آیا در روزگار قرنطینه کتاب خوانده میشود؟
از یکسال پیش که ماجرای کرونا و قرنطینه به شکلها و در زمانهای مختلف مطرح شد، یکی از پیشنهادها برای گذران ایام قرنطینه، خواندن کتاب بود. آیا واقعا مردم در زمان قرنطینه به کتابخوانی رو میآورند؟ یا شاید پرسش مهمتر این است که چرا باید به کتابخوانی رو بیاورند؟ پاسخ دادن به این پرسش شاید بتواند ایدههای نویی برای جذب مردم به کتابخوانی در این ایام مطرح کند.
از یکسال پیش که ماجرای کرونا و قرنطینه به شکلها و در زمانهای مختلف مطرح شد، یکی از پیشنهادها برای گذران ایام قرنطینه، خواندن کتاب بود. آیا واقعا مردم در زمان قرنطینه به کتابخوانی رو میآورند؟ یا شاید پرسش مهمتر این است که چرا باید به کتابخوانی رو بیاورند؟ پاسخ دادن به این پرسش شاید بتواند ایدههای نویی برای جذب مردم به کتابخوانی در این ایام مطرح کند.
از امروز اولین روز تقریبا قرنطینه در تهران و چندین شهر ایران آغاز شده، و جالب اینجاست که تا یک روز قبل این قرنطینه، هفته کتاب بود با تخفیف ویژه پاییزی برای خرید کتاب. معلوم نیست چندنفر احیانا به نیت گذراندن این روزها با کتاب، از این تخفیف استقبال کرده و کتابهایی خریده باشند. البته از همان بار اولی که بحث قرنطینه در چندماه پیش مطرح شد، یکی از شعارها و پیشنهادها این بود که این ایام را با کتاب بگذرانید.
آدمهای امیدوار میگفتند شاید همین کاهش بدوبدوهای روزمره و به دست آوردن فراغت، فرصتی برای کتابخوانی بدهد و به همین نیت فهرستهای متنوعی از کتابها پیشنهاد میشد و حتی مراکزی فایلهای رایگان کتابهایی را در دسترس عموم قرار دادند به این امید که سرانه مطالعه کمی جابهجا بشود و کرونا اقلا بتواند درکنار کاهش آلودگی محیط زیست و بازگشت حیوانات به اقلیمهای بومیشان، کاری هم در عرصه فرهنگی بکند.
اینکه آیا واقعا چنین اتفاقی افتاد و چنددرصد از مردم در ایام قرنطینه به کتاب خواندن روی آوردند چندان معلوم نیست. همین ذهن کنجکاو را وسوسه میکند که از خودش بپرسد مردم واقعا در ایام قرنطینه چه کارهایی انجام میدهند؟ بر فرض مثال در گذشته که تلویزیون و گوشی هوشمند و رسانههای مختلف نبود، خانوادهها در ایام قرنطینه دورهم جمع میشدند و قصه امیرارسلان نامدار را گوش میدادند؟
متاسفانه اطلاعات تاریخی ما از نحوه گذران قرنطینه در تاریخ اندک است. نشانههایی از مراسم آیینی پیش از ورود اسلام داریم که نوعی تطهیر را همراه با گذراندن یک دوره ۹ روزه با جداشدن از افراد خانواده نشان میدهد.
اخباری هم از دوران وقوع گسترده وبا در شیراز و تبریز و شهرهای شمالی و جنوبی داریم که قرنطینههای نیمبندی اجرا میشده(همچنان تاریخ تکرار مکررات است!) اما موثقترین سند در این رابطه، نامه امیرکبیر به حاکم کرمانشاهان است که باتوجه به گسترش وبا در عربستان و تردد زوار به ایران، خواسته که در مرز قاعده گراختین (قرنطین) گذاشته شود که چندروزی مسافران در لب مرز نگه داشته و دود داده شوند و بعد از آن مرخص و روانه شوند.
بیشترین اطلاعاتی که از اوضاع مردم در زمان قرنطینههای تاریخی مختلف در ایران داریم این است که چطور فوج فوج مردم مردهاند، فقرا بیشتر جانشان را از دست دادهاند، دفن اموات با چه مشکلاتی مواجه شده و -طبق قاعده همیشگی- چه تعداد مامور با گرفتن حق حساب گذاشتهاند عدهای از قرنطینه دربروند. لابد برای همین سابقه تاریخی است که امیرکبیر در حاشیه همان نامهاش نوشته است: «مراقب باشید که این عمل مایه مداخل مستحفظین نشود».
تا همینجا معلوم است که دانستههای ما از #قرنطینه بیشتر حول و حوش همان داستان همیشگی فساد مالی و رشوه و بیکفایتی مسولان میچرخد. از زندگی عامه مردم اطلاعات چندانی نداریم. و با یک واقعنگری تاریخی اگر بخواهیم به اوضاع نگاه کنیم باید از خودمان بپرسیم چرا فکر میکنیم در ایام قرنطینه آدمها به جای اینکه به سرعت راهی جاده شمال بشوند یا به فکر راههایی برای کسب درآمد در اوضاع بهم ریخته و رفع نگرانی مالی برای آینده بیفتند، باید به کتاب و کتابخوانی رو بیاورند؟
البته گمان من این نیست که کتابخوانی احتیاج به دلی سیر و خیالی آسوده دارد اما به این فکر میکنم که قاعدتا آدم در ایام سخت سراغ کاری میرود که نیازی را در او رفع کند. با این حساب شاید به جای اینکه با خوش باوری شعار این را بدهیم که ایام قرنطینه را با کتاب بگذرانید، به این موضوع فکر کنیم که کتاب چه کمکی میتواند به آدمها در گذر از قرنطینه بکند؟
چه بسا همین جابهجایی کوچک در طرح مساله بتواند ایدهای به ما بدهد برای مطرح کردن کتابهایی که بتوانند به همگی ما برای عبور از این روزهای سخت کمک کنند؛ حتی اگر این ایده پیشنهاد خواندن یک داستان سراپا تخیلی برای پرواز دادن خیال و امیدپروری برای آینده باشد، یا پیشنهاد خواندن کتابی که شوق ثبت خاطرات این ایام را به دل کسی بیندازد.
کاش یکی از آدمهایی هم که از تخفیف پاییزی هفته پیش برای خرید کتابی استفاده کرده، کتاب امیرکبیر و ایران را خریده باشد و با خواندن نامه امیرکبیر در دوران قرنطینه، فکر کند چه خوب که فریدون آدمیت بخشی از عمرش را صرف پژوهش و نوشتن کتابی کرده که یادمان میآورد چه مردانی در روزهای سخت تاریخ به فکر مردمشان بودهاند.