز انگلیسی است) متنی تحلیلی که معمولا با آن مواجه هستیم بسیار ساده، دارای شرحهای کوتاه، دارای ساختاری ریاضیوار است به شکلی که هوش مصنوعی و ماشین به سادگی میتواند آنرا ارزیابی کند، بیاموز و متنهای مشابه بازتولید کند.
جایگاه بیان اصل مطلب و پردازش سخن و نتیجه گیری در متن مشخص (و بهتر است تغییر نکند) است. مثال ها بعد از سخن اصلی واضح و جدا بیان میشوند و در روند بیان سخن اصلی، تنها نقش تنویری دارند و چه بسا قابل حذف از سخن اصلی هستند و از همه مهمتر ساخت صنایع ادبی همه آشنا و متنوع در زبان کمتر دیده میشود (شاید چون هنوز ایجاد و فراگیر نشده است).
اما در متن کتاب ستاری میتوان به جرئت گفت بسیاری از این قواعد آشنا برای زبان تحلیلی امروزی گرته بردار شده از زبان انگلیسی، غایب هستند. و پرسش ایجاد میکنند، چرا؟ نثر ستاری حتی ممکن است کسی که موضع سرسختانه بر روی متون علمی دارد را برماند و از خواندن کتاب منصرف کند. آیا ستاری قصدی از انتخاب این نثر و قلم داشته است؟ از منظر من عجیب خواهد بود اگر قصد ستاری برای انتخاب این نثر را نبینیم و در صدد درک آن بر نیاییم.
شاید ستاری در جایی که ما را دعوت به شناخت هویت، اخلاق، جایگاه و راه پیموده شده میکند؛ لحن، نحوه بیان، شخصیت و منش این دعوت را هم ضمیمه میکند تا یادآور شود که تحلیل هویت و مسیر طی شده چند هزار ساله کاری پیچیده است و بیهوده دنبال سادگی و پاسخهای دمدستی نباشیم. شاید برای زبان انگلیسی صد سال زمانی طولانی است و خواندن متنهای صد سال پیش انگلیسی کاری مربوط به تاریخ قابل فرض باشد؛ اما برای زبان فارسی صد سال در بستر چند هزار ساله تفاوتی با الان ندارد پس مهم است زبان امروز ما پیوستگی لازم را با متون عقلا مثلا دوره مشروطه داشته باشد.
و چه بسیارند متون ارزشمندی (ارزمندی به قول ستاری) که نخوانده گذاشتهایم و داد سخن از عدم مکتوب بودن و نداشتن هنر مستندسازی ایرانیان میدهیم. شاید اگر متنها خوانده شوند، با دست پرتر و ایدههای بیشتر، بسیاری از مسایل هویتی و اخلاقی قابل پاسخدهی باشند.