سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

نگاهی به حواشی پیرامون جایزه نقد ادبی هفتمین دوره جایزه جلال آل احمد

نگاهی به حواشی پیرامون جایزه نقد ادبی هفتمین دوره جایزه جلال آل احمد

 

انتخاب کردن و جایزه دادن، همیشه یک موضوع جنجال‌برانگیز بوده است. به نظر می‌آید این انتخاب وقتی به حوزه ادبیات و هنر می‌رسد جنجال‌برانگیزتر هم می‌شود، گویا حاشیه‌های جوایز ادبی پرسروصداتر از خودشان هستند. در ایران نیز جوایز ادبی به فراخور اهمیتشان حاشیه‌ساز بوده‌اند. ماجرای اعطای جایزه نقد ادبی به کتاب گشودن رمان دکتر حسین پاینده یکی از این ماجراها بود که با وجود گذشت چندین سال از اهدای جایزه به تازگی با حاشیه‌هایی در فضای مجازی و شکایت در دادگاه مطرح شد.

انتخاب کردن و جایزه دادن، همیشه یک موضوع جنجال‌برانگیز بوده است. به نظر می‌آید این انتخاب وقتی به حوزه ادبیات و هنر می‌رسد جنجال‌برانگیزتر هم می‌شود، گویا حاشیه‌های جوایز ادبی پرسروصداتر از خودشان هستند. در ایران نیز جوایز ادبی به فراخور اهمیتشان حاشیه‌ساز بوده‌اند. ماجرای اعطای جایزه نقد ادبی به کتاب گشودن رمان دکتر حسین پاینده یکی از این ماجراها بود که با وجود گذشت چندین سال از اهدای جایزه به تازگی با حاشیه‌هایی در فضای مجازی و شکایت در دادگاه مطرح شد.

 

 

همین سال گذشته بود که اعطای جایزه نوبل به پیتر هاندکه صدای اعتراض بازماندگان جنگ بوسنی را بلند کرد و گروهی هم گفتند که نباید یک جایزه ادبی به کسی تعلق بگیرد که قبلاً سابقه حمایت از یک جنایتکار جنگی را داشته. چنین اتفاقی سال‌ها قبل بخاطر اعطای جایزه نوبل به وینستون چرچیل هم اتفاق افتاد، وقتی که در سال ۱۹۵۳ با نوشتن خاطرات جنگ جهانی دوم برنده این جایزه شد و عده زیادی از منتقدان به ماجرا اعتراض کردند.

در جوایز ادبی همیشه تعیین مرز بین اثر ادبی و شخصیت یا پیشینه رفتاری خالقش بدجوری ایجاد دردسر می‌کند. لابد ربط به همان بحث همیشگی دارد که یک طرفش عقیده دارند ما به زندگی شخصی هنرمند چه کار داریم، اثرش را باید ببینیم و طرف مقابل می گویند زندگی و اثر هنرمند ابداً از هم جدا نیستند. دراین میان مثل همیشه سیاست‌ هم حرف اول را می‌زند و خیلی‌ها انتخاب بعضی برندگان در سال‌های خاص یا جوایز خاص را بی‌ربط به پشت پرده اتفاق‌های سیاسی نمی‌دانند.

 

جنجال جوایز فقط مربوط به شخصیت برنده نیست، گاهی اوقات خود اثر برگزیده موضوع مناقشه می‌شود. وقتی رمان ریشه‌ها نوشته الکس هیلی جایزه پولیتزر را دریافت کرد بلافاصله عده‌ای گفتند که این اثر از روی دو کتاب کپی‌برداری شده و ماجرای دادگاه و شکایت شروع شد. یا همین چندسال پیش که به باب دیلن جایزه نوبل ادبیات داده شد گروهی صدایشان بلند شد که دادن جایزه ادبی به یک ترانه‌سرا درست نیست.

این‌طور مواقع ماجرا بیشتر بر سر نوعی صلاحیت و اعتبار تخصصی است و از آنجا که ادبیات مثل فیزیک و شیمی مصداق‌های روشنی ندارد، ماجرا به این راحتی‌ها حل نمی‌شود.

 

خیلی اوقات هم خود هیات داوران یا انتخاب‌کنندگان زیرسوال می‌روند، مثلا معلوم می‌شود اثری که برنده نهایی شده نویسنده‌اش به نوعی در هیات بررسی و انتخاب دخیل بوده یا می‌گویند که هیات داوران بی‌طرفانه قضاوت نکرده و در نگاهش جانب‌گری بوده، این جانب‌گری دامنه‌اش از نژادپرستی هست تا خویشاوندی و بده و بستان درون گروهی.

این جنجال‌ها فقط مربوط به جوایز ادبی بین‌المللی نیست و جوایز ادبی داخلی هم از این ماجراها مستثنی نیستند. از جوایز کوچک محلی گرفته تا جوایز ادبی ملی، همیشه بعداز اعلام اسامی برندگان معترضانی پیدا می‌شوند و بسته به اهمیت جایزه، دامنه بحث‌ها و نقدها فراگیر می‌شود و حتی گاه در سطح شکایت و دادگاه پیش می‌رود. نزدیک‌ترینش ماجرایی که اخیرا بر سر کتاب گشودن رمان نوشته دکتر حسین پاینده که برنده جایزه نقد ادبی دوره هفتم جایزه جلال آل احمد شده بود پیش آمد و ماجرایش حتی به شکایت دادگاهی کشید.

 

 

 

در آغاز حسین بیات در مقاله‌ای از شباهت کتاب مورد اشاره به کتاب خواندن داستان: گشودن متن نوشته پیتر چایلدز نوشت. چندسال بعد لیلا صادقی با اشاره به آن مقاله، از عدم ارجاع پاینده به کتابی که به لحاظ روش‌شناسی گویا منبع کتاب ایشان بوده است ابراز تعجب کرد، به ویژه که گفت از وسواس ایشان در ارجاع و امانت‌داری در تولیدات علمی و ادبی اطلاع دارد و برای نمونه به انتقاد پاینده از رضا میرکریمی بابت فیلم به همین سادگی اشاره کرد که به نظر ایشان در ایده شباهتی به یکی از داستان‌های زویا پیرزاد داشت.

دکتر پاینده با ترجمه بخش‌هایی از مقدمه و دوفصل از کتاب پیتر چایلدز و قرار دادن آن در وبلاگش قضاوت درباره شباهت بین دو کتاب را به اهالی «راستین ادبیات و مطالعات نقادانه» واگذار کرد. در ادامه دامنه بحث اما به حضور دکتر پاینده به عنوان عضو هیأت علمی همان دوره‌ای که جایزه به کتابش تعلق گرفته کشیده شد و دریافت جایزه از سوی برخی نوعی اعمال نفوذ دانسته شد.

دکتر پاینده عضویتش در هیأت علمی را حکمی موقت و صرفاً برای بازنگری اساسنامه آن نهاد دانست که هیچ ارتباطی با داوری یا انتخاب کتاب برای جایزه نداشته است اما بخاطر تهمت اعمال نفوذ به داوران و به کارگیری هشتگ سرقت که مبنای افترا به حیثیت شخص در فضای مجازی می‌شود شکایتی در دادگاه مطرح کرد.

در این میان بلقیس سلیمانی نیز با انتشار مطلبی در اینستاگرامش نوشت از آن‌جا که خود او نیز همراه دکتر پاینده آن سال عضو هیأت علمی بوده است به یاد دارد که هیأت علمی در انتخاب داوران دخیل بودند و حتی زمانی که کتاب گشودن رمان به مرحله نهایی رسید در جلسه‌ای با حضور معاون فرهنگی ارشاد از ایشان خواستند که کتابشان را از مرحله داوری بیرون بکشند.

سلیمانی البته ذکر می‌کند که اصرار دکتر پاینده برای دریافت جایزه نبود که عهد کرده بود آن را به یتیم‌خانه‌ای اهدا کند بلکه جایزه را حق این کتاب می‌دانست. درهرحال کمی پس از اعلام شکایت دکتر پاینده که به بازخوردهای گوناگونی منجر شد ایشان اعلام کرد که به احترام و خواهش دوستان و همکاران از شکایت خود می‌گذرد و قضاوت را به وجدان‌های آگاه جامعه‌ی ادبی وامی‌گذارد.

 

 

 

فارغ از همه این ماجراها نکته مهمی که می‌شود به آن توجه کرد این است که به طور ویژه در جوایز ادبی چه چیزی مهمترین بخش ماجراست که به چنین جنجال‌هایی دامن می‌زند؟ آیا اعطای جایزه واقعاً به یک کتاب ماندگاری و غنا و ارزشی بیشتر از آن‌چه خود اثر بیان می‌کند می‌بخشد؟ مساله مالی (اعم از دریافت جایزه نقدی یا تاثیری که در چرخه فروش اثر می‌گذارد) نکته‌ای است که ایجاد حساسیت می‌کند؟

برداشت ما از شخصیت و جایگاه صاحب اثر است که به عنوان نویسنده برایمان اهمیت خاصی دارد؟ منشا ایده‌ها و روش‌های تصادفی یا غیرتصادفی را برای ما می‌گشایند؟ و در نهایت جوایز ادبی چقدر روی خوانندگان تاثیرگذارند؟

شاید این‌ها پرسش‌هایی باشند که بیش از حاشیه‌های جوایز ادبی برای ادبیات سودمند باشند.

 

نگاهی به حواشی پیرامون جایزه نقد ادبی هفتمین دوره جایزه جلال آل احمد

  این مقاله را ۱۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *