سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

هر آنچه دربارۀ طراحی جلد کتاب ضرورت ندارد بدانید

هر آنچه دربارۀ طراحی جلد کتاب ضرورت ندارد بدانید

 

جلد زیبا، قطع و کاغذ مناسب و نهایتاً خوش‌دستی کتاب، با پیوند زدن تجربه‌ای حسی به مفاهیم و معانیِ زبانی، لذت لمس و مطالعۀ آن را چندین برابر می‌کند. اما از آن‌جا که توضیح علمی ملاک‌های یک جلد خوب در یک نوشته‌ی مختصر ممکن نیست. در این‌جا به دیدار دوباره‌ی جلدهایی می‌روم که در گذر ایام به یادم مانده‌اند.

جلد زیبا، قطع و کاغذ مناسب و نهایتاً خوش‌دستی کتاب، با پیوند زدن تجربه‌ای حسی به مفاهیم و معانیِ زبانی، لذت لمس و مطالعۀ آن را چندین برابر می‌کند. اما از آن‌جا که توضیح علمی ملاک‌های یک جلد خوب در یک نوشته‌ی مختصر ممکن نیست. در این‌جا به دیدار دوباره‌ی جلدهایی می‌روم که در گذر ایام به یادم مانده‌اند.

 

 

هر آنچه دربارۀ طراحی جلد کتاب ضرورت ندارد بدانید

 

بررسی و ارزیابی وسیع و تخصصی طرح جلد کتاب‌ها در یادداشتی کوتاه بیشتر شبیه شوخی است و من هم روحیۀ طنز ندارم. بنده به عینه خود مقاله‌ای توسط یکی از اساتیدِ قدیم دانشگاه سینما دیده‌ام که عنوانش این بود: «هر آنچه دربارۀ خون آشام‌ها باید بدانید»، و کل این مطلب دایره‌المعارفی به کمک فن سخنوری ویژۀ استاد مرحومم در کمتر از یک صفحه بیان شده بود.

 

در حالی که برام استوکر اولین خالق دراکولا پیش از نگارش رمان خود یک دهه از زندگی‌اش را صرف تحقیق و پژوهش در افسانه‌ها و حکایات عامیانه کرد و از آن زمان تا کنون صدها فیلم بر محور داستان‌ها و زیرژانرهای مختلف خون‌آشامی ساخته شده است.

 


در این یادداشت کوتاه قرار نیست دربارۀ ملاک‌ها و معیارهای یک طرح جلد مناسب یا تاریخ گرافیک ایران سخن گوییم، بلکه صرفاً چند جلد کتاب با هم می‌بینیم که در این حجم انبوه جلدهای خنثی، سردستی و حتی زشت در یاد می‌مانند، یا درست‌تر آن است که بگویم، می‌خواهم با رویکردی کاملاً شخصی از کتاب‌هایی یاد کنم که صرف نظر از محتوایشان، به دلیل طراحی جذاب و چشمگیر جلدشان در خاطرم مانده‌اند.

 


قدیمی‌ترین خاطره‌ام مربوط است به مجموعه آثار صادق هدایتِ انتشارات پرستو در قطع جیبی که گوشه‌ای از کتابخانه منزل پدری قرار داشت و مؤکداً از نزدیک شدن به آنها منع شده بودم. سالها پیش این شایعه بر سر زبان‌ها افتاده بود که جوانان تاب و توانِ تلخیِ آثار هدایت را ندارند و پس از مطالعۀ آنها افسرده و معتاد می‌شوند یا به شکلی ناکام‌طور خودکشی می‌کنند.

 

اگر این شایعه درست باشد احتمالاً بنده اکنون از عالم برزخ یا هپروت با شما سخن می‌گویم. صرف نظر از هر آنچه استاد در کتاب‌هایش نوشته است، طرح جلد آن‌ها به خودی خود آثاری کامل بودند و حتی پس از گذشت چند دهه چیزی از بداعت و اثرگذاری آن‌ها کاسته نشده است. با اینکه به عنوان یک نوجوان طرح جلد بوف کور و زنده به گور نظرم را به خود جلب کرده بودند، اما سه قطره خون با فرم انتزاعی هندسی و ریتم و رنگ نظرگیرش اثری ماندگار در هنر گرافیک ایران است.

 

جلد کتاب

 

 

از همان انتشارات مجموعۀ سه جلدی سبک‌شناسی ملک الشعرای بهار نیز با طرح ساده و متمایز و پرمعنایش از یاد نخواهد رفت.

