سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

بازیکن تیمی ایدئال

نویسنده: پاتریک لنچونی

مترجم: رضا رایان راد

ناشر: آریانا قلم

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۲۴۷

شابک: ۹۷۸-۶۰۰-۷۶۷۷-۳۹-۱


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
بازیکن تیمی ایدئال

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

بازیکن تیمی ایدئال

 

من پیشتر عادت داشته‌ام یادداشت‌هایم در مورد کتاب‌های داستانی را با نگاهی نقادانه از دریچه ادبی بنویسم و حالا که به‌واسطه حرفه تخصصی‌ام سیر مطالعاتی جدیدی را شروع کرده‌ام، فکر می‌کنم شاید بهتر باشد متناسب با این جایگاه شغلی‌ به معرفی کتاب بازیکن تیمی ایدئال بپردازم.


در محیط کاری من توانایی کار تیمی یک مهارت مهم و اساسی تلقی می‌شود و سرپرستی یک تیم فنی ایجاب می‌کند، تا علاوه بر داشتن این مهارت، در پی آگاهی حداکثری و استفاده از تجارب دیگری در زمینه موضوعات مرتبط باشم. کتاب را بنا به توصیه کوچ حرفه‌ای یک دوره آموزشی مرتبط با مدیریت شروع به خواندن کردم. یک داستان خطی با زبانی ساده و دیالوگ‌محور که فارغ از هر تکنیک ادبی پیچیده بیشتر از هر چیزی به دنبال آموزش مخاطب درباره اهمیت سه ویژگی اساسی اعضای یک تیم کاری موفق است: فروتن، پرولع و هوشمند.

با نگاهی به پشت جلد کتاب بازیکن تیمی ایدئال یا نتایج جست‌وجوی گوگل درباره آن هم می‌توان فهمید که ویژگی‌های موردنظر مولف اثر کدامند، ولی آن‌چه اهمیت آنها را در ذهن مخاطب ماندگار می‌کند روایت داستانی‌ای است که با تشریح یک موقعیت چالشی اولیه و قرار دادن مخاطب در موقعیتی که شخصیت اصلی داستان با آن مواجه شده است او را نیز دچار چالش می‌کند؛ به‌خصوص اگر شما نیز بنا به موقعیت حرفه‌ای یا شخصی با وضعیت مشابهی رودررو باشید یا در صدد بهبود وضعیت فعلی باشید.


نقطه قوت کتاب، در قصه‌گویی نسبتاً پرکشش برای جذب مخاطب و همراه کردن او برای گره‌گشایی ماجرای داستان است. آنچه که شاید در فصل‌های ابتدایی کتاب کمی کسل‌کننده به نظر برسد موقعیت کلیشه‌ای راوی در شروع آن است؛ احتمالاً نویسنده با طرح موضوع بیماری عموی جف و کشمکش‌های او برای پذیرفتن مسئولیت اداره شرکتش در تلاش برای جلب توجه مخاطب باشد اما به اولی خیلی کلیشه‌ای و به دومی خیلی سرسری و موجز پرداخته می‌شود. داستان از جایی جذاب می شود که مخاطب با جف و دو معاونش برای انتخاب و جذب نیرو، گفت‌و‌گو با افراد جدید، تحلیل‌های آنها و… همگام می‌شود.

 

 


کتاب بازیکن تیمی ایدئال شامل دو بخش است: یک بخش داستانی و یک بخش آموزشی؛ در واقع لنچونی تلاش کرده تا در بخش اول با نقل داستانش وضعیت را برای مخاطب محسوس کند و در بخش دوم به آنچه که مخاطب، خود، پیشتر آن را لمس کرده ارجاع دهد و در نهایت در درک مقصود و نگرشش او را با خود هم‌نظر کند.

اینکه در مورد حتمی بودن نیاز به وجود سه فضیلت اصلی نویسنده و معیارهای تشخیصش با او هم‌عقیده باشید یا شوید احتمالاً به تجربه و اولویت‌بندی شما بستگی دارد. فارغ از این موضوع شاید کتاب به شما ایده‌هایی نیز برای به کار بردن بهتر و تجربی‌تر مفاهیم و محتوای آن بدهد.

مثلاً من فکر کردم برای آنکه اعضای تیم‌مان شناخت بیشتری از هم پیدا کنند جلسات همخوانی و مباحثه راجع به تعریف هر عضو تیم از این فضیلت‌ها و نمودهای رفتاری قابل مشاهده‌شان داشته باشیم. همین‌طور ارائه نظر خودشان راجع به ویژگی‌های دیگر یک بازیکن تیمی ایدئال.

 

پاتریک لنچونی نویسنده آمریکایی است که کتاب‌های زیادی در زمینه کسب‌وکار و مدیریت دارد. او به عنوان مشاور و سخنران سال‌ها فعالیت کرده و کتاب‌های بسیاری در این حوزه نوشته است.

از او کتاب‌های مزیت، فرار از جلسه و نبوغ کاری هم به فارسی ترجمه شده است.

 

بخشی از کتاب

«جف توضیح داد: یادتان باشد، وقتی بفهمیم دنبال چه چیزی هستیم، آن وقت موقعی که کسی را ببینیم که با معیارها جور در نمی‌آید، فقط باید او را متوجه کنیم که رفتارش باید تغییر کند. اگر چنین شد که چه بهتر. احتمالاً تقصیر او نبوده است. اگر چنین نشد، آن وقت می‌دانیم که او به اینجا تعلق ندارد و به او کمک می‌کنیم جای بهتری برای کار کردن پیدا کند.»

 

نویسنده معرفی: معصومه فرید

یک دیدگاه در “بازیکن تیمی ایدئال

  1. سید امیر سبحانی می گوید:

    سید امیر سبحانی هستم، ۳۳ساله، زادۀ تهران، اصالتاً کُرد، و دانش‌آموختۀ کارشناسی برق الکترونیک که یکی از فاسدشدگانِ این رشته‌ام، از این نظر که سال‌هایی از عمرم را خرج تحصیل کردم، اما نتیجه‌اش «عالم بی‌عمل شدن» بود.

    در زیست ۳۳ساله‌ام رخدادهای نیک و اهریمنی را از سر گذرانده‌ام. اساسی‌ترین رخداد اهریمنی‌ای که از خاطرات تلخ زندگی‌ام به یاد دارم رفوزه شدنم در درس املاست، آن‌هم در کلاس اول دبستان. بی‌گمان همین رفوزگی سببی بوده تا به ویراستار شدن بیندیشم، که وظیفه‌اش صحیح‌نویسی است. ازاین‌رو و علاوه‌بر اینکه کِرم کتابم، کرم هرچه صحیح‌تر نوشتن هم هستم. تمام زندگی‌ام خلاصه شده‌است در واج، تکواژ، هجا، واژه، گروه‌های اسمی، مفعولی، متممی، قیدی، فعلی، و هرآنچه که با زبان و نگارش پیوند دارد. تا اینجای کار دانستید که علت زنده بودنم کتاب‌خوانی و روبه‌راه‌تر کردنِ متن است. شاید چنانچه در سال‌های نوجوانی و ورود به دانشگاه’ تفکر امروزم را می‌داشتم، هیچ‌گاه مهندسی نمی‌خواندم. چه می‌خواندم؟ شمای مخاطب بگویید. 

    یکی از کنش‌های بس ارزشمند به باور من «همیشه باخبر بودن از احوال نزدیکان، خویشان، و دوستان» است. با همین اعتقاد بوده‌است که همواره پیگیر تمام آدم‌های زندگی‌ام بوده‌ام و هستم؛ اما همین پای‌بندی به این باور، در بزن‌گاه‌هایی از زندگی، از بسیاری از انسان‌ها ناامیدم کرده‌است.
    دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر/ که‌ز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

    تنها یاری‌گرِ سید امیر سبحانی سید امیر سبحانی بوده‌است و آن کم‌شمار انسان‌های یاری‌رسان، تنها، شمعی به دستم دادند و بیدارداری و مسیریابی به عهدۀ خودم بوده‌است؛ کَس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من.

    دعوای بشر از ابتدای خلقت بر سر سه چیز بوده‌است: زن، زور، زر. هریک از این سه مایۀ حیاتی، برخلاف آنکه از کودکی به مغزمان چپانده‌اند که آب مایۀ حیات است، نقشی در دیگر یاری نرسانیِ آن کم‌شمار انسان‌ها داشته‌اند. اکثرشان خود مقام گرفته‌اند و به بسیاری‌شان نیز مقام داده‌اند. روی سخنم با گرفتن و دادن نیست، خود آن صندلی و صندلی‌دار است. جایگاهم پایین نیامده، اما دریغم را برآورده و دودِ هوا کرده‌است.

    تنها راه چاره’ زمان و صبر ایوب است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *