سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

زندگی در دل تضادها

زندگی در دل تضادها

 

هانی­‌مون قصه­‌ی زیست در دل تضادهاست. قصه‌­ی عبور از گذشته. داستان ایستادن در برابر اسطوره‌­ای ازلی است. هانی‌­مون قصه­‌ی زمین‌گذاشتن بار گناه والدین به وسیله‌­ی فرزندان به جای به‌دوش‌کشیدن آن است. یک اسطوره‌شکنی در حد و اندازه­‌های خود.

هانی­‌مون قصه­‌ی زیست در دل تضادهاست. قصه‌­ی عبور از گذشته. داستان ایستادن در برابر اسطوره‌­ای ازلی است. هانی‌­مون قصه­‌ی زمین‌گذاشتن بار گناه والدین به وسیله‌­ی فرزندان به جای به‌دوش‌کشیدن آن است. یک اسطوره‌شکنی در حد و اندازه­‌های خود.

 

 

زندگی در دل تضادها

 

 

شهره احدیت در رمانش هانی‌­مون دست روی موضوع کمترپرداخته‌شده‌­ای می­‌گذارد. خوانش غیرعرفی از زیست خانواده­‌ی کشته‌شدگان جنگ ایران و عراق. این موضوع از آن جهت مهم است که در تمام این سال‌ها، نگاه به موضوع جنگ، رزمندگان، کشته‌شدگان در آن و خانواده­‌های آنان، همواره یا از تریبون­‌های رسمی انجام شده یا اگر نویسندگانی در این حیطه دست به قلم شده‌­اند، مورد تایید نهادهای رسمی بوده‌­اند.

در تمام ادبیات داستانی ایران اگر بگردیم، کمتر اثری مانند زمین سوخته‌­ احمد محمود و یا زمستان 62 اسماعیل فصیح پیدا می­‌کنیم که با نگاهی خارج از نگاه رسمی به این رخداد مهم تاریخ معاصر ایران و مردم درگیر در آن پرداخته باشد. احدیت در این رمانش وارد این حیطه شده و تلاش کرده با خوانش خودش روایتی مستقل از جنگ به تصویر بکشد و در این مسیر به سراغ بازماندگان شهدای جنگ رفته است.

 

زندگی در دل تضادها
شهره احدیت

 

 

در این رمان ما با زندگی، دغدغه‌­ها و مسائل خانواده­‌های کشته‌شدگان در جنگ از منظری آشنا می‌شویم که لااقل حافظه­‌ی ادبی من نمونه­‌ی دیگری برایش سراغ ندارد. منظری متفاوت با خوانش و تصویری که در تمام این سال‌ها در سینما و ادبیات و تلویزیون با آن رو به رو شده‌­ایم. از این جهت می‌شود گفت هانی‌­مون حرکت ارزشمندی محسوب می­‌شود. حرکتی که جایش در ادبیات و سینمای ما به شدت خالی است.

گمان می­‌کنم حالا که سال‌های دراز از پایان جنگ گذشته، زمان آن رسیده است که امکان ایجاد تصاویری متفاوت با آنچه تا امروز نشان داده شده، فراهم شود. اجازه به نگاه‌­های متفاوت که بر اساس حقایق اما با دیدگاهی متضاد با دیدگاه رسمی به جنگ می­‌‌پردازند، کمک می­‌کند تا تصویری واقعی‌­تر، همه‌جانبه‌­تر و غیرتکراری از جنگی که هشت‌سال به صورت مستقیم و تا همین حالای معاصر به صورت غیرمستقیم زندگی مردم این سرزمین را تحت‌الشعاع خود قرار داده ارائه شود.

