ادبیات جنایی اسکاندیناوی
آنچه با عنوان «نوردیک نوآر / Nordic noir» یا ادبیات سیاه [کشورهای] شمالی خوانده میشود، نامی است که انگلیسیزبانها به آن دادهاند. در یکی دو دهه اخیر، نامهای زیادی از حوزه کشورهای شمال اروپا به مخاطبین ادبیات جنایی در دنیا معرفی شدهاند. در حدی که میتوان اسکاندیناوی را بعد از بریتانیا و آمریکا یکی از قلمروهای داستانهای جنایی دانست.
آنچه با عنوان «نوردیک نوآر / Nordic noir» یا ادبیات سیاه [کشورهای] شمالی خوانده میشود، نامی است که انگلیسیزبانها به آن دادهاند. در یکی دو دهه اخیر، نامهای زیادی از حوزه کشورهای شمال اروپا به مخاطبین ادبیات جنایی در دنیا معرفی شدهاند. در حدی که میتوان اسکاندیناوی را بعد از بریتانیا و آمریکا یکی از قلمروهای داستانهای جنایی دانست.
نوردیکنوآر که به نام نوآر اسکاندیناوی هم شناخته میشود ژانری در ادبیات جنایی است که هم مشخصات فرمی تقریبا مشخصی دارد و هم به واسطه محل وقوع داستانها که در اسکاندیناوی و کشورهای شمال اروپا میگذرند قابل شناسایی است. اما این مشخصات فرمی کدامها هستند؟
این رمانها، معمولاً از زاویه دید پلیس روایت میشوند، زبانی ساده دارند و از بیان استعاری اجتناب میکنند و تنش بین سطوح هنوز پنهان جامعه را به تصویر میکشند. قتل، سوءاستفاده جنسی و تجاوز، خشونت خانگی و نژادپرستی عمدتاً موضوعات اصلی آنهاست و در تناسب با مناظر تاریک و رنگهای سرد کشورهایشان، مودی تاریک و پیچیده به لحاظ اخلاقی بر آنها حاکم است.
داستانهای پلیسی، تریلرهای پرتعلیق، آثار معمایی و نوآرهای آمریکایی همگی زیرگونههایی از ادبیات جنایی هستند. انگلیسیها آغازگر بودند. قتلی پررمزوراز در خانه و قصری اشرافی، خدمه قصر که معمولاً شاهدانی خاموش هستند و ورود کارآگاهی باهوش و غیرعادی به داستان، برای همه آنهایی که ادبیات جنایی (یا فیلم و سریالهایی که با اقتباس از آن ساخته شدهاند) را دنبال میکنند آشناست.
در دهههای سی و چهل میلادی ریموند چندلر و دشیل همت و دیگران قتل را از خانههای خواص، به میان خیابانها آوردند. داستانها خشنتر شدند و نقش هوش کمتر و نقش اسلحه بیشتر شد. این داستانها در حال و هوای تاریک خیابانهای شیکاگو و شهرهای آمریکایی میگذشتند و فرانسویها آنها را «نوآر» یعنی سیاه لقب دادند. نامی که روی آنها ماند و بعدها برای توصیف آثاری دیگر در مکانهای دیگر هم استفاده شد. از جمله در اشاره به آثار کارآگاهی-پلیسی رو به تزاید که از اسکاندیناوی میآمدند.
درمورد ریشههای این ژانر دیدگاههای متفاوتی وجود دارد اما عموم منتقدان بر این باورند که این نویسندگان روی شانه زوجی سوئدی ایستادهاند که در دهه هفتاد ده رمان جنایی نوشتند. ماژ شیوال و همسرش پر والو در این رمانها قهرمانی به نام مارتین بک آفریدند که کارآگاهی تلخ و میانسال و بدخلق بود. پرسونایی که در بسیاری از دیگر آثار این ژانر هم تکرار میشود. پر والو در همان نیمههای دهه هفتاد از دنیا رفت اما ماژ شیوال همین چندماه پیش بود که دیده از جهان بست.
منتقدان ادبی اعتقاد دارند آنچه رمانهای این دو نفر را از قبلیها متمایز و بر بعدیها اثرگذار کرد، درج آگاهانهی یک جور دیدگاه انتقادی در جامعه سوئد بود. تا قبل از ۲۰۱۰ این ژانر هنوز نام خاصی نداشت. بعضی اوقات برای اشاره به آثاری که از سوئد و دانمارک و نروژ میآمدند و به عنوان توصیف از «داستانهای جنایی نوردیک» استفاده میشد چنان که در خود اسکاندیناوی هنوز معمول است. اما اصطلاح نوردیک نوآر در واقع توسط گروه اسکاندیناوی در دانشگاه لندن سر زبانها افتاد و بعد رسانهها آن را رایج کردند. رسانههایی مثل گاردین که اولین بار سریال «قتل / The Killing» را نوردیک نوآر خواند.
این توضیح هم شاید لازم باشد که اسکاندیناوی مفهومی فرهنگی است و کشورهای سوئد و دانمارک و نروژ و ایسلند و جزایر فارو را در برمیگیرد که ریشهای وایکینگی و زبانهایی به شدت نزدیک دارند، اما نوردیک یا شمالی مفهومی است در جغرافیای سیاسی که به کشورهای شمال اروپا از جمله فنلاند اطلاق میشود. فنلاندی که زبان و فرهنگ آن ریشه مشترکی با همسایههای اسکاندیناوش ندارد.
محبوبیت و همهگیری ادبیات جنایی این منطقه، پیوند محکمی هم با سینما و تلویزیون دارد. درواقع اقتباسهای سینمایی در شهرت این آثار نقشی جدی بازی کردند. سریال «والاندر» با اقتباس از سری کارهای هنینگ مایکل ساخته شد که به پدر نوردیک نوآر مشهور است. اولین سری این سریال با بازی کنت برانا شکسپیرین مشهور سال ۲۰۰۸ از بیبیسی پخش شد. اقتباس دیوید فینچر از اثر استیگ لارسون «دختری با خالکوبی اژدها» و اقتباس کریستوفر نولان از «بیخوابی» نگاهها را بیشتر متوجه نسخههای اوریجینال این آثار کرد و در سالهای اخیر هم سریالهای نوردیک «قتل»، «پل» و «شهر مرزی» از معدود آثار غیرآمریکایی موفق و پرفروش در عرصه سریالسازی بودهاند.
سیستمهای سیاسی موفق اسکاندیناوی مشهورند به برقرار کردن عدالت اجتماعی، برابریِ حداکثری و لیبرالیسم در حقوق شهروندی و حمایت مالی سوسیالیستی از شهروندان. در بیشتر ردهبندیها (کدام کشورها شادترند؟ کجا برای به دنیا آوردن بچه بهترین است؟ بیشترین شفافیت مالی در کدام کشورهاست؟…) این کشورهای اسکاندیناوی مثل نروژ و دانمارک و ایسلند هستند که رتبه اول جهانی را دارند. اما این آثار آن روی دیگر این چهره موفق را نشان میدهند که زیر پوشش موفقیتها پوشیده شدهاند. سه گانه هزاره استیگ لارسون به بدرفتاری و تجاوز جنسی میپردازد و قاتلان بیچهره هنینگ مایکل بر عدم موفقیت در اینتگره (ادغام) کردن مهاجران با جامعه سوئد متمرکز است. آثاری درباره تاریکیهای جامعه مدرن. نواقصی که انگار بشری است و حتی در دولتهای رفاه اسکاندیناویایی هم هنوز باقی مانده است.
یو نسبو نویسنده نروژی از مشهورترین این موج از نویسندگان است. کارآگاهی که او خلق کرده هری هول نام دارد. در این یادداشت کتاب آدم برفی او معرفی شده است. صبح بعد از شبی که اولین برف زمستانی بارید، پسربچهای به نام یوناس از خواب بیدار میشود و درمییابد که مادرش ناپدید شده است. در حالی که جز یک روسری چیزی از او باقی نمانده است. طی سالهای گذشته یازده زن ناپدید شدهاند. همهی آنها در صبح پس از نخستین بارش برف سال. ماجرا چیست؟
نگران نباشید، چون قهرمان قصه ما هری هول است
خفاش رمان دیگر یو نسبو سال ۱۹۹۷ منتشر شد و همان سال جایزه بهترین کتاب جنایی نروژ و بعد بهترین کتاب جنایی اسکاندیناوی را به دست آورد. رمانی که در استرالیا میگذرد. دختری نروژی، عصر یک روز تابستانی، در سیدنی استرالیا ناپدید میشود. جنازهاش را چند روز بعد، پرت شده از صخرههای ساحلی، پیدا میکنند. این اتفاق چندان برای پلیس استرالیا عجیب نیست اما نروژیها موضوع را جدی گرفتهاند. پس کاراگاهی را از اسلو به سیدنی میفرستند تا موضوع را پیگیری کند: هری هول، آدمی درب و داغان، خسته و نیمه الکلی.
کُشتن سخت است؟
سنگ قبر اما از ایسلند میآید. یکی از آرامترین کشورهای جهان. سکوت قبر چهارمین رمان نویسندهاش آرنالدور ایندیرداسون است که در طول نزدیک بیست سالی که از نوشتنش میگذرد به چهل زبان دنیا ترجمه شده است. کارآگاه ارلندور قهرمان داستانهای ایندیرداسون باید کشف کند استخوانهایی که در یک کلبه نیمه متروک حومه ریکیاویک کشف شدهاند متعلق به کیست.
از سرزمینهای شمالی
اما هنوز بسیاری از آثار جنایی این منطقه، همانها که به نوردیک نوآر مشهورند در ایران ترجمه نشدهاند. در این راهنما، به معرفی بیست و پنج نویسنده جنایینویس این منطقه پرداختهایم. نویسندگانی از نروژ، دانمارک، سوئد و ایسلند.
راهنمای جنایینویسهای اسکاندیناوی