سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

کتابخانه نیمه شب

نویسنده: مت هیگ

مترجم: محمدصالح نورانی‌زاده

ناشر: کوله پشتی

نوبت چاپ: ۱۳۰

سال چاپ: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۳۵۲

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۶۱۴۶۱۰


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
کتابخانه نیمه شب

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند

نورا سید از زندگی‌اش راضی نیست. او در نوجوانی قهرمان شنای کشور شد؛ در آغازِ جوانی به همراهِ برادر هم‌خواه‌اش (هم‌خواه واژه‌ی کوتاه‌ شده و مجوز دار واژه‌ی دیگری است) و یکی دو نفر دیگر یک گروه موسیقی راک تشکیل داد؛ در یک رابطه‌ی عاشقانه تا مرز ازدواج پیش رفت و در بازه‌ای از زندگی فرصت داشت به استرالیا مهاجرت کند. اما حالا، سی و پنج ساله است؛ یک آدم معمولی انگلیسی، ساکن یک شهر معمولی انگلیسی، کارمندِ یک فروشگاهِ معمولیِ لوازم موسیقیِ انگلیسی و مدرسِ نیمه‌وقت پیانو.

افسردگی دارد، سرترالین می‌خورد، یک گربه دارد و دوستانی که کم کم دارد آن‌ها را هم از دست می‌دهد. گربه‌اش می‌میرد، کارش را از دست می‌دهد. با برادرش تماس می‌گیرد، لابد برای این‌که کمی درد دل کند.

برادرش جواب تلفنش را نمی‌دهد و این می‌شود که خودکشی می‌کند. بین مرگ و زندگی وارد جهان برزخ‌واری می‌شود: کتابخانه‌ای که در آن زمان روی صفرِ نیمه‌شب متوقف شده است. در آن‌جا به او فرصتی داده می‌شود که همه‌ی زندگی‌هایی که حسرت‌شان را داشت زندگی کند: قهرمان المپیک، ستاره‌ی راک، همسری خوشبخت، مهاجری شاد و آزاد.

 

حتی ده‌ها زندگیِ دیگر که حسرت‌شان را نداشت را هم تجربه می‌کند. هرکدام از این زندگی‌ها مزایا و معایب خودشان را دارند. نورا زنده می‌ماند و تصمیم می‌گیرد زندگی کند؛ یا به تعبیری دیگر تصمیم می‌گیرد زنده بماند. در رمان توضیح داده نمی‌شود که نورا به چه ترتیبی خودکشی می‌کند. اما جوری که نورا وارد جهانِ هپروتیِ تمثیلیِ رمان می‌شود به‌نظر می‌رسد خودکشی‌اش با قرص بوده باشد؛ احتمالا با بیش‌مصرفی سرترالین‌.   

کتاب‌خانه‌ی نیمه‌شب پوچیِ زندگی را به رسمیت می‌شناسد؛ اما آن را به‌عنوان واقعیتی ساده یا حتی حقیقتی دم‌دستی در نظر می‌گیرد: شاید ستاره‌های راک، فروشنده‌های معمولی، معلم‌های پیانو و قهرمانان المپیکی وجود داشته باشند که احساس خوشبختی کنند و افسرده نباشند. اما آدم‌ها میلیون‌ها فالوئر هم داشته باشند، قهرمان المپیک باشند یا فروشنده‌ی ساز، خواهند مُرد و این حقیقت آنقدر مسلم و بدیهی است که خلاف عقل سلیم است اگر خودمان پیشاپیش به استقبال آن برویم.

   اما چیزی که کتابخانه‌ی نیمه‌شب را از بیشتر رمان‌های انگیزشی متمایز می‌کند این است که در این کتاب خبری از معنا نیست؛ دست‌کم معنویت به آن معنا که ادیان صورت‌بندی می‌کنند. به‌جز آن‌که نه نورا و نه هیچ‌کدام از شخصیت‌های رمان اهل کلیسا رفتن نیستند، هیچ‌کدام‌شان به هیچ جور عرفان و فرقه‌بازی اعم از شرقی یا غربی یا سنتی و مدرن هم گرایش ندارند. جهانی که نورا بعد از خودکشی وارد آن می‌شود قدسیتی ندارد.

 

«کتابخانه نیمه‌شب» رمانی است تکان‌دهنده و پرفروش که در سال 2020 برنده جایزه گودریدز از نگاه مخاطبان شده است و از تأثیر انتخاب‌های کوچک و بزرگ در زندگی‌مان سخن می‌گوید. نویسنده‌ی آن مت هیگ (Matt Haig) در سال 1975 در شهر شفیلد انگلستان متولد شده است. او در سن 24 سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا گشت که سالیان سال تحت نظر پزشک قرار داشت و در نهایت توانست بیماری‌اش را شکست دهد.

مت از شیوه مقابله‌اش در برابر این بیماری در کتاب حاضر سخن می‌گوید. او که مؤلف آثار برجسته‌ای همچون «چگونه زمان را متوقف کنیم؟» و «انسان‌ها» است یکی از موفق‌ترین و پرفروش‌ترین نویسندگان نیویورک تایمز و آمازون به حساب می‌آید. برای آشنایی با بهترین رمان‎‌های جهان، می‌توانید به لینک مراجعه کنید. 

 

بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
هر زندگی‌ای که از زمانِ آمدن به کتابخانه امتحان کرده بود درواقع رؤیای شخصی دیگر بود. زندگی اولی که ازدواج کرده بود و میخانه داشت رؤیای دَن بود. سفر به استرالیا رؤیای ایزی بود و حسرت نورا دربارۀ نرفتن، بیشتر به صمیمی‌ترین دوستش مربوط می‌شد تا خودش.

رؤیای قهرمان شنا شدن متعلق به پدرش بود،. بله، حقیقت داشت که در دوران کودکی به قطب شمال علاقه داشت و می‌خواست یخچال‌شناس شود، اما آن تصمیم هم تا حد زیادی از گفت‌وگوهایش با خود خانم الم در کتابخانۀ مدرسه شکل گرفته بود. هزارتو هم، خب، آن هم از همان اول رؤیای برادرش بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *