ما و جهان اساطیری
نویسنده: هوشنگ گلشیری , مهرداد بهار
ناشر: نیلوفر
نوبت چاپ: ۳
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۱۵۹
شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۷۶۰۶
گفتگوی طولانی بین مهرداد بهار اسطورهشناس و پنجمین فرزند ملکاشعرای بهار، حدود سال 1372 رخ داده. در خانه «بهار» و یک سال بعد او درگذشت. این کفتگو به کوشش «باربد» پسر گلشیری تدوین و برای چاپ ارائه شد. در این گفتگوی چند روزه تمام مدت «فریدون مختاریان»، دوست تاریخدان گلشیری حضور داشته.
گفتوگو با امانتداری کامل تهیه شده است، هرجا مفهوم نبوده نقطهچین است و اگر به ضرورت چیزی اضافه شده در کروشه قرار دارد. مقدمه کتاب جزییات تدوین این گفتوگو از چگونگی اسمها و جای خالیها را بیان کرده و یادآوری کرده «سر ما به سر بهار و گلشیری نمیساید»، از این رو هرجا به اقتضا پینوشتهایی آورده است.
کتاب برای خواننده پر از دانستههایی که حاصل سالها تلاش و تفکر دو بزرگ فرهنگ ایران است، دو نفری که هدفشان نشان دادن حیطه، سازوکار و تحلیل جهان اسطورهای است. قرار است به این جهان عقلایی بیاندیشم نه عاشقانه و مدهوش وار.
مهرداد بهار بنیانگذار اسطورهشناسی در ایران است و علاقه و وصل شدنش به این جهان قبل از اسلام کاملا آگاهانه بوده است. او مدام دور و بر شاهنامه میچرخد و البته بر این باور است که یک وجه مهم اسطوره ازلی بودن آن است که آن را با حماسه متفاوت میکند.
این کتاب میتواند راهگشای این باشد که چطور از تاریخمان بتوانیم راهی برای آینده پیدا کنیم.
درباره نویسنده
در ادبیات و فرهنگ ایران، هوشنگ گلشیری جایگاه بالایی دارد، هم به عنوان نویسنده و هم روشنفکر شناخته میشود. او را با داستانها، گفتگوها و مقالاتش میشناسند.
حالا بیش از 21 سال از نبودن گلشیری میگذرد. نویسندهای که در تاریخ 25 اسفند 1316 در اصفهان به دنیا آمده بود. به همراه خانواده به آبادان رفت و وقتی 22 سال داشت در دانشگاه اصفهان ادبیات میخواند و در محافل ادبی آن زمان همچون انجمن ادبی صائب رفت و آمد میکرد، شعر میگفت و داستان مینوشت. کمی قبلترش همراه با ابوالحسن نجفی و محمد حقوقی محفل جنگ اصفهان را شکل داد.
روند شهرت او با انتشار شازده احتجاب آغاز شد. سال 53 به دعوت «بهرام بیضایی» در دانشکده هنر تهران تدریس میکرد که انقلاب شد. پیش از انقلاب آثاری همچون کریستین و کید، مثل همیشه ،نمازخانه کوچک من و بره گمشده راعی را نوشته بود. بعد از انقلاب تعدادی از کتابهایش امکان انتشار در ایران را پیدا نکرد، اما برخی دیگر با استقبال روبهرو شد مانند معصوم پنجم یا حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد، جُبّهخانه، پنج گنج، دست تاریک دست روشن و نیمه تاریک ماه و آینههای دردار .
او از سال 63 به آموزش داستاننویسی پرداخت و تعداد زیادی از نویسندگان کنونی حاصل حضور در این کلاسها هستند. نقش عمدهای در شکلگیری نشریات ادبی نظیر سخن، گردون و آدینه نیز داشت . گلشیری مقالات ادبی زیادی علاوه بر نقد آثار در زمینه هنر و شاهنامه و ادبیات کهن ایران نیز نوشت و تدوین کرد که برخی از آنها در کتاب باغ در باغ گردآمده است.
ویرایش گلستان سعدی تصحیح محمدعلی فروغی نیز کار ماندگار دیگر اوست. همچنین گفتوگو با سیمین دانشور و مهرداد بهار نیز برای شناسایی این دو فرهیخته ایرانی اثری ماندگار است. در طول 21 سال ازدواج نمیتوان همراهی همسرش «فرزانه طاهری» را که خود از مترجمان شناخته شده است، در نظر نداشت.
گلشیری در سال 1379 بر اثر مننژیت در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت و جای خالی بزرگی در ادبیات ایران به جا ماند.
بخشی از کتاب ما و جهان اساطیری
*مهرداد بهار: تقدیر یک عنصر اصلی تفکر دینی ست. ولی مساله این است که شاهنامه زیر تاثیر اسلام بیشتر یکتاپرستانه است. توی شاهنامه آن چیزی که در یونان میبینید -که خداها چقدر در سرنوشت روزانه دخالت میکنند- نمیبینید. مگر یک جا که آن هم ظاهرا جز اصلی شاهنامه به حساب نمیآید، آن پس گرفتن زور رستم از خدا.
* گلشیری: پس یک جوری با عمل خودتان دارید میفرمایید که، اولا عقلگریزی ذاتی من ایرانی نیست و جزو سرنوشت من هم نیست. دو این که به گمانم این مهم است که مثلا شاهنامه که میخوانند خیلیها از نوعی که میخوانند و گاهی اوقات هم مقالاتی از ایشان میبینیم، انگار که میخواهند بگویند که سلطنت با ساخت جامعه ما، ساخت تفکرمان، با اعصاب وزندگی ما مثلا با شیوهای که در شاهنامه هست کاملا انطباق پیدا میکند و پاسخ ما در حقیقت از نظر نوع حکومت همان چیزیست که با ذات ما {انطباق پیدا میکند..} و …..