 

 

در رمان هانی­‌مون، شخصیت اصلی، دختری است که قصد دارد خودش را از زیر سایه­‌ی برچسب دخترِ شهید بودن درآورده و با هویت، دیدگاه، دغدغه‌­ها و جهانبینی خود زندگی کند. او در این مسیر با جامعه، خانواده و حتی خودش در جدال است. گویی دستی نامرئی در تمام سال‌های عمر، او را به سمتی که خواست غالب و رایج بوده هدایت کرده و حالا او قرار است این دست را پس بزند و به عنوان یک فرد مستقل زندگی کند. جدل‌های میان او با جهان پیرامون، خانواده، خواست حاکم و تعریف رسمی از یک دختر شهید، و تلاشش برای داشتن هویتی مستقل در تمام ابعاد، خط اصلی داستان این کتاب است.

در این میان و با ورود به رابطه­‌ای عاشقانه، آن هم با کسی که او نیز اسیر در فرم زیست پدر و مادر خود اما در جهت عکس اوست، این تنش، درگیری و تلاش، وارد مرحله­‌ی دیگری می­‌شود. شکل‌گیری یک رابطه­‌ی عاشقانه میان دختر یک شهید مطرح جنگ و پسر زن و مردی از اعضای میان‌رده­‌ی سازمان مجاهدین خلق، کشمکش و جذابیت خوبی به داستان وارد می­‌کند. هرچند این رابطه­‌ی عاشقانه به شکل قدرتمندی به داستان تزریق نمی‌­شود و این یکی از نقاط ضعف اساسی داستان است.

 

 

داستان شروع جان­داری دارد. مخاطب خیلی زود با شخصیت اصلی همراه شده و حتی همذات‌پنداری می‌­کند. کم­‌کم دارد با او اخت و همراه می­‌شود که ماجرای عشقی وارد داستان می‌­شود. راستش ملودرام شکل‌گرفته در این رمان، در زمانی نامناسب به موضوع اصلی کتاب تبدیل می‌­شود. هنوز برای ورودش خیلی زود است. جانمایی لحظه‌­ی ورود عشق به زندگی هانی، به گمان من غلط انجام شده. این جانمایی نه‌چندان‌مناسب تا حدود زیادی به واسطه­‌ی جبر نویسنده به وقوع می­‌پیوندد و نه بر اساس منطق  داستانی.

برای همین هم هست که شخصیت اصلی داستان یعنی هانیه، برخلاف تصویری که نویسنده در شخصیت­‌پردازی او به عنوان فردی سخت، منزوی، مستقل و حتی تا حدودی پرخاشگر در برابر دید ما قرار داده، آنچنان ساده، پیش‌پاافتاده و با کمترین حد از منطق داستانی وارد رابطه با پسر عکاس می­‌شود که به شدت توی ذوق زده و داستان را هم از آن قدرت و توانی که شروع شد می‌­اندازد. به گمان من عدم پرداخت مناسب در شکل‌گیری، زمانبندی غلط و شکل فرمی ملودرام در این رمان، بزرگ‌ترین نقطه ضعف هانی‌مون به شمار می‌­رود.

 

 

رمان شهره احدیت، مثل هر رمان دیگری، در کنار داستان اصلی، چند خرده داستان نیز در خود دارد که برخی مانند ماجرای ازدواج مجدد مادر، ماجرای عکس جوانی پدر و… به پیشرفت و قوی­‌تر شدن داستان، گیرایی روایت و ایجاد جذابیت برای خواننده کمک کرده؛ برخی دیگر نیز مانند ماجرای مدیر آژانس هواپیمایی، مثل تکه­‌ی نچسبی به داستان الصاق شده و نه تنها هیچ کمکی به پیش‌برد قصه نکرده، بلکه آن را از ریخت و ریتم انداخته است.

 

 

اگر بخواهم هانی­‌مون را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهم باید بگویم:

 

جسارت نویسنده در ورود به یکی از موضوعات به شدت حساسیت‌برانگیز، سخت و پیچیده، ستودنی و رشک‌برانگیز است. احدیت با ورود به این داستان نشان داده در مقام یک نویسنده، از مواجهه با هیچ چالش و موضوعی ابایی ندارد.

 

شخصیت‌پردازی­‌های رمان تا حد قابل‌قبولی خوب و جاندار از آب درآمده‌­اند و اگر آن رابطه­‌ی عاشقانه­ به شکلی که حالا در کتاب می­‌خوانیم تصویر نمی‌­شد و به شکل مناسب­‌تری پرداخت می­‌شد، می‌شد گفت که در شخصیت‌پردازی جزو آثار شاخص داستانی چندسال اخیر ما به حساب می‌­آمد. اما آن عاشقانه­‌ی لایتچسبک، هم داستان را از قوام و قدرت انداخته و هم شخصیت­‌های کتاب و به خصوص هانیه را به ضد خودش بدل کرده.

 

جنس روایت داستان جذاب و گیراست. قلم شهره احدیت قلم توانا و روانی است. او قصه گفتن را خوب بلد است و می­‌تواند مخاطب را با خود همراه کند. در هانی‌­مون هم خواننده به راحتی با خط سیر داستان همراه می‌­شود.

 

تصویر واقعی، بی‌قضاوت و دقیق نویسنده از زیست رایج و بی‌رتوش یک خانواده‌­­ی شهید، بی‌آنکه درگیر شعارزدگی، سانتی‌مانتالیسم و یا قضاوت­‌های رایج این وری و آن وری شود، نقطه­‌ی عطف و اساس اصلی این رمان است. به شخصه از خواندن تک‌تک لحظات کتاب وقتی مشغول روایت مراودات این چنینی بود لذت بردم.

 

به هم پیوستگی امر سیاسی و زندگی روزمره از هر نوعش، نیاز به وسواس و تلاش بیشتری دارد. هانی­مون در دل خود داستان سیاسی-اجتماعی است. سیاست در این رمان از جایی در حدود چهل و اندی سال پیش آغاز و تا امروز معاصر ما می‌­آید. چند نسل را درگیر خود می­‌کند و همچنان در زیست رایج همه­‌ی آنها جود دارد. در رمان شهره احدیت، این به‌هم‌پیوستگی گاهی خوب، خوش‌ساخت و درست شکل گرفته و گاهی آنچنان که باید از آب درنیامده. در نهایت اما شمای کلی حضور امر سیاسی در ساحت ادبیات در این رمان، شمای قابل‌قبول و دفاعی است.

 

هانی­‌مون بر مسائل تازه و بکری دست می­‌گذارد. از گفتن و آنگونه که می­‌خواهد بگوید نمی­‌هراسد. از شکستن کلیشه­‌های رایج، از نشان دادن عریان حقیقت ابایی ندارد. نویسنده در این اثر، در نهایت حدی که می‌شود بی‌طرف است. قضاوت نمی­‌کند. حرف توی دهان شخصیت‌هایش نمی­‌گذارد و آنها را هدایت نمی­‌کند. داستان راه خودش را می‌رود و نویسنده تنها روایت کننده‌­ی آن است. شهره احدیت از پس این کار به خوبی برآمده. آن هم در داستانی که به شدت می­‌توانست نویسنده را درگیر ایجاد مانیفست و شعارزدگی کند.

 

هانی­‌مون قصه­‌ی زیست در دل تضادهاست. قصه‌­ی عبور از گذشته. داستان ایستادن در برابر اسطوره‌­ای ازلی است. هانی‌­مون قصه­‌ی زمین‌گذاشتن بار گناه والدین به وسیله‌­ی فرزندان به جای به‌دوش‌کشیدن آن است. یک اسطوره‌شکنی در حد و اندازه­‌های خود.

 

این رمان از دسته آثار در حیطه‌­ی ادبیات مستقل ماست و در تمام ارکانش این استقلال را حفظ کرده. حفظ استقلال در فضای امروز ادبیات این سرزمین کار سخت و دشواری است که شهره احدیت به خوبی از پس آن برآمده؛ هم در مقام نویسنده و هم در روایت داستانش.

 

 

 

ادبیات ایران

  این مقاله را ۶ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *