سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

این کتاب‌ها بچه‌های مردم را چپ می‌کردند!

این کتاب‌ها بچه‌های مردم را چپ می‌کردند!

 

در دوران جوانی ما در دهه پنجاه کتاب‌هایی بود که همه می‌خواندند و از طریق خواندن آن‌ها چپ می‌شدند. بدون خواندن یک خط از اصل آثار مارکس. در این نوشتار این کتاب‌ها را معرفی کرده‌ام. تصویری که ترسیم کردیم می‌تواند جوان روشنفکر امروزی را به این سمت براند که به خود بگوید چه سطحی‌نگری وحشتناکی غالب بوده و ته دلش احساس رضایت کند که در روزگاری زندگی می‌کند که چنین نیست. اما نکته‌ی مهم اتفاقاً این است که امروز هم همین طور است. اتفاقاً ما در دورانی زندگی می‌کنیم که این روایت‌های ساده‌شده از فلسفه‌ها و موضوع‌های ذاتاً پیچیده بیش از پیش باب شده‌اند. شاید هم گریزی از این مساله نیست و ذات انسان این‌طور است.

در دوران جوانی ما در دهه پنجاه کتاب‌هایی بود که همه می‌خواندند و از طریق خواندن آن‌ها چپ می‌شدند. بدون خواندن یک خط از اصل آثار مارکس. در این نوشتار این کتاب‌ها را معرفی کرده‌ام. تصویری که ترسیم کردیم می‌تواند جوان روشنفکر امروزی را به این سمت براند که به خود بگوید چه سطحی‌نگری وحشتناکی غالب بوده و ته دلش احساس رضایت کند که در روزگاری زندگی می‌کند که چنین نیست. اما نکته‌ی مهم اتفاقاً این است که امروز هم همین طور است. اتفاقاً ما در دورانی زندگی می‌کنیم که این روایت‌های ساده‌شده از فلسفه‌ها و موضوع‌های ذاتاً پیچیده بیش از پیش باب شده‌اند. شاید هم گریزی از این مساله نیست و ذات انسان این‌طور است.

 

 

سال‌‌های نوجوانی و جوانی من، سال‌های ۱۳۵۰ شمسی، فضای روشنفکری در انحصار نوعی چپ‌گرایی انقلابی ادبی هنری بود؛ هر محصل دبیرستانی که علاقه‌ای به کتاب خواندن و ادبیات و هنر پیدا می‌کرد، قطعاً سر از همین فضاها در می‌آورد، چپ می‌شد. کتاب‌های ساده‌‌ای که ایدئولوژی مارکسیسم را (علی‌رغم ممنوعیت رسمی آن) به این بچه‌ها می‌آموختند نقش مهمی در این میان بازی می‌کردند. می‌شد با خواندن چهار-پنج کتاب خود را مسلط به اقتصاد سیاسی، فلسفه‌ی ماتریالیسم دیالکتیک، تاریخ از نگاه ماتریالیستی و… بدانی و با اطمینان در این زمینه‌ها اظهار فضل کنی و حتی این دانش ساده‌شده را مبنای عمل قرار دهی. عملی که چه بسیار سرنوشت‌ساز شد و مسیر آینده زندگی بسیار کسان را تعیین کرد. اما تعدادی از این کتاب‌ها:

 

مبانی اقتصاد سیاسی

 

مبانی اقتصاد سیاسی نوشته‌ی پ. نیکی‌تین.

مشهور به «اقتصادِ نیکی‌تین»، از کتاب‌های تدوین شده در شوروی که به زبانی نسبتاً ساده نظریه‌های سیاسی مارکس را درباره‌ی اقتصاد سیاسی سرمایه‌داری، مفهوم ارزش اضافی و استثمار، نقش تعیین‌کننده‌ی رشد نیروهای مولد در عوض شدن شیوه‌های تولید از برده‌داری به فئودالیسم و بعد به سرمایه‌داری را توضیح می‌داد.

این کتاب ترجمه‌ای بود از کتاب انگلیسی The Fundementals of Political Economy از «انتشارات پروگرس» (انتشارات رسمی اتحاد جمهوری‌های شوروی) در سال ۱۹۶۶.

 

nikitin

 

جالب است که در این ترجمه‌ها هیچ جا اسم مارکس و انگلس و لنین که در نسخه‌های انگلیسی بود نمی‌آمد. به جای آن از عباراتی چون «فرزانگان سده‌ی نوزدهم» (به جای مارکس و انگلس) استفاده می‌شد. نشانه‌ی این‌که این کتاب فرق می‌کند با کتاب درسی اقتصاد ساموئلسون که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شد، کلمه‌ی «سیاسی» در عنوان کتاب بود. «اقتصاد سیاسی» یعنی با کتابی به کلی متفاوت سروکار داری که درباره‌ی استثمار کارگران و بحران‌های سرمایه‌داری صحبت می‌کند نه صرفاً درباره‌ی عرضه و تقاضا و مکانیزم قیمت‌های بازار.

اقتصاد نیکی‌تین را ناصر زرافشان هم به فارسی ترجمه کرده است. 

 

زمینه‌ی جامعه‌شناسی آگ‌برن و نیم‌کوف ترجمه‌ی ا. ح. آریان‌پور.

 

زمینه جامعه شناسی

 

مشهور به «جامعه‌شناسی آریان‌پور». از محبوب‌ترین کتاب‌های دهه‌ی ۱۳۵۰. جالب است که اصل این کتاب با دیدگاه مارکسیستی نوشته نشده است، اما امیرحسین آریان‌پور، استاد چپ‌گرای دانشگاه تهران، وجه ماتریالیستی آن را برجسته کرده است. به هر رو با خواندن کتاب می‌آموختی با نگاهی علمی و عینی به مسائل اجتماعی نگاه کنی. می‌فهمیدی برای فهمیدن این‌که در اجتماع چه می‌گذرد باید آن را زیر ذره‌بین بگذاری و در آن دقت کنی. اخلاقیات ــ مثلاً ــ امری نسبی است. فقر و غنا توضیح علمی دارد. و تحولات اجتماعی تابع قانونمندی‌هایی هستند که می‌توان شناخت. همین طور نگاه علمی به ساختار خانواده و تحولات آن در دوره‌های مختلف تاریخی. در یک کلام توسعه دادن میدان دید مخاطب که جهان را آن طور نبیند که امروز و این‌جا هست. و در کنار این‌ها، قانون‌مندی‌های پویایی اجتماعی و این که چگونه تناقضات جوامع آن‌ها را به سمت تغییر و تحول می‌رانند.

 

A handbook of sociology

 

یکی از ارزش‌های این کتاب واژه‌سازی مفصل آن است. بسیاری از واژگان فارسی که امروز در حوزه‌ی علوم اجتماعی جا افتاده‌اند از ساخته‌های امیرحسین آریان‌پور هستند.

گفته می‌شد که کتاب اساساً ربطی به آگ‌برن و نیم‌کوف ندارد و آریان‌پور خودش آن را با نیم‌نگاهی به آن کتاب نوشته. من اخیراً اصل انگلیسی کتاب را یافتم و با نگاهی اجمالی به فهرست آن متوجه شدم که چنین نیست و ساختار کتاب آریان‌پور همان است که ساختار کتاب آگ‌برن و نیم‌کف، از استادان جامعه‌شناسی دانشگاه‌های آمریکا که تالیفات گوناگون در این زمینه دارند.

 

حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن نوشته‌ی آ. ای. اُپارین

 

حیات

 

این کتاب تخصصی‌تر و بیشتر در حوزه‌ی علم زیست‌شناسی است. در سال‌های دور من چند بار خواندنش را شروع کردم اما تمامش نکردم. مهم پیام کتاب است: چگونگی تبدیل ماده‌ی بی‌جان به حیات و شکل‌گیری نخستین تک‌سلول‌های زنده و از این راه تثبیت نگاه ماتریالیستی به پیدایش حیات.

 

انسان چگونه غول شد نوشته ایلین سگال

 

انسان چگونه غول شد

 

اگر کتاب اُپارین تبدیل ماده‌ی بی‌جان به سلول جان‌دار را توضیح می‌داد، این کتاب تبدیل جانور به انسان را توضیح می‌دهد. نقش مهم ابزار تولید در این تحول و تعریف انسان به عنوان حیوان ابزارساز و از این قبیل. شرح ساده‌شده تئوری تکامل داروین و تبیین ماتریالیستی خلقت.

 

How man became a giant

 

 

ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی ترجمه‌ی فیروز شیروانلو

 

ضرورت هنر

 

این کتاب هرچند به اندازه کتاب‌های قبلی همه‌گیر نبود، اما برای اهل هنر کتابی بود که از دیدگاه مارکسیستی جایگاه هنر را در تکامل اجتماعی تشریح می‌کرد. مترجم کتاب فیروز شیروانلو است که در آن زمان مدیریت کانون پرورش فکری را هم به عهده داشت. این کتاب زبانی تمیز دارد و نقش مهمی در جعل اصطلاحات فارسی در حوزه‌ی نظریه‌‌های هنری بازی کرده است. خود کلمه‌ی «روند» در عنوان کتاب به جای «پروسه» به کار رفته است که برای من خیلی زیباتر از واژه‌ی «فرایند» (یا «فراشد») است که بعدها به عنوان معادل «پروسه»، آن را از میدان بیرون راند.

ضرورت هنر …  ترجمه‌ای است از کتاب: The Necessity of Art: A Marxist Approach  .

 

ضرورت هنر فیشر

 

شیروانلو کتاب دیگری هم ترجمه کرده به نام زبان تفکر و شناخت در روند تکامل اجتماعی که آن هم نقش مهمی در جا انداختن توضیح ماتریالیستی مفهوم روح بر اساس فعالیت‌های مادی مغز دارد. و همین طور جایی در تحول یک زبان مناسب برای مباحث هنری و علوم اجتماعی.

 

زبان، تفکر و شناخت

 

همان‌طور که می‌بینید می‌شد بدون خواندن یک کلمه از مارکس، مارکسیست شد. حتی بسیاری از رهبران جوان گروه‌های مارکسیستی هم نه کاپیتال را خوانده بودند و نه اثر دیگری از مارکس را و صرفاً با خواندن همین کتاب‌ها وارد فعالیت مبارزاتی شده بودند.  

تصویری که ترسیم کردیم می‌تواند جوان روشنفکر امروزی را به این سمت براند که به خود بگوید چه سطحی‌نگری وحشتناکی غالب بوده و ته دلش احساس رضایت کند که در روزگاری زندگی می‌کند که چنین نیست. اما نکته‌ی مهم اتفاقاً این است که امروز هم همین طور است. فلان روشنفکر نوعی که به راحتی به لکان و فروید ارجاع می‌دهد و از دلوز و رانسیر مثال می‌آورد، آیا آثار دست اول آن‌ها را خوانده است؟ دوستان و علاقه‌مندان نظریه‌های سینمایی که مرتب به نشانه‌شناسی متز و چندآوایی باختین ارجاع می‌دهند، حقیقتاً چقدر آثار دست اول آن‌ها را خوانده‌اند؟

اتفاقاً ما در دورانی زندگی می‌کنیم که این روایت‌های ساده‌شده از فلسفه‌ها و موضوع‌های ذاتاً پیچیده بیش از پیش باب شده‌اند. کتاب‌های مجموعه‌ی «به زبان آدمیزاد» for dummies (برای خنگ‌ها) هرچه را بخواهید در یک کتاب زیر صد صفحه برای‌تان توضیح می‌دهند. دیگر کتاب‌های فلان چیز در دو دقیقه و سه دقیقه را نمی‌گویم یا فیلم‌های زیر ده دقیقه‌ای در اینترنت را که پیچیده‌ترین اندیشه‌های بزرگ‌ترین متفکران فلسفه و ادبیات و غیره را در زمانی به این کوتاهی برای مخاطب پرمشغله روشن می‌کنند. گویی اتکا به این روایت‌های ساده‌شده امروز کمتر نشده که بیشتر هم شده است.

و شاید درست این باشد به این پدیده، دقیقاً به همین دلیل که پدیده‌ای است چنین پایا و جان‌سخت، به عنوان عیب نگاه نکنیم. شاید موضوع اصلاً این است که انسان معمولی ناچار است از طریق میانجی با آثار دست اول فلاسفه‌ی بزرگ آشنا شود و آن اندازه از آن‌ها برگیرد ــ لُب کلام‌شان را ــ که حقیقتاً پایاست و به کارش می‌آید تا مبادا مثل هملت شود که همه‌اش می‌اندیشید و نمی‌توانست دست به عمل بزند. این بحث مفصلی است در معرفت‌شناسی، در اندیشیدن به این پرسش اساسی که «عقاید ما چگونه شکل می‌گیرند؟». اما پرداختن به این موضوع داستان دیگری دارد که در این مختصر نمی‌گنجد.

 

 

 

 

  این مقاله را ۵۷ نفر پسندیده اند

2 دیدگاه در “این کتاب‌ها بچه‌های مردم را چپ می‌کردند!

  1. او می گوید:

    متاسفانه فضا طوری بوده طرف یا روشنفکر بود یا نبود و اگر بود هم گرایشات چپ گرا داشت. چون در نگاه اول سوسیالیسم میتونه هرانسان ازاد اندیشی رو جذب بکنه. اما با نگاهی ژرف میشه فهمید کارامد نیست.متاسفانه نتایج تفکرات سوسیال را امروز می تونیم ببینیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *