اهمیتِ یافتن خانه در بدن خود
روپی کاور نویسنده و شاعر هندیالاصل کانادایی در تازهترین کتابش –بدن خانه– نمای نزدیکی از سفر ذهن و بدن خود و تجربیاتش به عنوان یک زن جوان مهاجر ارائه میدهد. بدن-خانه ادای احترام به رشد عاطفیِ نهتنها یک فرد بلکه یک جامعه است. در اصل، راهنمای تأملبرانگیزی است که از خوانندگان میخواهد به گذشته و حال و آیندهی زندگیشان نگاه کنند به امید رشد و آموختن از تجربههای گذشته و مشاهدهی تواناییهای خود.
روپی کاور نویسنده و شاعر هندیالاصل کانادایی در تازهترین کتابش –بدن خانه– نمای نزدیکی از سفر ذهن و بدن خود و تجربیاتش به عنوان یک زن جوان مهاجر ارائه میدهد. بدن-خانه ادای احترام به رشد عاطفیِ نهتنها یک فرد بلکه یک جامعه است. در اصل، راهنمای تأملبرانگیزی است که از خوانندگان میخواهد به گذشته و حال و آیندهی زندگیشان نگاه کنند به امید رشد و آموختن از تجربههای گذشته و مشاهدهی تواناییهای خود.
روپی کاور ، دختر یک راننده کامیون، در پنجاب هند به دنیا آمد و در سن سه و نیم سالگی همراه خانواده از هند به کانادا مهاجرت کرد. او سالها موسیقی کلاسیک هندی را بر صحنهها اجرا میکرد و خانوادهاش مشوق توانمندیهای هنریاش بودند. اولین کتابش در سال 2014 و در بیستودو سالگیاش با عنوان شیر و عسل منتشر و مجموعه کتابهایش بیش از هشت میلیون نسخه در جهان فروخته و به چهلودو زبان مختلف ترجمه شد. او در کتاب بدن خانه نمای نزدیکی از سفر ذهن و بدن خود و تجربیاتش به عنوان یک زن جوان مهاجر را ارائه میدهد.
بدن خانه ادای احترام به رشد عاطفیِ نهتنها یک فرد بلکه یک جامعه است. در اصل، راهنمای تأملبرانگیزی است که از خوانندگان میخواهد به گذشته و حال و آیندهی زندگیشان نگاه کنند به امید رشد و آموختن از تجربههای گذشته و مشاهدهی تواناییهای خود. نویسنده، هنگام تبلیغ برای کتاب جدیدش، در اینستاگرام نوشت: «بدن-خانه، نامهای عاشقانه به خودم است.
نوشتن این کتاب را زمانی آغاز کردم که احساس میکردم در دنیای درونی و بیرونی خود کاملاً گم شدهام.» این کتاب به چهار قسمت تقسیم میشود: ذهن، قلب، استراحت، و بیداری. تقریباً هر شعر با نقاشی مرتبط با آن شعر همراه شده است. کاور، با زبان تند و مستقیم، بیگانگیاش از بدن و ذهن خود را توصیف میکند.
«من
ذهنم
و جسمم
در یک مکان زندگی میکنیم
اما احساس میکنم که
سه فرد کاملاً متفاوت هستیم
-ازهمگسسته»
در سرتاسر کتاب بدن خانه، سرودههای او ویژگیهای منفی جوامع غربی مانند سرمایهداری و نژادپرستی و مردسالاری را بازتاب میدهد. کاور، قاطعانه، به مسأله خشونت جنسی علیه زنان، بهرهکشی حریصانه از سیاره زمین، و مبارزه با سلامت روان، و ارزش خویشتن میپردازد. او تأکید میکند که بازی بین رنج و قدرت و تاریکی و روشنایی، مزهی تلخ و شیرینی را به وجود میآورد میانِ ماندن در رنج و پرورشِ دادنِ امید به رشد. او اطمینان میدهد که رهایی و نجات درون خودمان است.
«به درون چاه جسمم شیرجه میزنم
و از جهانی دیگر سر درمیآورم
هر چیزی که به آن نیاز دارم
همین حالا هم در من هست
نیازی نیست
که جای دیگری به دنبالش بگردم
-خانه»
اینکه روپی کاور شجاعتِ آشکارا سرودن در مورد سوءاستفاده و تجاوز جنسی و بسیاری از موضوعات دشوار همچون مهاجرت را دارد و بهراحتی در مورد احساس اضطراب و افسردگیاش مینویسد و تلاش دارد برای توانمندسازی زنان روحیه بدهد قابل تحسین است.
سبک او مینیمالیستی و بسیاری از شعرهایش فقط چند سطر است. اما اگر با صداقت صحبت کنیم، شاید تنها سه شعر خوب در این مجموعه سروده شده که مربوط به داستان پدرش است؛ جایی که از خلق و خوی پدرش مینویسد که چگونه سخت کار میکرد و حتی زمانی که بیمار بود و توان پرداخت هزینههای عمل را نداشت باز هم سخت به فکر کار بود.
این سروده حدود دو صفحه است و نسبت به کل مجموعه ارزش بیشتری برای خواندن دارد. جز آن، بیشتر شعرهای مندرج در کتاب همچون بیانیهی روزنامهای است و حتی شبیه شعر نیست بلکه به جملات انگیزشی شباهت دارد.
مسألهای که شاید با مطالعهی کتاب بدن خانه در ذهن مخاطب پیش بیاید این است که پیام کتاب چندان روشن نیست و گاهی احساس میشود که شاعر با خودش مخالف است. او در جایی میگوید روابط سمی که موجب سوءاستفاده شود خوب نیست اما در جای دیگر میگوید که وقتی مرد کاملی را پیدا کند او را نمیخواهد و به او بی اعتنایی میکند و دوباره، در شعر دیگری، در جستجوی مرد کامل است.
کاور در نحوهی استفاده از واژههای مناسب برای توصیف دقیق یک احساس بسیار موفق عمل میکند اما، در این کتاب، کوتاه بودن واژهها کمی کسلکننده است. او در مورد موضوعات مهم صحبت میکند اما بهطور سطحی و مکانیکی به آن میپردازد. با اینحال کتابی است که خواننده را تا سطر پایانی همراه میکند و از خواندن آن ناامید نخواهید شد.
اهمیتِ یافتن خانه در بدن خود