از میان سفرنامهها
سفرنامهها گاه منبعی دست اول برای تاریخ هستند، گاه داستانی پرکشش که چون ریشه از واقعیت گرفته جذابتر هم شده. گاه حاصل آه کشیدن مسافری هستند که از دیدن منظره و مردم و عجایبی به وجد آمده و آرزو کرده ای کاش میتوانست دیگران را هم در لذتی که برده شریک کند. گاهی سفرنامهها آینهای هستند که میتوانیم خود را از دریچه دیگری ببینیم و گاه راهی هستند برای دریافت اینکه گذشتگانمان در اولین مواجهه با دنیای بیرون چه کلماتی ابراز کردند.
سفرنامهها گاه منبعی دست اول برای تاریخ هستند، گاه داستانی پرکشش که چون ریشه از واقعیت گرفته جذابتر هم شده. گاه حاصل آه کشیدن مسافری هستند که از دیدن منظره و مردم و عجایبی به وجد آمده و آرزو کرده ای کاش میتوانست دیگران را هم در لذتی که برده شریک کند. گاهی سفرنامهها آینهای هستند که میتوانیم خود را از دریچه دیگری ببینیم و گاه راهی هستند برای دریافت اینکه گذشتگانمان در اولین مواجهه با دنیای بیرون چه کلماتی ابراز کردند.
از میان سفرنامهها
یکی از اصلیترین منابع در تاریخنویسی ایران پس از عصر صفوی تا شروع دوران جدید در عصر مشروطیت، سفرنامههای سیاحان فرنگی است. این سفرنامهها از دوران صفویه آغاز میشوند. زمانی که تمدن کهن ایران در یکی از نقاط اوج خود قرار دارد و از آن سمت اروپا شروع به بیداری کرده است. در این مقاله میتوانید درباره مهمترین سفرنامههای سیاحان و فرستادگان فرنگی به ایران عصر صفوی و اصلا دلیل اهمیت سفرنامهها بخوانید.
نگاهی به سفرنامههای دوران صفویه
برادران شرلی از مهمترین آمدگان به ایران عصر صفویاند. دو برادر انگلیسی که چنان در دربار شاه عباس ارج و قرب یافتند که به عنوان سفیر ایران به کشورهای اروپایی فرستاده میشدند. کتاب سرنوشت عجیبی هم داشته. فردی به نام آوانس از مسیحیان ایرانی در دوران قاجار کتاب را در موزهای در لندن مییابد و برای خواندن شخص ناصرالدین شاه آن را ترجمه میکند.
«میرزا رابرت» در رکاب شاه عباس کبیر
«جنوب غرب ایران» با نام کاملش «یادداشتهای روزانهی یک افسر دیپلمات» کتابی است درباره ماموریت هفت ساله افسری انگلیسی به نام سر آرنولد ویلسون در ایران و شرح سفرهای فراوان او در داخل ایران. ویلسون از ۱۹۰۷ (وقتی بیستوسهساله بوده) تا ۱۹۱۴ (سی سالگی) مامور به خدمت در ایران میشود. ویلسون از چشم یک فرنگی علاقمند به شناخت مردم کشورهای شرقی درباره جزئیات بسیاری در ایران ابتدای قرن بیستم نوشته است.
هفت سال مثل ایرانیها زندگی کردم
اما سفرنامههای قدیمیتر مربوط به دوران قرون وسطی هم ارزش و اهمیت و نیز جذابیت خاص خود را دارا هستند. از امتیازهای سفرنامه ناصر خسرو یکی هم این است که فارسی آن بعد از هزارسال به راحتی قابل خواندن و فهمیدن است. او نویسندهای است بسیار کمگو، با نثری در نهایت ایجاز. نویسندهای که بارها تاکید میکند فقط آنچه را مینویسد که به چشم دیده.
ننوشتم، الّا آنچه که دیدم
سفرنامه محدود به دوران گذشته نیست. سیروس علینژاد مصاحبههایی با اهل فرهنگ درباره سفر انجام داده است. موضوع هم که از اسمش پیداست: گفتگو با کسانی که به سفرهای بسیار دست زده بودند. کسانی چون همایون صنعتیزاده، محمدعلی موحد، هوشنگ دولتآبادی، ایران درودی و دیگران.
کاش دیگران هم بودند، کاش دیگران هم میدیدند
یک دیدگاه در “از میان سفرنامهها”
اینترنت آمد٪