جنبش بیت: از امپایر استیت به سوی ماه
زوزه
«بهترین مغزهای نسلم رو دیدم که با جنون تباه شدن، درحال مردن از گرسنگی، دیوانهوار، عریان …»
در یک شب پاییزی سال ۱۹۵۵ دختران و پسران جوانی که در گالری شماره شش فرانسیسکو جمع شده بودند روی میزهاشون ضرب میزدند و هوراکشان میگفتند: بگو بگو باز هم بگو…
سالن گالری غرق در مه سیگار و صدای برخورد شیشهی جامها بود؛ هیجان تبآلود جوانانی که آنجا جمع شده بودند. دانشجو یا فارغالتحصیلانی از دانشگاههای خوب که در کارت دعوتشان نوشته شده بود: «مجموعهای بینظیر از فرشتگانی که برای اولینبار در یک جا جمع شدهاند: شراب، موسیقی، دختران، شعر جدی و ساتری (به مفهوم درک عمیق در ذن) رایگان»۱.
آلن گینزبرگ۲ مشغول خواندن شعر بلندش «زوزه» بود. شعری عاطفی با قدرت بیانی بالا که با کلمات فاخر و در عین حال لحن محاورهای شکستهاش به نظر میرسید همه چیز را به سخره میگیرد؛ سبک و قالب شعری رایج انگلیسی و همچنین تمام سنت و آداب آمریکایی را.
«اونا که هفتاد ساعت بی وقفه حرف زدن از پارک تا آلونک تا بار تا
«بیلیویو» تا موزه تا پل«بروکلین»،
یک گُردان سرخوردهی وراجان افلاطونی پایین پریدن
از پلههای اضطراری از هرهی پنجرهها از «امپایر استیت» به سوی ماه…»
او در این شعر که به فریادی بلند میماند با زبانی بیپرده به یک جستجوی معنوی دست میزند از تجربیات همجنسگرایانه، مواد مخدر، متروها، زیر پلها، کنج خانهها، خیابانهای آمریکا، مذهب شرقی و انسانهای حاشیهای، مطرود و فراموش شده میگوید و به رد روایات استاندارد در جامعه میپردازد.
در آن شب شعرخوانی، شاعران دیگری هم حضور دارند. اما شعر «زوزه» و شور جماعتی که از این شعر سرمستند، برای جنبش بیت مثل پیمودن یک ره صد ساله در یک شب است. این شعر که به عنوان مانیفیستی از یک جنبش شناخته میشود کاری میکند که نسل بیت بر سر زبانها بیفتد.
آغاز شکلگیری این جنبش را باید در دهه چهل میلادی جست. زمانی که جوانانی خسته و روانرنجور از جنگ جهانی دوم، در دانشگاه کلمبیا گرد هم میآیند. لوسین کار۳ که نه شاعر بود و نه نویسنده باعث آشنا شدن آلن گینزبرگ، جک کراوک۴ و ویلیام.اس. باروز۵ با یکدیگر شد و حلقه دوستی اولیه بین این افراد را تشکیل داد. او زندگی دیوانهوار و جسورانهای داشت که الهامبخش ایدهپردازی و زندگی ادبی دوستانش شد.
آنها به همراه جمعی دیگر از دوستانشان در بارها و خانههای همدیگر جمع میشدند. شعر میگفتند، مینوشتند و از رنسانس ادبی حرف میزدند. بعدها وقتی از آلن گینزبرگ پرسیدند جنبش بیت چه بود جواب داد: «چیزی نبود جز یک مشت آدم که دور هم جمع میشدند و سعی میکردند آثارشان را چاپ کنند.»۶
در جاده
اما نامگذاری این حلقه را به کرواک نسبت میدهند. او که اصلیتی فرانسوی-کانادایی داشت و تا زمان مدرسهاش زبان انگلیسی را بلد نبود، با توجه به زندگی دوستش نیل کسیدی۷ که همواره در سفر بود این اسم را انتخاب کرد. او این کلمه را از Beatificatio که در ادبیات کاتولیک به معنای رستگاری بود گرفت. از نظر او زندگی سرخوشانه، آزاد و غریزی او و دوستانش یک نوع تمایل جنونآمیز به زندگی و خودِ معنی رستگاری بود. با اینحال کلمهی بیت در فرهنگ عامهی آمریکا به معنی خسته و کوفته است.
در نهایت چنین برمیآید که در سال ۱۹۴۸، جک کرواک این نامگذاری را به پیشنهاد هربرت هانکه۸ یکی دیگر از اعضای حلقه انجام داده بود؛ خانه به دوشانی که در خانه یک دوست جمع میشدند. جک کرواک در مهمترین اثر خود در جاده شرححالی از این حلقههای دوستانه، افکار و ایدههایشان را به تصویر میکشد. او هم چنین در این اثر تحت تأثیر سبک نامهای است که نیل کسیدی برایش نوشته، نامهای بلند که از زاویهی اول شخص نوشته شده بود، زبانی سریع، تند و خودانگیخته داشت. این شیوهی نگارش جرقهی اصلی سبک نوشتاری جک کرواک، نوشتن فیالبداهه، را زد.
این اثر برای او شهرتی یکباره آورد و تا سالها بعد اساس فرهنگ جدید جوانان آمریکا را بنا نهاد. بعدها ویلیام اس باروز در موردش نوشت این اثر یک تریلیون شلوار لیوایز و یک میلیون دستگاه اسپرسوساز فروخت و جوانان بیشماری را روانهی جادهها کرد.
ناهار لخت
نفر سوم این حلقه ویلیام اس باروز است. یک نویسنده، قاتل، مفسد و یک جنتلمن. او از آن دسته نویسندگانی بود که اثرش ناهار لخت با خودش در شهرت رقابت میکردند. شهرتی که گاه به بدنامی و هزل آمیخته و گاه منجر به اسطورهسازی از او یا اثرش میشد. او در یک خانواده ثروتمند اشرافی متولد شد، در هاروارد و سپس کلمبیا درس خواند، در پی حادثهای همسرش را کشت و بیشتر عمرش را در مکزیک و مراکش گذراند.
در سرتاسر عمر به مخدر معتاد بود و حتی برای کشف گیاهان مخدر جدید سفر میکرد. معمولاً وقتی با نویسندهای غیراخلاقی مواجه میشویم به این قول معروف اتکا میکنیم که برای شناخت او باید به اثر نویسنده توجه کرد نه خودش. این در حالیست که کتابهای او تزریقی، پسران وحشی، تریلوژی نُوا، ناهار لخت و… همگی برگرفته از همین زندگی نامتعارف هستند و مثل گرگی به فرهنگ آمریکایی میتازند.
او نویسندهای است که کتابهایش هم شبیه به خود او هستند. کتاب ناهار لخت مهمترین اثر اوست. اثری که به شیوهی کات آپ نوشته شده است، سبکی الهام گرفته از کوبیسم در نقاشی، که اثر با انتخاب تصادفی کلمات و روایت خلق میشود. در ۱۹۵۷ زمانی که او در مراکش بود، جک کرواک و دیگر دوستانش به کمکش میآیند، دستنوشتههایش را مرتب میکنند و جک کرواک برای این اثر عجیب سورئال- علمی تخیلی که در هیچ سبک مشخصی جا نمیگیرد عنوان «ناهار لخت» را پیشنهاد میکند.
دادا و سورئالیسم در شعر، کوبیسم در نقاشی، ذن در فرهنگ و جَز در موسیقی، هر کدام به سیاق خود بر این نویسندگان تأثیر گذاشتند. میراثی که از گذشتگان به آنها رسیده بود، مثل زبان هجوآمیز و کوچهبازاری لویی فردینان سلین، نوشتههای هزلآلود هنری میلر و طرز شعر گفتن تی.اس.الیوت به خصوص در سرزمین هرز۹ در ساخت عناصر اصلی سبکی آنها موثر بود: شاعرانگی، اصالت پوچی و توهم، زبان سرراست، زننده و فیالبداهه و طنزی سیاه و انتقادی.
این ویژگیها با یک جور عرفان شرقی در هم آمیخته شده است. به نظر بیتها میبایست همانطور نوشت که گویی برای دوستی ماجرایی را تعریف میکنی؛ از یک منظر شخصی، بدون دخل و تصرف یا پوشاندن هیچ نقصی، بدون هیچ قاعدهی زیباشناختی اجباری.
در یک نوشتن فیالبداهه که کرواک؛ در جاده و ویلیام اس باروز در ناهار لخت نمونههای اعلای آن هستند به نظر میرسد نویسنده خواننده را درگیر آشوب و هیجانات روحی خود میکند. او را با نوشتار خودمانی و کلمات شکسته به چالش میکشد و وادار به یک مکاشفهی ذهنی میکند. در واقع در این سبک خواننده و نویسنده گویی همزمان با هم درگیر این مکاشفهاند. نوشتن در این سبک یک عمل شخصیست، که از بدن، نفس کشیدن و حرف زدن واقعی نویسنده خلق میشود.
آلن گینزبرگ در کتاب زوزه و چند شعر دیگر۱۰ شعر را محملی برای بیان ایدههای شخصی و جزیی به صورت همگانی میداند. شعری که مهتاب درون را میجوید اما جنون را هم پنهان نمیکند؛ به جذابیتها و ترسها و سرکوبهای معاصر میپردازد. همچنین به فرم سنتی آهنگ و قافیه و وزن بیتوجه است و مهمتر از همه ساده است.
شعر زوزه، کتاب در جاده و بیشتر آثار این جنبش برای اولین بار خارج از آمریکا چاپ شدند. در کشور خود زیرزمینی بودند و پیشبینی جامعهی ادبی-هنری این بود که این جنبش تنها مدی گذراست؛ یک جریان حاشیهای ضدفرهنگی در دنیای ادبیات که به زودی فروکش خواهد کرد. اما همه چیز جور دیگری رقم خورد. جنبش بیت با آثار سه نفر اصلی آن و دیگر افراد تأثیرگذارش تا سالهای سال جزئی از فرهنگ ادبی_زیستی آمریکا باقی ماند.
آنها از هیپسترها (گروهی که به متفاوت لباس پوشیدن، لباسهای اورسایز و گلگلی و جین تنگ علاقه داشتند و معتقد به آزادی در حرکت بودند) گرفته تا هیپیها (جنبشی در دهه ۶۰ میلادی که به پوشیدن لباسهای رنگارنگ، فرهنگهای چند ملیتی و موسیقی راک علاقه داشتند و از جمله عوامل جریانساز انقلاب جنسی بودند)، انقلاب می ۶۸ فرانسه، جنبش دموکراتهای شیکاگو، اعتراض به جنگ ویتنام، موسیقی پاپ و راک، آزادی تفکر، گسترش فرهنگ شرقی، فلسفه ذن و با شعارهایی همچون «عشق بورزید، نه جنگ» زمینهساز آزادی بیان و منجر به پدیدآمدن جامعهی بازتر و پذیرندهتر امروز شدند.
در واقع آنچه روزی تنها یک مد زودگذر خوانده میشد، ابتدا تبدیل به کابوس رویای آمریکایی شد و سپس به آهستگی در فرهنگ غربی رخنه کرد و ادبیات آمریکا را به شکلی درآورد که امروز دیده میشود. بدون بیتها نه اهالی موسیقی و ترانهسرایانی مثل باب دیلن، بیتلز، تام ویتس، جیمز موریسون و… نه نوشتههای ریچارد براتیگان، جان فانته و چارلز بوکوفسکی و بسیاری دیگر آنطور که امروز میبینیم نبودند.
۱Time Magazine, Drunk Poetry Fans and the First Reading of ‘Howl’, Jennifer Latson
۲ Irwin Allen Ginsberg
۳Lucien Carr
۴ Jack Kerouac
۵ William Seward Burroughs
۶ “Howl”, Film-Documentry, by Rob Epstein
۷Neal Leon Cassady
۸Herbert Huncke
۹ The Waste Land
۱۰ Howl and Other Poems
2 دیدگاه در “جنبش بیت: از امپایر استیت به سوی ماه”
سلام دوست عزیز
کلیه متون در متن مقاله معرفی شده اند اگر مرجع ویژه ای مد نظر دارید لطفا کمی شرح دهید تا بتوانیم بیشتر کمک کنیم
سپاس
سلام عالی بود ممنون از شما
اگر امکان داره لطفا منابع این مطلب رو بفرمایید.