مقدمهای بر ادبیات داستانی کردستان عراق
اگرچه ادبیات داستانی کُردی در زمانی زیر سایه شعر قرار داشت اما امروز داستاننویسهای کرد از این سایه خارج شدهاند. تحولات سیاسی همیشه تاثیر مستقیمی روی کار نویسندگان کرد گذاشته و با برهم نهادن جوششهای ادبی و اتفاقات سیاسی، میتوان دورههای مختلفی را در ادبیات داستانی کردستان عراق تشخیص داد که هرکدام ویژگیهای متفاوتی دارند. از «دورهی تولد و تلاش برای ماندگاری» حدفاصل ۱۹۲۵ تا دهه هشتاد گرفته تا «مرحلهی طلایی ادبیات داستانی» در دهه هشتاد میلادی و بعدها باز شدن فضای نفس کشیدن کُردها و رویش نویسندگان جدیدی که جهانیتر میاندیشند.
اگرچه ادبیات داستانی کُردی در زمانی زیر سایه شعر قرار داشت اما امروز داستاننویسهای کرد از این سایه خارج شدهاند. تحولات سیاسی همیشه تاثیر مستقیمی روی کار نویسندگان کرد گذاشته و با برهم نهادن جوششهای ادبی و اتفاقات سیاسی، میتوان دورههای مختلفی را در ادبیات داستانی کردستان عراق تشخیص داد که هرکدام ویژگیهای متفاوتی دارند. از «دورهی تولد و تلاش برای ماندگاری» حدفاصل ۱۹۲۵ تا دهه هشتاد گرفته تا «مرحلهی طلایی ادبیات داستانی» در دهه هشتاد میلادی و بعدها باز شدن فضای نفس کشیدن کُردها و رویش نویسندگان جدیدی که جهانیتر میاندیشند.
یکی از مواردی که مداوماً توجه پژوهشگران حوزهی ادبیات داستانی کردستان عراق را به خود جلب کرده، «کمتحرکی» این ژانر ادبی در میانهی سالهای ۱۹۲۵ تا اوایل دههی هشتاد میلادیست. این کمتحرکی هیچگاه به توقف کامل بدل نشد، اما در مقایسه با تولد آن کاستیهایی داشت. محققین این دوره را «دورهی تولد و تلاش برای ماندگاری» نام نهادهاند.
حسین عارف، نویسنده و محقق کُرد در بیبلیوگرافیای که برای رمان کُردی نوشته است، تنها به سه رمان نوشته شده در این دوره اشاره میکند، اگرچه پژوهش وی متمرکز بر رمان است و به داستانهای -کوتاه و بلند- اشاره نمیکند، اما باز کفهی ترازوی ادبیات داستانی –حداقل در زمینهی نشر- در این دوره چنان سنگین به نظر نمیرسد. با احتساب داستانهای بلند منتشر شده در این دوره میتوان حدوداً به ۳۲ اثر اشاره کرد که تعدادی از آنها بصورت بخشبخش و پاورقی در مجلات منتشر شدهاند. در واقع پژوهشهای انجام شده نشان میدهند بخشی از ادبیات داستانی این دوره هرگز فرصتی برای نشر پیدا نکردند، یا سالها بعد منتشر شدند و از دید برخی محققان پوشیده ماندند. کارهای اول این دوره، داستان بلند له خهوما/۱۹۲۵-درخوابم- از «جمیل سائب» و مهسهلهی ویژدان-مسئلهی وجدان- ۲۸-۱۹۲۷ «احمد مختار جاف»، به شکل بخش بخش در مجلات منتشر و تا دههی هفتاد میلادی فرصتی برای چاپ آنها به صورت کتاب وجود نداشت. از چنین مواردی نیز میتوان به شش رمانی اشاره کرد که در سال ۱۹۷۱ و در اولین دورهی جایزهی ادبی «اتحادیه نویسندگان کُرد» به بخش مسابقه ارائه شدهاند، که از این تعداد تنها دو رمان ئاگری بن کا، از «سعید ناکام» و ریگا از «محمد مولود مم»، آن هم سالها بعد از نوشتن منتشر شدهاند، و برای چهار اثر دیگر هرگز فرصت چاپ پیش نیامد.
دستکم نبود انتشارات، غیاب وضعیتی آرام و مستقل برای نوشتن، و فضای رعب آور رژیم بعث از دلایل ابتدایی برای کمبود نشر در این دوره است. فضای خفقانآلود سیاسی و کمبود امکانات نشر در کردستان آن سالها بهگونهای بود که ابراهیم احمد رمانی که در سال ۱۹۵۶ نوشته ژانی گهل-درد ملت- را باید سال ۱۹۷۲ چاپ کند. رمانی که در مورد رنجهای سیاسی مردم کُرد است اما از وحشت رژیم بعث آن را به مبارزان الجزایری تقدیم میکند. در سالهای دههی هشتاد اگه چه هنوز سایهی خفقان سیاسی وجود دارد، اما از طرفی استحکام مبارزاتی کُردها و فراهم کردن امکانات چاپ در کوهستان برای چریکهای مبارز، فرصتی را نیز برای داستان نویسان کُرد فراهم میکند تا بخشی از رمانهای خود را در میان کوهای صعب العبور منتشر کنند. نشر این قبیل داستانها در آن فضا، تا حدودی تفاوتی محتوایی را بین دو طیف نویسندگان شهری و مبارزان کوهستان نشین به وجود آورد. رمانهایی که در کوهستان نوشته و منتشر شدهاند انتقاد سیاسی سریعتر و آشکارتری نسبت به قدرت حاکم و حزبهای رقیب داشتند.
در سالهای ابتدایی دههی هشتاد میلادی تا اواخر این دهه، میتوان شاهد موجی از چاپ و نشر رمان و داستان بلند در کردستان عراق بود. در این دوره که برخی از پژوهشگران ادبیات داستانی کُردستان از آن به «مرحلهی طلایی ادبیات داستانی» یاد میکنند، جدای از فرصت چاپ برای آثار دورهی اول، طیفی از نویسندگان جدید را به خود دید که اگرچه در محتوا شباهت بسیاری با نویسندگان دوره نخست دارند اما آثارشان از انسجام روایی و ساختار ادبی بهتری برخوردار است. سال ۱۹۸۱ «اسماعیل روژبهیانی» رمان نازه را در بغداد منتشر کرد که میتوان آن را اولین رمانی در کُردستان عراق نامید که روی جلد آن واژهی رمان نوشته شده است. سال ۱۹۸۲ رمان – سهگوهر-پارس سگ از «محمد موکری» منتشر میشود و برای مدتی فضای نقد ادبی و نقد سیاسی آن دوره را ملتهب کرد، بطوری که داستانی در جواب رمان محمد موکری به قلم «محمد مولود مَم» به نام کاروان و سهگوهر-کاروان و پارس سگ- نوشته شد. محمد موکری در این دهه دو رمان دیگر به نامهای ههرس (۱۹۸۵و۱۹۸۷)-هرس- و انتقام (۱۹۸۷) را چاپ کرد. سال ۱۹۸۶ رمان معرف شار-شهر- به قلم نویسندهی نام آشنا «حسین عارف» و نیز رمان کویخا سیوه-کدخدا سیوه- نوشتهی «عزیز ملارهش» منتشر شد. در بین سال ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ که همزمان است با پروژهی نسل کشی کُردها (انفال) توسط رژیم بعث، رمان کوچی سور-کوچ سرخ- از «محمد کریم عارف»، داستان بلند کیوی مهزن – کوه سربرافراشته- از «کاروان عبدالله»، و چند داستان کوتاه و بلند دیگر از حسین عارف، هیمداد حسین، حسام برزنجی و فازل کریم احمد منتشر شداند. سالهای آخر دهه هشتاد میلادی شاهد حضور نویسندگانی هستیم که بعدها تجربههای جدیدی را در سطح ادبیات داستانی کُردستان طرح کردند.
بعد از خیزش ۱۹۹۱ کُردستان (خیزش شعبانیه) دربرابر نسلکشیهای رژیم توتالیتر بعث و نیز به جریان افتادن موج عظیمی از تحولات سیاسی-اجتماعی در عراق، نسل سومی از نویسندگان پا به عرصه گذاشتند که به شکلی از سبک رئالیستی دو دورهی پیش فاصله گرفته و تجریههای جهانی ادبیات داستانی را با طرح دغدغه مردمان کُرد به ادبیات وارد کردند. دو دورهی پیش از حیث سبک شناسی متمرکز بر رئالیسم اجتماعی و رئالیسم سوسیالیستی به تبعیت از نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی سابق بود، و از لحاظ درونمایه بر موتیفهایی چون نقد قدرت حاکم، نقد جامعهی کم سواد، انتقاد از رفتار سیاسی برخی از سردمداران کُرد، به تصویر کشیدن زندگی روستایی و مشقت بار کُردها، نقد درگیریهای سیاسی احزاب کُرد و…. است. اما در سالهای بعد از جنبش ۱۹۹۱، فضا برای ورود سبکهای متعدد مهیا میشود و محتوا تنها در سطح رئالیستی جامعه باقی نمیماند. در کارهای این نویسندگانِ جوان از رئالیسم جادویی تا سبک نوشتاری متافیکشن (فراداستان) را میتوان دید.
نویسندگانی که امروزه بین مردم کردستان بیشترین مخاطب را دارند و هنوز هم در شکلهای متعدد داستان نویسی بخت آزمایی میکنند. از این طیف میتوان به بختیار علی، جبار جمال غریب، شیرزاد حسن، عطا محمد، کاروان عمر کاکهسوور، فرهاد پیربال، جَزا چنگیانی، رئوف بیگرد، صباح مجید، هیوا قادر و…. اشاره کرد. البته نباید فراموش شود که هنوز نویسندگانی وجود دارند که به سبکی رئالیستی و با موتیفهای کلاسیک داستانهایی مینویسند، و سبک و درونمایهی کلاسیک ادبیات داستانی کُردستان را دارند.
در دههی نود میلادی فضای سیاسی و اجتماعی عراق تحولی عظیم را به خود دید. جنبش مردم عراق یعنی جنبش شعبانیه (به کُردی: راپهرینه مهزنهکه) بر ضد رژیم صدام و به موازات آن تحرک اجتماعی و سیاسی مردم کُردستان تا حدودی از التهاب و خفقان سیاسی بعث کاست. فضای نیمه باز نقد و نبود ممیزی برای نشر کتاب در کُردستان، موجب آن شد، تا هم از سویی فضای نقد ادبی بازتر شود و هم شرایط برای پدید آمدن تعداد وسیعی از نویسندگان مهیا گردد. در اواخر این دهه مجله فکری ادبی رهههند -بُعد-، توسط بختیار علی، مریوان وریا قانع، آراس فتاح، ربین هَردی و… منتشر شد، مجلهای که نسل چهارم روشنفکران و نویسندگان کُرد را گرد هم جمع کرد. این نویسندگان با تمرکز بر رهیافتهای فلسفی و نظریه ادبی، فضای خام نقد را بین نویسندگان جوان پرورش دادند و موجی جدید از تفکر نظری و مکاتب انتقادی را به کرُدستان وارد کردند.
در این دهه ترجمههایی از متون عربی و بعضاً انگلیسی و فارسی صورت گرفت. رهیافتهای مختلف مکاتب ادبی، فرمهای داستانی، نظریههای ادبی و شیوههای گوناگون نوشتن، به کُردی ترجمه و به محافل ادبی کُردستان راه یافت. البته ترجمه این متون از اوایل دهه هفتاد میلادی شروع شده بود، اما بیشترین تمرکز را بر فضای شعر داشت تا ادبیات داستانی. به عنوان نمونه در سال ۱۹۷۰ و به تاثیر از مانیفستهای ادبی شاعران بغداد، مصر و ادبیات لبنان، شاعر نام آوازهی کُرد شیرکو بیکس به همراه تنی چند از شاعران و نویسندگان، اولین مانیفست ادبیات کُردستان را به نام «روانگه -دیدگاه-» مینویسد. جالب توجه است که در بین نویسندگان امضا کنندهی مانیفست ادبی روانگه، نام داستان نویس مشهور، حسین عارف نیز به چشم میخورد و در حاشیههایی که بعدها بر متن مانیفست روانگه نوشته شد برای ادبیات داستانی نیز مواردی را ذکر کردهاند، اما فضای شعر چنان بر فضای ادبیات چیرگی دارد که از میان امضا کنندگان مانیفست روانگه بیشتر شاعران مورد توجه واقع شدند. این مورد برای مانیفست ادبی کفری نیز که یک سال بعد از روانگه منتشر شد هم وجود دارد. فرهاد شاکلی از داستان نویسان امضا کننده مانیفست کفری بود، اما بیشتر نام شاعران این گروه ادبی -همچون لطیف هلمت- به چشم میخورد. (البته تنها با نگاهی گذرا به تاریخ ادبیات کُردستان میتوان شاهد بود که گفتمان شعر همیشه یک سروگردن از گفتمان نثر بلندتر بوده).
بعد از فروپاشی دیکتاتوری صدام حسین (۲۰۰۳) و تشکیل اقلیم فدرال کُردستان، فضای نقد و نوشتن بیشتر از پیش وسعت گرفت. و حجم کثیری از بنگاههای نشر، ماهنامهها، فصلنامهها، هفتهنامهها و روزنامهها در فضای فرهنگی کُردستان مطرح شدند. نویسندگان دههی نود همچون پیشتازان کلاسیک ادبیات داستانی موفقیت منطقهای و جهانی کسب کردند. کتابهای شیرزاد حسن در سطح وسیعی منتشر و نقد شد، به کنگرهی نویسندگان در اروپا دعوت شد و تعدادی پایاننامه و مقاله به زبانهای فارسی و انگلیسی بر داستانهایش نوشته شد. بختیار علی جایزهی جهانی (نیلیزاکس) را کسب کرد و جدای از چندین کتاب و پایاننامه بر کارهایش، رمانهایش به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی ترجمه شد و به کنگرهها و همایشهای جهانی ادبیات فراخوانده میشود. از این نویسندگان میتوان به فرهاد پیربال، جبار جمال غریب، کاروان عمر کاکهسور، عطا محمد و بیان سلمان نیز اشاره کرد که کارهایشان به فارسی و انگلیسی ترجمه شده و از الگوهای روایی مختلف برای نوشتن استفاده میکنند. این نویسندگان راه پرپیچ و خم ادبیات داستانی را برای نسل جوانتر هموار کردند که در عمدهی آنها گرایش به داستان پستمدرنیستی را میتوان شاهد بود.
یک دیدگاه در “مقدمهای بر ادبیات داستانی کردستان عراق”
هیچ ملتی به اندازه کوردها در تاریخ رنج ندیده . واقعا ادبیات کوردی، ادبیاتی است که از دل رنج بیرون می آید. ممنون برای آقای محمدپور و مقاله ی کاملشون