 

 

جلد کتاب

 

 

اولین بار که به شکل جدی‌تر توجهم به طراحی جلد و اهمیت آن جلب شد، در سال‌های آغازین دانشگاه بود که با دوستی فرهیخته در نمایشگاه کتاب در بخش ناشران خارجی، جلد کتابی نظرمان را جلب کرد. عنوان دقیق کتاب را به خاطر ندارم چیزی شبیه عقل و احساس یا تفکر و تأثر بود و بر روی جلدش دو نفر را نشان می‌داد که یکی از فراز صخره به دریا شیرجه زده و دیگری همان بالا ایستاده و تماشا می‌کند.

 

تصویری انتزاعی‌ و گرافیکی که نسخۀ بازنمایانه‌اش را در صحنۀ آخر فیلم پاپیون دیده‌ایم. پیام واضح بود تا عقل جوانب گوناگون را بسنجد، احساس و عاطفه دست به عمل می‌زند. بحث آن روزگار ما این بود که طراح آیا اجازه دارد صراحتاً کل کتاب را در پیامی شفاف خلاصه کند و در اختیار خوانندۀ احتمالی قرار دهد.

 

هنوز هم پاسخی قطعی به این پرسش ندارم، گرچه دیگر همچون آن ایام از تقلیل‌گرایی باکی ندارم و لازمۀ هرگونه شناخت را نوعی انتزاع و ساده‌سازی می‌دانم. اما در عین حال ترجیح می‌دهم کسی داستان یک کتاب را در قالب یک جمله خلاصه نکند و لذت کشف تدریجی فراز و فرود و پیچیدگی‌هایش را از من نگیرد.

 

خوب به یاد دارم که میز کار ویرجینیا ولف بر روی جلد نسخۀ قدیمی ساختار و تأویل متن چقدر انگیزا و خیال‌انگیز بود و به رغم اینکه نسبت مستقیمی با محتوای کتاب بابک احمدی نداشت خواننده را به خواندن و سهیم شدن در تجربۀ والای خلق و درک اثر هنری دعوت می‌کرد.

 

 

جلد کتاب

 

 

درست در جهت عکس، طرح جلد زیبای مجموعۀ سه جلدی ارباب حلقه‌ها نه با اتکا به عکس بلکه به واسطۀ انتزاع، سادگی، انتخاب رنگ و چیدمان متنوع و نامنظم نوشته‌ها در خاطرم مانده است. جلد این کتاب‌ها به ساده‌ترین شکل نوید تجربه‌ای شیرین و خیال‌انگیز را به خواننده می‌دهد.

 

 

جلد کتاب

 

 

در همین مجموعه طرح جلد اثری دیگر از تالکین یعنی سیلماریلیون را با طراحی جلد همان کتاب توسط دو ناشر دیگر مقایسه کنید، نیاز نیست حتماً گرافیست باشیم تا دریابیم در انتخاب طرح پس‌زمینه و ترکیب‌بندی این طراحی بر خلاف دو جلد دیگر چقدر حساسیت و سلیقه به کار رفته است.

 

 

جلد کتاب

 

 

اما در مجموع حال طراحی جلد در بازار نشر ما چندان خوب نیست، بسیاری از ناشران در شرایط فعلی و با توجه به اوضاع نامساعد صنعت نشر، می‌کوشند برای ایجاد تعادل در قیمت تمام‌شدۀ کتاب هزینه‌های جانبی را به حداقل رسانند.

 

و بنابراین بودجۀ اندکی برای طراحی جلد در نظر می‌گیرند، از آن سو طراحان جلد با کاهش دستمزد تلاش می‌کنند حجم کار خود را افزایش دهند و زمان کمتری را به هر پروژه اختصاص دهند، نتیجه این این شده است که بر جلد بسیاری از کتاب‌ها، خصوصاً در حوزۀ فلسفه و علوم انسانی، که درک عمیق مطالب و مفاهیمشان دشوار است، صرفاً تصویری از نویسندۀ کتاب در قالب‌های پیش‌فرضِ نرم‌افزارهای طراحی دیده می‌شود یا از آن بدتر، طراح صرفاً نوعی معادل تصویری سردستی از عنوان کتاب ساخته است.

 

به این معنا که مثلاً اگر عنوان کتاب «ذهن خود را پاکسازی کنید» باشد تصویری از مغز انسان و یک فرچۀ گردگیری را بر روی جلد خواهیم دید یا برای کتاب «خط‌ها و نقطه‌ها» چند خط و نقطه، برای «قدرت کلام» یک میکروفن نویمان قدیمی، برای «پیرمرد و دریا»، پیرمردی کنار دریا یا برای «بارون درخت‌نشین» تصویر فردی بالای درخت.

 

 

گاهی طراح بر اساس نام کتاب به اشتباه می‌افتد و تصویری کاملاً نامرتبط را بر روی جلد قرار می‌دهد، به عنوان مثال در کتاب «نظریۀ نظم خودانگیخته» قاعدتاً نویسنده می‌بایست دربارۀ نظمی بدون ناظم هوشمند، نظمی بدون طراحی که در جریان فرایندهای طبیعی یا در روند تکامل و به واسطۀ کنش‌های غیر هدفمند کارگزاران شکل می‌گیرد، سخن گفته باشد اما از آنجا که طراح با این مفهوم آشنا نبوده و حوصلۀ مطالعۀ کتاب زیر دستش را هم نداشته، همان واژۀ نظم را به تنهایی اساس کار خود قرار داده و درنتیجه چیزی به کل متضاد با اهداف کتاب آفریده است.

 

البته اگر اشتباه نکنم آن سایۀ سیاه دست در میانۀ تصویر به دست نامرئی بازار اشاره دارد که باز هم وااسفا.

 

 

حتما شنیده‌اید که می‌گویند قدرت‌ها مریض‌احوال هستند، راضیه‌ها ناراضی هستند، زلف‌علی‌ها بیش از دو سه تار مو بر سر ندارند و عهدیه‌ها بی‌وفا هستند. اگر قصد دارید برخی از بزرگترین خطاهای پژوهشی و آکادمیک را بیابید آن را در بقالی و خرازی و نجاری نمی‌یابید، بلکه باید در دانشگاه و آثار آکادمیسین‌ها دنبالش بگردید. فجایع طراحی جلد هم گاهی توسط اساتید سرشناس گرافیک رخ می‌دهد.

 

ظاهراً هر چه سابقه و تجربۀ افراد بیشتر شود، امکان وقوع اشتباهات فاحش توسط ایشان افزایش می‌یابد. مقصود از این جملات تنها این است که نام طراحان ضامن کیفیت آثارشان نیست و پیشنهادم این است که مرعوب نام‌های بزرگ نشوید و در عوض بر پرورش ذوق و شناخت هنری خود تمرکز کنید. اعتبار هنرمند به واسطۀ اثر هنری است نه میزان شهرتش. خوب است که قدر زحمات اساتید را بدانیم، اما قرار نیست چشم‌بسته هر چه آفریدند را ستایش کنیم. به عنوان نمونه یکی از پرآوازه‌ترین هنرمندان این کشور آثار زیر را طراحی کرده است.

 

ظاهراً سفالگر در متقارن کردن ظرفش ناموفق بوده ، پارگی کاغذ به طرز معجزه‌آسایی منطبق با فضای منفی‌اش نیست، زبانم لال ضعف تکنیکی طراحی مشهود است و اگر انتخاب چهرۀ تیمور لنگ را در جلد کتاب شاهکار نادیده بگیریم، ترکیب‌بندی آن آشفته، پراکنده و شلخته است و در میان کتاب‌های دیگر همچون تکاوران ارتش، توان استتار دارد.

 

 

جلد کتاب

 

 

اگر روزی بیکار بودید و دنبال یک سرگرمی مفرح می‌گشتید، بد نیست نگاهی هم به جلد کتاب‌های خودیاری روانشناسی کنید، پدیده‌هایی باورنکردنی در میان آن‌ها خواهید یافت. حوزۀ کتاب‌های پرفروش روانشناسی سرزمینِ فراوانیِ طراحی‌های فاجعه‌آمیز است به نحوی که نیاز نیست جستجو کنید، کافی است فقط سربگردانید سمت قفسه یا صفحات اینترنتیِ کتب خودیاری.

 

در ضمن جا دارد تا فراموش نکرده‌ام از فرصت استفاده کنم و متواضعانه از دوستان طراح خواهش کنم دست از سر مجسمۀ مرد متفکر میرون بردارند، تقریباً در تمامی ادوار لااقل یک کتاب (و در مقطع فعلی ده‌ها کتاب) با طرح مردی که دست زیر چانه زده در ویترین کتاب‌فروشی‌ها دیده می‌شود.

 

اما پس از کمی غرولند و ناله وقت آن است که اذعان کنم با وجود تمام مشکلات موجود در بازار فعلی نشر طراحی‌های استاندارد و حتی ماندگار کم هم نیستند. به شخصه با اینکه ارزش بصری برخی از طرح‌های تزئینی، خلاقه و مستقل را درک می‌کنم و از تماشایشان لذت می‌برم، ترجیح می‌دهم جلد کتاب در خدمت مطالب کتاب باشد و بیش از حد جلوه‌گری نکند و از آن مهمتر خللی در روند مطالعه کتاب ایجاد نکند.

 

جلدهای دولایه، بریده، برجسته یا شکافته هر قدر هم زیبا باشند چیزی جز دردسر نیستند. بی‌تردید نمونه‌های زیر بسیار خلاقانه، هوشمندانه، چشم‌نواز و زیبا هستند، اما کاش می‌شد آن‌ها را به راحتی در دست هم گرفت و مطالعه نمود و سپس بی‌دردسر میان کتاب‌های دیگر در کتابخانه گذاشت.

 

 

جلد کتاب

 

 

گرچه هنرمندی که بدین درجه از مهارت و خلاقیت در کار خود دست یافته باشد بی‌تردید آثاری هم خواهد داشت که همزمان به لحاظ زیبایی‌شناختی و کاربردی به عالی‌ترین سطوح رسیده باشند.

 

جلد کتاب

 

 

به غیر از جلدهای پرزرق و برق شبیه نمونه‌های فوق، می‌توان طراحی‌های متواضعانه‌تر و صمیمی‌تری نیز در بازار نشر یافت، مهم نیست موضوع کتاب چه باشد، گرافیست‌های موفق در هر زمینه‌‌ای شکل مناسب را خواهند یافت. شکلی که به قدر کافی نوآورانه باشد، شاخص و متمایز باشد تا در میان انبوه کتاب‌ها گم نشود، به لحاظ بصری ساده و واضح باشد، اما در عین حال حاوی پیام صریح و شفافی نباشد، رنگ‌بندی و فونت چشمگیر و جذابی داشته باشد، ولی تبدیل به شهربازی هم نشود، کنجکاوی بیننده را جلب نماید و از همه مهمتر او را دعوت به مطالعۀ کتاب کند.

 

علاوه بر مواردی که ذکر شد، فرم ثابت و تکرارشوندۀ مجموعه‌های گوناگون هر ناشر، همچون واریاسیون‌های مختلف تم واحدی در موسیقی، اهمیت ویژه‌ای دارد، چراکه در خریداران حرفه‌ای کتاب، حسی شبیه دیدار با آشنایی قدیمی برمی‌انگیزد و به دلیل نظم خوشایند این کتاب‌ها در کنار یکدیگر، کتابخانه‌دارها تشویق می‌شوند عناوین جدید را به مجموعۀ خود بیافزایند.

 

جلد کتاب

 

 

جلد کتاب

 

 

جلد زیبا، قطع و کاغذ مناسب و نهایتاً خوش‌دستی کتاب، با پیوند زدن تجربه‌ای حسی به مفاهیم و معانیِ زبانی، لذت لمس و مطالعۀ آن را چندین برابر می‌کند. حال که کتاب‌های الکترونیک جایگزین کتاب‌های کاغذی شده‌اند از تجربۀ حسانیِ لمس و تماشا و بوییدن کتاب، تنها فرم بصری جلدها باقی مانده است، البته آن هم منوط بر این است که طراحان عزیز دل به کار بدهند و این اندکِ باقیمانده را با بی‌سلیقگی و بی‌حوصلگیِ خود از ما نگیرند.

 

طراحی جلد کتاب
 

  این مقاله را ۳۱۵ نفر پسندیده اند

4 دیدگاه در “هر آنچه دربارۀ طراحی جلد کتاب ضرورت ندارد بدانید

  1. نگین احمدی می گوید:

    واقعا قشنگ ترین و کامل ترین تحلیلی بود که تا به حال خونده بودم.
    خیلی روشن و دلنشین منظورتونو رسوندید و به اطلاعاتمون اضافه کردید.
    خسته نباشید واقعا ازتون ممنونم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *