از فردوسی تا فردوس
از فردوسی تا فردوس
دربارهی شاهنامهی فردوسی
چه حکیم بخوانیمش چه شاعر، نام او به سبب سرایش شاهنامه برای ایرانیان بزرگ و گرامی است.
درباره شاهنامه، عظمتش، ارزشش، شرح و معانیاش کتابهای فراوانی وجود دارد. براساس آن هم بازنویسیها و بازآفرینیهای زیادی (به امید بسیارزیادتر شدن) موجود است. اما خود این مرد که بود؟
طبیعی است که وقتی کسی کتابی به اهمیت و ارزش شاهنامه مینویسد، درباره او روایتهای افسانهای زیاد است. البته خود تاریخ هم اطلاعات زیادی به ما نمیدهد، بنابراین عجیب نیست اگر در طی زمان مردم خواسته باشند با افسانهسازی جایگاهی ویژه و هموزن قهرمانانی به او بدهند که خود نامشان را به این زیبایی جاودانه کرد. این قدردانی مردمی بوده که فردوس را برای فردوسی میخواستند.
اما ابوالقاسم منصوربن حسن فردوسی دهقان زادهای اهل توس بود. گویا در سال 329 هجری قمری زاده شده. مسلمان بوده و مذهبش تشیع. از میان شاخههای مختلف شیعه، میدانیم که جزو شاخههای تندرویی مثل اسماعیلیه نبوده و به احتمال پیرو شاخه دوازده امامی است، گرچه در شاهنامه هم شعر در ستایش سه خلیفه اول دارد و هم در مدح و ارادت به علی (ع). همینجا معلوم میشود که هم بلندنظر بوده و هم تیزبین.
درباره فردوسی و روزگارش کتابهایی نوشته شده. یکی از این پژوهشهای خواندنی را در اینجا معرفی کردهایم که با خواندنش میتوانید اطلاعات جالبی به دست بیاورید.
دوران کودکی و نوجوانی ابوالقاسم دوران پر زدوخوردی بوده. از یک طرف سامانیان حاکم بودند و از طرف دیگر ابومنصور حاکم طوس بوده که دلش میخواسته برای خودش حکومت جداگانهای در آن سامان برپا کند. همین ماجرا به جنگهای چندبارهای منجر میشود که در نهایت هم به حکومت غزنویان ختم میشود.
حتما چنین درگیریهایی ذهن ابوالقاسم جوان را مشغول کرده بوده. اینکه در دو سمت مرز جنگ، چه آدمهایی به نمایندگی از چه چیزی وجود دارند، و آیا جنگ بر سر مرزهاست؟
به نظر میآید انعکاس این موضوع را میتوان به نحوی در شاهنامه دید. مقاله ایران، توران، کدام مرز؟ نگاهی به همین مساله دارد.
درهرحال وقتی فردوسی تصمیم به نگارش شاهنامه میگیرد، جوان بوده و وضع مالی مناسبی داشته. لابلای متون تاریخی و ابیات خودش که جستجو کنیم، متوجه میشویم که باغی و خانهای و غلامانی داشته است. ذوق او و علاقهاش به پیشینه تاریخی ایران باعث میشود که به سراییدن شاهنامه روبیاورد.
البته در این سرایش به دو نمونه پیش از خودش هم توجه داشته؛ یکی شاهنامه ابومنصوری (همان ابومنصور حاکم توس) که او هم مجموعهای به نثر درباره تاریخ ایران پیش از اسلام گردآوری کرده بوده و یکی شاهنامه دقیقی که آن را هم ابومنصور نامی ملقب به دقیقی چندین سال قبل از فردوسی به صورت شعر نوشته بوده. دقیقی خیلی خوش ذوق در سرودن اشعار نبوده اما فردوسی به ذکر نام و ابیاتی از او در شاهنامه پرداخته و با رندی یک هنرمند اینطور خیالپردازی کرده که دقیقی به خوابم آمده و خواسته کار نیمهتمامش را تمام کنم.
اینگونه میشود که فردوسی شاهنامه را در 50هزار بیت و به تدریج در زمانی حدود 25سال میسراید.
اگر این تعداد ابیات و حجم شاهنامه شما را برای شروع خواندن میترساند، میتوانید از این مطلب بهره ببرید تا بدانید شاهنامهخوانی را از کجا شروع کنید.
شاعر شاهنامه به دربار یا حاکمان وابسته نبود. معنی امروزیاش این است که امورات زندگیاش از راه هنر نمیگذشت. نوشتن شعر و نگهداری از آن هم کار ساده و آسانی نبود. برای همین نوشتن شاهنامه حدود ربع قرنی طول کشید. در این مدت ابوالقاسم زندگیاش را با همان پیشه خانوادگی دهقانی میگذراند اما به تدریج اوضاع مالیاش بد و بدتر شد.
یک دلیل آن قاعدتا قحطی بزرگی بوده که در میانسالی او رخ داده. درباره این قحطی و اوضاعی که ایجاد کرده در تاریخ داستانهای عجیب و تکاندهندهای نوشتهاند. از نوشته فردوسی هم که محمود غزنوی را بابت بخشیدن خراج در یکی از آن سالها سپاس گفته معلوم است که چه اندازه شرایط اقتصادی ناجور بوده است.
البته اوضاع بد فردوسی دلایل دیگری هم داشته. یکی اینکه اشعار او با اینکه به سرعت مورد توجه قرار میگرفته (یعنی از شاعران خوشبختی بوده که در زمان حیاتش خواننده داشته و اشعارش نقل محافل میشده) اما از بلای عدم رعایت کپیرایت مصون نبوده و اشعارش به رایگان رونویسی میشده و به قول خودش جز احسنتگویی چیزی دستش را نمیگرفته. چندباری هم که تلاش کرده از طریق نزدیکی به محمود غزنوی (که در آن زمان حاکم قطعی و قدرتمند خراسان و ماوراءالنهر شده بوده) دستمزد مناسبی بگیرد، با توطئه و دسیسه بدخواهان و حسودان تلاشش به جایی نمیرسد.
در اینباره حتی داستانی هست که محمودخان ابتدا رقم درشتی به او اختصاص میدهد اما وزیر بدکردارش آن را تبدیل به مبلغ ناچیزی میکند و به فردوسی میدهد. فردوسی هم که حسابی از این ماجرا شاکی شده بوده، برای اینکه نشان بدهد این مبلغ در برابر هنر و کار ارزشمندش چقدر بی ارزش است، همان روز به گرمابه میرود و همه پول را به حمامی و فقاعی میبخشد! فقاعیها در آن زمان فروشندگان نوشابههایی گازداری بودند که احتمالا شباهتی به ماءالشعیر روزگار ما داشتهاند.
یک دلیل احتمالی دیگر هم برای بد شدن اوضاع مالی فردوسی این است که او برای سراییدن شاهنامه که تاریخ گذشته ایران بوده غیر از دو منبع مکتوبی که پیشتر اشاره کردیم، سراغ منابع و افراد دیگر هم میرفته تا بتواند اطلاعات بهتر و دقیقتری پیدا کند. لاجرم ناچار بخشی از توان مالی او صرف این ماجرا میشده.
درمجموع مشخص است که ابوالقاسم فردوسی برای سرودن شاهنامه هم ذوق، هم جان و هم مال خود را بهمیان گذاشته است. با وجود این اگر باز هم خواندن شاهنامه برای شما سخت است اما دوست دارید با آن آشنا شوید، میتوانید سراغ آثاری بروید که شاهنامه را به شکل نثر درآوردهاند. در اینجا یکی از این کتابها را معرفی کردهایم که برگردانی روایتگونه از شاهنامه است.
|
گفتیم که فردوسی از میانه عمر دچار وضع مالی نامساعدی شد. در دوران پیری دیگر کاملا اوضاعش بد بود. از یک طرف اوضاع اقتصادی نامناسب، از طرف دیگر کهولت سن و اشارهای که خودش به کری گوش میکند و از دیگر سو مرگ پسرش. مرگ پسر فردوسی را بسیار غمگین میکند بخصوص از این جهت که گویا رابطه خوبی هم با یکدیگر نداشتند.
