سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

صورت‌های با نام و نشان

صورت‌های با نام و نشان


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

«ساعت جزر و مد؛ داستان‌های نویسندگان زن ژاپن» مجموع شانزده داستان از زنان نویسنده‌ی ژاپنی در قرن بیستم و بیست و یکم (۱۸۹۵ تا ۲۰۰۸) است. اغلب مردم جهان، ژاپن را با تصویری که امروز از خود ارائه می‌دهد می‌شناسند؛ اما ژاپن برای اینکه به موقعیت کنونی‌اش برسد، مشکلات زیادی را از سر گذرانده و البته این مشکلات برای زنان بیشتر و ملموس‌تر بوده است؛ چون آن‌ها با گوشت و پوست و استخوان خود این تغییرات را لمس کردند و در بطن زندگی بودند.

ساعت جزر و مد؛ داستان‌های نویسندگان زن ژاپن

نویسنده: مجموعه نویسندگان

مترجم: زهره خلیلی

ناشر: هنوز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۴۳۲

شابک: ۹۷۸۶۰۰۶۰۴۷۷۹۹

«ساعت جزر و مد؛ داستان‌های نویسندگان زن ژاپن» مجموع شانزده داستان از زنان نویسنده‌ی ژاپنی در قرن بیستم و بیست و یکم (۱۸۹۵ تا ۲۰۰۸) است. اغلب مردم جهان، ژاپن را با تصویری که امروز از خود ارائه می‌دهد می‌شناسند؛ اما ژاپن برای اینکه به موقعیت کنونی‌اش برسد، مشکلات زیادی را از سر گذرانده و البته این مشکلات برای زنان بیشتر و ملموس‌تر بوده است؛ چون آن‌ها با گوشت و پوست و استخوان خود این تغییرات را لمس کردند و در بطن زندگی بودند.

ساعت جزر و مد؛ داستان‌های نویسندگان زن ژاپن

نویسنده: مجموعه نویسندگان

مترجم: زهره خلیلی

ناشر: هنوز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۴۳۲

شابک: ۹۷۸۶۰۰۶۰۴۷۷۹۹

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

کتاب ساعت جزر و مد؛ داستان‌های نویسندگان زن ژاپن، مجموع شانزده داستان از زنان نویسنده‌ی ژاپنی در قرن بیستم و بیست و یکم (۱۸۹۵ تا ۲۰۰۸) است. ده تَن از محققان ادبیات ژاپن که یا در دانشگاه‌های امریکا و ژاپن مشغول تدریس در این زمینه بودند یا ویراستاران و مترجمان نامداری در ادبیات ژاپن بودند، تصمیم گرفتند این مجموعه را گردآوری کنند.

درواقع این گروه می‌خواستند با جمع‌آوری این مجموعه‌‌داستان از نویسندگان زن که در سال‌های شکوفایی و حرکت به سمت توسعه‌یافتگی ژاپن، به روایت زندگی و مشکلات و دغدغه‌های زنان عصر خود پرداخته یا توصیفی ساده از روزمرگی‌های خود ارائه داده بودند، وجهی از قرن اخیر ژاپن را نشان دهند که تا به حال کمتر دیده شده است.

اغلب مردم جهان، ژاپن را با تصویری که امروز از خود ارائه می‌دهد می‌شناسند؛ اما ژاپن برای اینکه به موقعیت کنونی‌اش برسد، مشکلات زیادی را از سر گذرانده و البته این مشکلات برای زنان بیشتر و ملموس‌تر بوده است؛ چون آن‌ها با گوشت و پوست و استخوان خود این تغییرات را لمس کردند و در بطن زندگی بودند.

فضای چند داستان‌ اول کتاب ساعت جزر و مد که هم‌زمان با ابتدای قرن بیستم است، برگرفته از واقعیات زندگی زنان ژاپن است. پس از آن و در نیمه‌ی قرن بیستم، جنگ و بمباران هسته‌ای بر این داستان‌ها سایه می‌اندازد و سپس در چرخشی عجیب، اسطوره‌ها و فرهنگ سنتی و حتی زبان کلاسیک ژاپن به داستان‌های نویسندگان بازمی‌گردد.

سپس با مدرن‌شدن ژاپن و ورود به قرن بیست و یکم فضای داستان‌ها انسانی‌تر می‌شود و دیگر نه‌تنها زنان شخصیت‌های اصلی این داستان‌ها هستند، بلکه مردان نیز در این داستان‌ها چهره‌ای واقعی‌تر دارند و نویسندگان هم سعی کرده‌اند تصویری انسانی‌تر از آن‌ها به نمایش درآورند.

