در کمال خونسردی، گزارشی از چند فقره قتل
اواخر سال ۱۹۵۹، مطلبی در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ رسید که توجه ترومن کاپوتی را سخت به خودش جلب کرد. کاپوتی آن زمان نویسندهای مطرح و آوانگارد در آمریکا به شمار میآمد. مطلب درباره خانوادهای چهار نفره در شهر کوچکی در ایالت کانزاس بود که به دست دو نفر به نامهای «ریچارد هیکاک» و «پری اسمیت» به قتل رسیده بودند. قتلی بسیار خونسردانه.
کاپوتی در چند سال با تمام کسانی که به نحوی با این پرونده در ارتباط بودند مصاحبه کرد. خودش گفته هشت هزار صفحه یادداشت برداشته. او مصاحبههایش را ضبط نمیکرد. حین مصاحبه یادداشتی هم برنمیداشت. تنها پس از پایان مصاحبه به اتاقی میرفت و هرچه را یادش مانده بود سریع یادداشت میکرد. نتیجه گزارشی مفصل و تحقیقی بود که ابتدا به صورت دنبالهدار در مجله نیویورکر به چاپ رسید و سپس انتشارات رندوم هاوس آن را به شکل کتاب منتشر کرد. کتابی با نام «In cold blood» که در فارسی بیشتر به «در کمال خونسردی» ترجمه شده است.
در کمال خونسردی از مهمترین رمانهای «نانفیکشن» (رمان غیرتخیلی، رمان مبتنی بر واقعیات) و از دید خیلیها پایهگذار این ژانر است. هم نویسنده و هم ناشران مرتب بر اینکه کتاب شرح دقیق و مستند رویدادهاست، بر این نکته تاکید کردهاند. ترومن کاپوتی گفته است که تکتک جملات این کتاب بر اساس واقعیت نگاشته شدهاند. اما آیا رمان دقیقاً براساس واقعیت نوشته شده است؟ این سوال یکی از موضوعاتی است که روبرت صافاریان در نقدش بدان پرداخته است.
چرا «در کمال خونسردی» را ترجمه کردماز لیلا نصیریها مترجم و روزنامهنگار خواستیم تا در یادداشتی برای ما و مخاطبین وینش بنویسد چرا دست به ترجمه «در کمال خونسردی» رمان گزارشگونهی ترومن کاپوتی زده است. نصیریها در این یادداشت از رابطهی خود با آثار ترومن کاپوتی و دوستیهایی نوشته است که باعث نوشته شدن کتاب «در کمال خونسردی» شد و دوستیهایی که باعث ترجمه این کتاب توسط او شد. |
از «در کمال خونسردی» پیش از این هم ترجمههایی به زبان فارسی وجود داشت. اما نشر چشمه و لیلا نصیریها از این کتاب ترجمهای مجدد انجام دادهاند. از لیلا نصیریها، مترجم و روزنامهنگار، پرسیدیم چرا دست به ترجمه مجدد این کتاب زده است. پاسخ او را در یادداشت زیر میتوانید بخوانید:
کشتن راحت است«در کمال خونسردی» گزارشی است از یک قتل در شهری کوچک در آمریکا. ترومن کاپوتی خبر وقوع این قتل را در روزنامه نیویورک تایمز خواند و کنجکاو شد. در سالهای بعد او با همه شاهدان و همسایگان و قاتلان و ماموران پلیس صحبت کرد و گزارشی مفصل درباره این قتل نوشت که نقطه عطف ژانر «جنایت واقعی / True crime» شد. این گزارش ابتدا به صورت دنبالهدار در مجله نیویورکر و سپس در 1966 به صورت کتاب منتشر شد. کتاب پیش از این در فارسی با ترجمههای پریوش شهامت، باهره راسخ و زهرا خراسانی منتشر شده بود اما نشر چشمه تصمیم گرفت ترجمه جدیدی از آن، به فارسیِ لیلا نصیریها مترجم و روزنامهنگار، را منتشر کند. |
یک نقد هم از زمان نگارش «در کمال خونسردی» ترجمه کردهایم. کنراد نیکرباکر در این نقد که در ژانویه 1966 (پس از انتشار «در کمال خونسردی» و پیش از کتاب شدن آن) نوشته شده است؛ از این چندساله کاپوتی در کشف حقیقت جنایات و ثبت آن در کتاب «در کمال خونسردی» میگوید. خواندن نقدهایی که در زمان انتشار اثر، و نه پس از تبدیل شدنش به اثری کلاسیک و تحسینشده، نوشتهاند لذت خاص خود را دارد.
شبی در مزرعه کانزاسترومن کاپوتی دوست نداشت رماننویسی باشد که گاهی روزنامهنگاری هم میکند. اصلاً هدفش این نبود. چه به عنوان رماننویس خبره و چه روزنامهنگار حرفهای، دنبال راهی بود تا از دل اتفاقات چیزی فراتر از بدیهیات بیرون بکشد. بنابراین راهی سفر کشف شد. کنراد نیکرباکر در این مقاله که در ژانویه 1966 (پس از انتشار «در کمال خونسردی» و پیش از کتاب شدن آن) نوشته شده است؛ از این تلاش چندساله کاپوتی در کشف حقیقت جنایات و ثبت آن در کتاب «در کمال خونسردی» میگوید. |