البته ما از تعداد فرزندان فردوسی و اینکه رابطه بقیه پسران با پدر هنرمندشان چطور بوده اطلاعاتی نداریم اما گویا دختری داشته که یک تنه جای همه را پر کرده است زیرا نقلی وجود دارد که وقتی بالاخره محمود غزنوی متوجه اهمیت و ارزش کار فردوسی میشود و صلهای برای او میفرستد، درست زمانی میرسد که فردوسی دارفانی را وداع گفته بوده اما دخترش از پذیرفتن آن جایزه خودداری میکند و میگوید ما بدان محتاج نیستیم.
چه بسا این دختر اولین خواننده مشتاق ابیات پدر در وصف زنان شاهنامه بوده است. با اینحساب و با داشتن دختری چنین قدرتمند و بزرگمنش، واقعا شاهنامه آخرش خوش است.
مقاله شاهنامه آخرش خوش است را هم میتوانید بخوانید که با اشاره به همین سوال، پادکست فردوسیخوانی را معرفی کرده.
ابوالقاسم فردوسی دربین سالهای 411 تا 416 هجری قمری درگذشت. او را در همان باغ شخصیاش در توس دفن کردند، همینجایی که اکنون ما به دیدارش میرویم. درباره دلیل دفن در آن محل هم داستانها و نقلهایی هست ازجمله اینکه فقیه متعصبی در شهر که فردوسی را به سبب سرودن شاهنامه بی دین میدانست اجازه نداد او در گورستان مسلمانان دفن شود.
اگر این نقل درست هم باشد درهرحال چنین کار کودکانهای نه تاثیری در حال فردوسی داشت که اینک راهی فردوس بود و نه در اثر بازماندهاش که نام و یاد او را بیمرگ کرد. او میخواست قبل از چیره شدن مرگ، اثری بیافریند که جاودان بماند و در آن موفق شد. اثری که علاوه بر محتوا، از نظر فرم و زبان هم درخشان است. آنچنان درخشان که حتی شاملو هم پیش از آن اظهارنظر جنجالیاش درباره فردوسی، از موسیقی کلمات آن نوشت.
این مقاله قدیمی را که در مجله خوشه چاپ شده است در اینجا بخوانید.
|
در این پرونده شرح مختصری از زندگی فردوسی را گفتیم و چند نمونه کتاب و یک پادکست برای آشنایی بیشتر با فردوسی و شاهنامه معرفی کردیم.
اطلاعاتی که در متن این پرونده آوردیم از کتاب شاهنامه فردوسی نوشته محمد دهقانی بود که آن هم از کتابهای خواندنی درباره فردوسی است.
همچنین برای اینکه لذت شاهنامهخوانی را با رنگ و تصویر آمیخته کنید میتوانید از اینجا نمونههایی از تصویرگری شاهنامه از گذشته تا امروز را ببینید.
شما هم میتوانید کتابهایی را که درباره زندگی فردوسی است با ما به اشتراک بگذارید.
باشد که جایگاهش فردوس باشد که فردوس را برای ایرانیان میخواست.
کتاب های بکار رفته در این مقاله
زندگینامه تحلیلی فردوسی
نویسنده: علیرضا شاپور شهبازی
مترجم: هایده مشایخ
ناشر: هرمس
نوبت چاپ: ۵
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۱۸۹
شابک: ۹۷۸-۹۶۴-۳۶۳-۵۷۸-۷
برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر
نویسنده: محمد دبیر سیاقی
ناشر: قطره
نوبت چاپ: ۲۰
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۵۵۲
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۴۱۱۲۲۰
دفتر خسروان
نویسنده: سجاد آیدنلو
ناشر: سخن
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۰۲۴
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۷۲۵۳۷۲
مقدمه ای بر رستم و اسفندیار
نویسنده: شاهرخ مسکوب
ناشر: علمی و فرهنگی
نوبت چاپ: ۱۱
سال چاپ: ۱۴۰۲
تعداد صفحات: ۱۶۱
شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۵۱۴۶۱