نخستین داستان کتاب ساعت جزر و مد با نام «این بچه» از ایچیو هیگوچی (۱۸۷۳-۱۸۹۶) است. علت انتخاب این داستان، زبان محاوره‌ و تک‌گویی راوی آن (به شکل اول‌شخص) است. این داستان در سال ۱۸۹۵ برای نخستین بار چاپ شد. زنی خانه‌دار و تقریباً مدرن صاحب بچه‌ای می‌شود.

در ابتدا همه چیز آشفته و به‌هم‌ریخته است. زن با مرد مشکل دارد و احساس می‌کند این بچه شوهرش را از او دور می‌کند، اما در انتها اتفاقی ساده باعث می‌شود نگاهش به بچه و حتی شوهرش تغییر کند. نکته‌ی جالب این داستان مربوط به زمان نوشتن آن است: حدود ۱۲۰ سال پیش.

نویسنده در این داستان به‌خوبی شرح می‌دهد که زنان مدرن و باسواد بازهم درگیر مسائل زناشویی و خانه‌داری هستند و باید به‌نوعی گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. راه چاره‌ی نویسنده شاید برای امروز جواب ندهد اما دغدغه‌ی زن داستانِ هیگوچی شاید مسئله‌ی زنان این روزها هم باشد. هیگوچی را از سردمداران نویسندگان زن ژاپن می‌شناسند.

دومین داستان با نام «زندگی روزمره‌ی او» از توشیکو تاموراست (۱۸۸۴- ۱۹۴۵) و سال ۱۹۱۵ منتشر شده است. این داستان از لحاظ محتوا و نوع بینشی که پشت آن وجود دارد، از فمینیستی‌ترین داستان‌های ژاپن و شاید زمانه‌ی خود در کل دنیا باشد. داستانْ خواننده‌ی ایرانی را به یاد فیلم کاغذ بی‌خط ناصر تقوایی می‌اندازد. داستان با این توصیف آغاز می‌شود:

«بیست‌ویک‌ساله بود که با نیتا ازدواج کرد. بعد از آنکه به طور اتفاقی باهم آشنا شدند، نیتا کم‌کم عاشقش شد. ماساکو هم عاشق مرد بود. نیتا مایل بود ازدواج کنند اما آن زمان ماساکو به دلیل تشویش‌هایی که میان زنان جوان مدرن و روشنفکری که به ایگوی خود اهمیت می‌دادند رواج پیدا کرده بود تردید داشت. از ازدواج نمی‌ترسید بیشتر به «خویشتن» بعد از ازدواجش فکر می‌کرد. به‌خصوص دودلی ماساکوی جوان در این مورد که مرد بعد از ازدواج با او چطور رفتار خواهد کرد باعث می‌شد با کنجکاوی به زندگی‌های زناشویی جامعه دقت کند (۳۳).»

قهرمان این داستان زنی نویسنده است که مدام بین کارهای خانه و حرفه‌اش در رفت‌وآمد است و نمی‌داند چطور از پس هرکدام برآید و مهم‌تر از همه اینکه به دنبال استقلال و هویت خودش هم هست. جامعه از او انتظار دارد ازخودگذشتگی کند و او احساس می‌کند انر‌ژی‌اش رو به پایان است، ولی باید دوام بیاورد.

سومین داستان کتاب ساعت جزر و مد با نام «سرودی که ایزدبوف خود آن را خواند: قطره‌های سیمین‌فام ببارید ببارید به هر سوی» از یوکیه چیری (۱۹۰۳-۱۹۲۲) در سال ۱۹۲۳ منتشر شده است. یوکیه از آنجایی که در خانواده‌ای سنتی و نقال (خوانندگان سنتی اشعار ژاپنی) رشد کرد، به افسانه‌های ژاپنی آشنایی کامل داشت؛ به همین دلیل سراغ بازنویسی افسانه‌های آینو رفت.

این افسانه‌ها اشعاری هستند که در آن خدای طبیعت با زبان اول‌شخص صحبت می‌کند. این خدایان ممکن است جغد، روباه، خرگوش، گرگ کوچک و الهه‌های صدف‌های باتلاقی و ارواح زمین مرطوب باشند. داستان قطره‌های سیمین‌فام یکی از همین داستان‌هاست. بوف (جغد ماهی‌خوار) خدای نگهبان دهکده است. اگر داستان‌های دیگر این کتاب اغلب درباره‌ی زنان مدرن است، این داستانِ شعرگونه، نگاه به سنت ژاپن دارد و درست به دلیل اهمیتی که به این افسانه‌های ژاپنی داده، برای نویسندگان و مردم ژاپن ارزشمند است.

چهارمین  داستان با نام «جیرجیرک‌خانم» از میدوری اوزاکی (۱۸۹۶-۱۹۷۱) در سال ۱۹۳۲ چاپ شده است. این داستان موضوع خاص و غیرقابل ‌پیش‌بینی‌ای دارد: اعتیاد. داستان با توصیف یک ماده‌ی اعتیادآور شروع می‌شود. نویسنده سپس شرح می‌دهد که قهرمان داستان آن‌قدر در مصرف این ماده زیاده‌روی کرده که دچار توهم و بیماری شده است. اما بعد به سراغ گذشته‌ی زن می‌رود و سعی می‌کند توضیح دهد که چه شده او به این وضع گرفتار شده است.

«جیرجیرک‌خانم» که شاعر هم هست، اتفاقات تلخی را از سر گذرانده و همه‌چیز دست به دست هم داده تا او به این روز برسد. باید دید اعتیاد بر سر توانایی شاعری جیرجیرک چه می‌آورد؟ دیدن شاعر متوهمْ دل هرکسی را به درد می‌آورد.

پنجمین داستان با نام خار از ماری موری (۱۹۰۳-۱۹۸۷) است که در سال ۱۹۵۷ چاپ شده است. داستان خار اتوبیوگرافی کوتاهی درباره‌ی زندگی نویسنده و ارتباط خاص و صمیمانه‌اش با پدرش است که نویسنده و پزشک سرشناسی در ژاپن بوده است. او در این داستان درباره‌ی آخرین وداع خود با پدرش می‌گوید.

ماری توصیف می‌کند که گویی در آخرین ارتباط‌هایش با پدر، نسبت به‌هم بیگانه شده بودند و این غم‌انگیزترین مسئله در کل زندگی ماری بوده است. فضای داستان تلخ و خاکستری است و تمام کلمات درست مانند یک نقاشی حزن‌انگیز، رنج زنی را در حالت وداع نشان می‌دهند؛ همان اندازه واقعی و همان اندازه تاریک.

ششمین داستان کتاب ساعت جزر و مد «صورتک‌های بی نام و نشان» نام دارد و نویسنده‌ی آن کیوکو هایاشی (۱۹۳۰-۲۰۱۷) است که در سال ۱۹۷۶ منتشر شده است. داستان‌هایی که در این سال‌ها چاپ شدند، حال و هوای جنگ دارند: یا درباره‌ی اثراتی‌اند که جنگ و بمباران اتمی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی آن‌ها گذاشته است یا ژاپنی را که آن روزها سعی می‌کرد مسیر توسعه را با سرعتی هرچه تمام‌تر طی کند، روایت می‌کنند.

کیوکو بعد از بمباران اتمی به‌شدت بیمار شد و همین تجربه بر زندگی و تمام داستان‌هایش سایه انداخت. «صورتک‌های بی نام و نشان» همان‌طور که از نامش هم پیداست، شرح مفصلی از بمباران اتمی و فجایع پس از آن است. او به‌ویژه به شرایط روحی و روانی مردم در آن مقطع زمانی تأکید داشته است. اغلب آدم‌های داستان کیوکو به دلیل تشعشعات بمب، سرطان گرفته‌اند و حالا باید به‌نوعی با این اتفاقات تلخ کنار بیایند؛ البته اگر بتوانند.

«نشت آب» هفتمین داستان است و نویسنده‌ی آن یوکو تسوشیما (۱۹۴۷-) نام دارد. این داستان در سال ۱۹۷۹ چاپ شده است. مضمون داستان تسوشیما روابط خانوادگی، نقش والدین، روابط جنسی و معنای زندگی و مرگ است.

زنان داستان‌های او قوی و تأثیرگذار هستند و اغلب بار زندگی مردان زندگی‌شان را هم به دوش می‌کشند. داستان‌های نیمه‌ی دوم قرن بیستم هنوز زنانی دارد که مسئولیت‌هایی چون مادری و همسری دارند و سعی می‌کنند ازخودگذشتگی بکنند؛ با این تفاوت که نقششان در جامعه بیشتر شده و کمتر مثل گذشته درگیر اختلاف میان مظاهر سنت و مدرنیته هستند.

هشتمین داستان با نام قطار «شکوفه‌های گیلاس» از کازوکو سائگوسا (۱۹۲۹-۲۰۰۳) است و در سال ۱۹۸۰ چاپ شده است. سائگوسا در دانشگاه فلسفه خواند و تا مدت‌ها طرفدار فیلسوفان غربی بود، اما ارتباطش را با ادبیات قطع نکرد و سال‌ها مجله‌ی ادبی منتشر می‌کرد. همین باعث شد که رجعتی از دنیای مردسالار روشنفکری به دنیای اساطیر و افسانه‌های ژاپنی داشته باشد. داستان شکوفه‌های گیلاس هم برگرفته از یکی از اساطیر ژاپن است.

نام داستان هم یادآور یکی از نمادهای بارز و سنتی این کشور است. در این داستان سوررئال، زنی مجرد که تجربه‌ی سقط جنین داشته، سوار بر قطار وارد تونلی می‌شود که هیچ‌گاه از آن خارج نمی‌شود. درست مانند کودکی که هیچ‌گاه به دنیا نیامده است. گویی مستقیم از این دنیا به دنیای دیگری می‌رود؛ دنیایی که شاید شادتر باشد.

 یومیکو کوراهاشی (۱۹۳۵-۲۰۰۵) نویسنده‌ی نهمین داستان کتاب ساعت جزر و مد با نام «قصه‌ی عجیب کدوتنبل» است که در سال ۱۹۸۵ منتشر شده است. تأثیر نویسندگانی چون کافکا و کامو و سارتر را می‌توان در آثار نویسندگان این سال‌ها به‌وضوح دید. قصه‌ی عجیب کدوتنبل فضای هم‌زمان تلخ و هزل‌آمیزی دارد. کدوتنبل اسم مستعار نخست‌وزیر سابق ژاپن است. همه این‌طور صدایش می‌کنند. داستان با تمسخر این فرد شروع می‌شود.

سپس همه چیز دست به هم دست هم می‌دهد تا این نخست‌وزیر را با امپراتور کلائودیوس مقایسه کنند. کلائودیوس هم قبل از مرگش توسط سِنکا حسابی مسخره شده بود.

قرار است در این داستان هم سیاستمداران و هم مردمی که به آن‌های رای دادند ریشخند شوند. بنابراین حال و هوای داستان با داستان‌های دیگر کتاب فرق دارد، اما به‌نوعی این نکته را هم نشان می‌دهد که زنان تا چه اندازه درک سیاسی داشتند و می‌توانستند حوادث زمان خود را با توصیفات خارق‌العاده‌ی خود توصیف و تحلیل کنند.

دهمین داستان «مامان چایش را می‌نوشد» نام دارد که در سال ۱۹۸۹ چاپ شده است و نویسنده‌اش آنا اوگینو (۱۹۵۶- ) است. او از پدری امریکایی-فرانسوی و مادری ژاپنی به دنیا آمد و همین التقاط فرهنگی و زبانی باعث شد در فرم داستان‌هایش دست به ابتکار بزند که از آن با نام ویرانگری زبانی یاد می‌کنند. داستان مامان چایش را می‌نوشد به «خوردن» ربط دارد.

انسان‌هایی که  دست به پرخوری می‌زنند تا هم خود را به گذشته وصل کنند و هم ملال زمان حال را تقلیل دهند. داستان دو لحن دارد: صدای مادر که ایتالیک شده بر پایه‌ی لهجه‌ی خاصی است و لحن دوم زبان معیار است.

داستان یازدهم کتاب ساعت جزر و مد از یوکو اوگاوا (۱۹۶۲- ) است و «ترانزیت» نام دارد و در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است. این داستان به حال و هوای معاصر ژاپن نزدیک‌تر است. ترانزیت روایتگر گفت‌وگویی در فرودگاه شلوغ هنگ‌کنگ بین دو غریبه است که منتظر پرواز خود هستند.

این دو مسافر حتی نام هم را نمی‌پرسند. سعی می‌کنند انگلیسی صحبت کنند؛ گویی ژاپنی حرف‌زدن برایشان کسر شأن است. آن‌ها در ابتدا درباره‌ی اتفاقات فرودگاه حرف می‌زنند اما کم‌کم موضوع مکالمه‌شان به مسائل خارج از فرودگاه، مثل فرانسه‌ی زمان جنگ و… کشیده می‌شود. ترانزیت می‌خواهد دست بگذارد بر همین معاشرت‌های کوتاه که پایه و اساس پیوندها و ارتباطات بشری است؛ پیوندهایی که بر گذشته‌ی جمعی آدم‌ها نور می‌تاباند.

داستان دوازدهم با نام «ساعت جزر و مد» اثر میری یو (۱۹۶۸-) است که در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است. او اصالتی کره‌ای دارد اما در ژاپن بزرگ شده است؛ به همین دلیل موضوع اصلی داستانش تبعیض و خشونتی است که در کودکی و نوجوانی تجربه کرده است. فضای ساعت جزر و مد هم درست همین مشکلاتی را که کودکان و نوجوانان با آن دست به گریبان هستند توصیف می‌کند.

سیزدهمین داستان با نام «افسانه‌ی باد و آب» از تامی ساکیاما (۱۹۵۴- ) است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شده است. افسانه‌ی باد و آب از زبان خبرنگاری از یک جزیره روایت می‌شود که با دو زن محلی مواجه می‌شود: یکی زنی جوان که مادری به نام ساتو دارد و دیگری موجودی مرموز که میان روسپی و عروس دریایی تغییر شکل می‌دهد که بعد ارتباطی با ساتو پیدا می‌کند. فضای این داستان با صدای باد و روح آب، به انیمیشن‌های میازاکی بسیار نزدیک است.

چهاردهمین داستان از یوکو تاوادا (۱۹۶۰ -) است و «ستاره‌ها در چشم‌هایم جرقه زدند» نام دارد که در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است. تاوادا هم مانند اوگینو دغدغه‌ی زبانی دارد و می‌خواهد دست به سنت‌شکنی زبانی بزند. این نکته‌ای است که در برخی نویسندگان زن ژاپنی اهمیت دارد. آن‌ها نه‌تنها دغدغه‌ی مسائل فرهنگی و اجتماعی زمان خود را دارند بلکه به دنبال فرم و ساختار هم هستند و می‌خواهند از لحاظ زبانی هم دست به ابداع بزنند.

اغلبشان به گویش‌های قدیمی ژاپنی پایبند هستند و دوست دارند از آن‌ها در داستان‌های خود بهره ببرند. تاوادا در ستاره‌ها در چشم‌هایم جرقه زدند با زبان ژاپنی بازی می‌کند. داستان در هامبورگ روایت می‌شود اما با زبان ژاپن کهن و با شیوه‌ای طنزگونه که آن را بسیار جالب کرده است.

داستان پانزدهم از یوریکو شونو (۱۹۵۶-۲۰۱۶) است و «داستان در داستان: داستان خیالی یوریکو شونو» نام دارد که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده است. این داستان، داستانی در دل داستانی بزرگ‌تر با نام ارتباط خیالی از اس-کوراست. در این داستان فصل‌ها با تصویری پیش می‌روند که راوی از گربه‌هایی که با او زندگی می‌کنند ارائه می‌دهد. او می‌خواهد با کنایه از روابط انسانی این دوره و تعصبات آدم‌ها بگوید.

آخرین داستان هم با نام «عشق شما آدم‌ها دم مرگ است» از میکو کاواکامی (۱۹۷۶- ) است که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است. عشق شما آدم‌ها دم مرگ است داستان زنی تنهاست که همه‌ی یکشنبه‌ها اوقات فراغت خود را در فروشگاه می‌گذراند. زن با تلاشی واهی در نقاط شلوغ پرسه می‌زند به این امید که با آدم‌های دیگر ارتباط برقرار کند. اما در انتها در برقراری هر ارتباطی شکست می‌خورد.

نوع چینش داستان‌ها در کتاب به صورتی است که خواننده پس از خواندن تمام داستان‌ها می‌تواند به درک تقریباً واضحی از زنان ژاپن برسد؛ هم می‌تواند علاقه‌ی آن‌ها را به سنت و مظاهر کلاسیکشان ببیند و هم متوجه می‌شود در عصر مدرنیته آن‌ها چه مشکلات و دغدغه‌هایی دارند و البته به چه صورت توانسته‌اند با آن‌ مسائل دست و پنجه نرم کنند.

درواقع این نکته در کتاب بسیار پررنگ است که زنان ژاپنی هیچ‌گاه به صورت کامل از سنت خود جدا نشدند. شاید دچار تعارضاتی میان نقششان در دنیای کنونی با گذشته می‌شدند، اما انگار راه چاره‌ی همین مسئله را هم در اسطوره و فرهنگشان پیدا می‌کردند. گویی آن قسمت از فرهنگشان را که با اندیشه‌ی مدرنشان هماهنگ نبود در ویترین برای تماشا نگه داشتند و آن قسمت دیگر را که باعث می‌شد هویت جمعی پیدا کنند و به ریشه‌ی خود بازگردند، در قلب خودشان محفوظ نگه دارند.

 

 

صورت‌های با نام و نشان

  این مقاله را ۹ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *