با احتساب این مرداد، صدوچهارده سال از صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه میگذرد. صدور این فرمان که برخی از آن با عنوان «انقلاب مشروطه» یاد میکنند، مانند بسیاری دیگر از گشایشهای سیاسی این سرزمین در تاریخ معاصر، خردکشرری در تاریکی بود و بهاری کمجان در محاصره خزان و زمستان. بهاری که علیرغم بالا و پایین مکرر روزگار، هرگز از حافظه سمج بخش متجدد جامعه ایران پاک نشد و نسل. در طول این یک قرن، از میان تمامی روایتها، چگونه مشروطه را به یاد میآوریم؟
با احتساب این مرداد، صدوچهارده سال از صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه میگذرد. صدور این فرمان که برخی از آن با عنوان «انقلاب مشروطه» یاد میکنند، مانند بسیاری دیگر از گشایشهای سیاسی این سرزمین در تاریخ معاصر، خردکشرری در تاریکی بود و بهاری کمجان در محاصره خزان و زمستان. بهاری که علیرغم بالا و پایین مکرر روزگار، هرگز از حافظه سمج بخش متجدد جامعه ایران پاک نشد و نسل. در طول این یک قرن، از میان تمامی روایتها، چگونه مشروطه را به یاد میآوریم؟
صدور فرمان مشروطیت در ایران، به دنبال زنجیرهای از بستنشینیها و اعتصابات گسترده روحانیت، تجار، منورالفکرها و با همراهی «عوام» به فرجام رسید. شکلگیری نظام مشروطه و تدوین قانون اساسی که طی آن، پادشاه ایران و دربارش قدرتی محدود به قانون داشته باشند و پارلمانی متشکل از اصناف مختلف جامعه و دولت برآمده از آن، امور «ممالک محروسه» را پیش برند، پنجاه سال قبل و بعد از خودش رویایی بیش نمینمود.
تاریخی شدن پدیدهها و تعلقشان به حوزه شناختی «تاریخ»، مرز مشخصی ندارد و همواره محل مناقشه بوده است. این که تحولات را بعد از چه مدت میتوان متعلق به گذشته و تاریخ دانست، بنا به روایت، پارادایم و ایدئولوژی ناظران و اهالی فن پاسخهای گوناگون دارد. با این حال، تقریباً هیچکس شکی ندارد که حوادث تاریخی بنا به درجه اهمیتشان، بنا به پیچیدگی مفهوم زمان، بخشی از گذشته، حال و آینده تکتک کسانی هستند که به نحوی با تشعشعات تحولات و حوادث در تماس هستند. گاه بروز حادثهای در ایران سههزار سال پیش، بر تحول و حادثهای دیگر در فردای نیامده ساکنان این سرزمین و سرنوشت جمعیشان اثر میگذارد و گاه به نحوی شگفتآور، هیچ نشانهای از تحولاتی که بیست سال پیش در گوشهای از این خاک رخ داده و بر تکتک ساکنینش تاثیر گذاشته، در اکنونمان نمییابیم. این اما درباره مشروطه صدق نمیکند. کمتر کسی میتواند تاثیر «فرمان مشروطیت» و تحولات «مشروطه» را بر تکتک تحولات سیاسی بزرگ یکصد سال اخیر ایران انکار کند. اگر به سیاق اهالی «پستمدرنیته»، تفسیر تاریخی را گشودن فضای مشترکی میان اکنون و گذشته درک کنیم، روایت مشروطه خواهناخواه پیوند عمیقی با جایگاه و موضع جریانات فکری مختلف امروز برقرار میکند. همچنانکه این ماه سرنوشتسازِ مرداد، روزی دیگر نیز دارد که هنوز محل مناقشه و گرهگاه و تقاطع جریانات مختلف فکری و گفتمانی و سیاسی ایران است.
با در نظر گرفتن این ملاحظه، در این مجال در پی آنیم که تا نمونههای تاثیرگذار روایات جامعهشناسانه و یا واقعهنگارانه حول انقلاب مشروطه را مرور کنیم. این روایات در چهار دستهی کلی برحسب دوره زمانی و زاویه دید تقسیم شدهاند:
روایات نسل اول و تجددخواهانی که با نگاهی حماسی دست به واقعهنگاری زدهاند:
روایات نسل اول: واقعهنگاری حماسه تجدد
روایات دوره پهلوی دوم، اولین نگاههای دانشگاهی و دوران هژمونی خوانشهای مارکسیستی:
روایتهای دوره پهلوی: از رومی روم تا زنگی زنگ
روایات بعد از انقلاب اسلامی و زدودن زنگار از تاریخ:
روایتهای بعد از انقلاب اسلامی: در آستانهی غبارآلود گذشته
و سرانجام روایات پژوهشگران و آکادمیسینهای غربی:
روایتهای آکادمیسینهای غربی
Thanks for clicking. That felt good.
Close