چگونه آن چیزی که واقعا دوست دارم بشوم
گلدسمیث در کتاب «خلق رفتارهای ماندگار» در مقام یک مربی اجرایی که به مدیران عامل کمک میکند رهبران موفقتری باشند، چالشی بسیار مهمتر و اساسیتر را پیش میکشد: هر یک از ما چگونه میتواند به فردی که واقعاً دوست دارد باشد، بدل شود؟! «خلق رفتارهای ماندگار» شیوه مربیگریای را آموزش می هد که در آن رهبران به تمرکز بی وقفه بر رفتارهای خود فراخوانده میشوند. این کار از نظر گلدسمیث کلید موفقیت شرکتهای تحت مدیریت واحد جهانی و دانشمحور آینده خواهد بود.
خلق رفتارهای ماندگار؛ تبدیل شدن به فردی که دوست دارید باشید
نویسنده: مارشال گلدسمیث و مارک رایتر
مترجم: محسن وارثی
ناشر: آریاناقلم
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۲۹۶
شابک: ۹۷۸۶۰۰۷۶۷۷۷۶۶
گلدسمیث در کتاب «خلق رفتارهای ماندگار» در مقام یک مربی اجرایی که به مدیران عامل کمک میکند رهبران موفقتری باشند، چالشی بسیار مهمتر و اساسیتر را پیش میکشد: هر یک از ما چگونه میتواند به فردی که واقعاً دوست دارد باشد، بدل شود؟! «خلق رفتارهای ماندگار» شیوه مربیگریای را آموزش می هد که در آن رهبران به تمرکز بی وقفه بر رفتارهای خود فراخوانده میشوند. این کار از نظر گلدسمیث کلید موفقیت شرکتهای تحت مدیریت واحد جهانی و دانشمحور آینده خواهد بود.
خلق رفتارهای ماندگار؛ تبدیل شدن به فردی که دوست دارید باشید
نویسنده: مارشال گلدسمیث و مارک رایتر
مترجم: محسن وارثی
ناشر: آریاناقلم
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۲۹۶
شابک: ۹۷۸۶۰۰۷۶۷۷۷۶۶
اهمیت شناخت خود و آگاهی از رفتارها و عادات خویشتن موضوعی نیست که کسی به آن واقف نباشد. آدمی عمدتاً در پی شناخت خویش است و برای داشتن حس رضایت بیشتر در زندگی میخواهد رفتاری را در خود تغییر داده یا ایجاد کند.
اما مسئله این است که چگونه باید به تغییر مطلوب دست پیدا کرد؟ ممکن است در بهترین حالت کسی بداند چه میخواهد یا چه کارهایی باید انجام دهد و در مسیر رسیدن به آن رفتارها شاید بارها هم برنامهریزی کند، اما موفق نشود به چیزی که میخواهد تبدیل شود. به قول مارشال گلدسمیث نویسنده کتاب «خلق رفتارهای ماندگار»، ما همه برنامهریزان عالی، اما مجریانی ضعیفیم! این کتاب توسط مارشال گلدسمیث و همکارش مارک رایتر نوشته شده تا به مخاطبان راههای اجرایی کردن ایدههای تغییر رفتار را نشان دهد.
گلدسمیث در همان ابتدای کتابش به صراحت میگوید این کتاب در ارتباط با تغییر رفتار بزرگسالان است و این سختترین کار برای بشر است. هیچکس نمیتواند ما را به تغییر وا دارد، مگر اینکه خودمان واقعاً بخواهیم کاری در این زمینه انجام دهیم. در بسیاری از مواقع با وجود شناخت خودمان به دلیل اینکه روش درست تغییر رفتار را نمیدانیم و عوامل تاثیرگذار بر آن را نمیشناسیم، شکست میخوریم و به رفتار مطلوب نمیرسیم. این کتاب کمک میکند از این کار دشوار براییم و رفتارهای خودآگاه یا ناخودآگاه نامطلوبی را که گاهی به عادت تبدیل شدهاند بهبود دهیم.
کتاب خلق رفتارهای ماندگار اثری است از زبان یک مربی باتجربه که سعی کرده است حاصل سالها مشاوره و مربیگری خود را در حوزه رفتار به صورت راهکارهایی ساده و عملیاتی بیان کند. تسلط بر مطالب این کتاب و عملیاتی کردن دستورالعملهایش نیاز به تامل و تمرین دارد. نویسنده وعده و وعید نمیدهد که مسیری ساده پیشروی خوانندگان است و آنها میتوانند در کوتاهمدت به آنچه میخواهند برسند. او تاکید میکند که فقط دانستن و آگاهی کافی نیست، بلکه باید دست به عمل زد. تاکید این کتاب به تمرین و ممارست همیشگی است.
از طرف دیگر کتاب سعی میکند به مخاطبانش نشان دهد محیطی که انسان امروزی در آن زندگی میکند پر است از اسباب حواسپرتی و پریشانفکری که او معمولاً و اغلب اوقات نقش آنها را در ممانعت از رسیدن به اهداف خود دستکم میگیرد. کتاب درباره این اسباب و انگیزههای محیطی آگاهیبخشی کرده و خواننده را درباره این واقعیت هوشیار میکند که چگونه این عوامل ما را برمیانگیزانند تا رفتارهای خاصی مرتکب شویم. افزون بر این، کتاب شامل راهکارهایی ساده و کاربردی برای مدیریت این عوامل است.
اساساً پیام اصلی نویسنده این کتاب این است که برای ایجاد تغییرهای ماندگار در رفتار و کردار خود باید مراقب این اسباب و علل و انگیزههای محیطی باشید.
مارشال گلدسمیث تالیفات سودمندی در حوزههای رهبری، رفتار سازمانی، تغییر رفتار و مربیگری دارد و کتاب خلق رفتارهای ماندگار زاده مطالعات و تجربیات وی در همه این حوزههاست.
او این کتاب را با بیانی شیرین و با ذکر بسیاری از نمونههای واقعی از مسائل و مشکلات مراجعان خویش به رشته تحریر درآورده است. بسیاری از ایدههای موجود در این کتاب به خواننده در مسئله رهبری و مدیریت کمک خواهد کرد، ولی مهمتر از آن، این کتاب میتواند یاریرسان خوانندگان در زندگی باشد.
خوانندگان تحت مربیگریای که این کتاب آموزش میدهد میتوانند رفتارهای قدیمی خودشان را برای خلق پیامدهای تازه تغییر دهند. در واقع گلدسمیث در این کتاب در مقام یک مربی اجرایی که به مدیران عامل کمک میکند رهبران موفقتری باشند، چالشی بسیار مهمتر و اساسیتر را پیش میکشد: هر یک از ما چگونه میتواند به فردی که واقعاً دوست دارد باشد، بدل شود؟!
کتاب خلق رفتارهای ماندگار شیوه مربیگریای را آموزش می هد که در آن رهبران به تمرکز بی وقفه بر رفتارهای خود فراخوانده میشوند. طبق نظر نویسنده کتاب رفتار رهبر و مدیر پایهای میشود برای کسب نتایج عالی و بهبود مستمر. این کار از نظر گلدسمیث کلید موفقیت شرکتهای تحت مدیریت واحد جهانی و دانشمحور آینده خواهد بود.
البته این کتاب برای کسانی مفید خواهد بود که خود میخواهند رفتارشان را تغییر دهند، خود میخواهند بهترین فردی شوند که میتوانند باشند، میخواهند بر عادتهای بدی که اسباب دردسرشان است غلبه کنند و در زندگی کمتر افسوس بخورند. کتاب حاوی توصیههای علمی و عملی است که برای به کار انداختن تغییر در زندگی لازم و ضروری است. همچنین این کتاب مجموعهای است از حقایق واقعی و مهیب درباره رفتارمان با خودمان و نیز نحوه بهتر کردن این رفتار با خویشتن.
نویسنده کتاب خلق رفتارهای ماندگار تلاش میکند به سوالاتی که خود در ابتدای کتابش طرح میکند پاسخ دهد. این سوالات عبارتند از: چطور میتوانیم بهتر عمل کنیم؟ چگونه چیزی را که باید تغییر دهیم انتخاب کنیم؟ چگونه دیگران را متوجه تغییر خود کنیم؟
چگونه میتوانیم برای تبدیل شدن به انسانی که میخواهیم باشیم عزم خود را جزم کنیم تا با چالش همیشگی و فراگیری که هر انسان موفقی باید بر آن غلبه کند دست و پنجه نرم کنیم؟ او پس از طرح این سوالات، در ادامه اظهار میکند: بخش بزرگی از تحقیق من برای نوشتن این کتاب برآمده از پرسش سادهای است که از مردم کردهام: بزرگترین تغییر رفتاری که انجام دادهاید چیست؟
به گفته گلدسمیث پاسخها متنوع بوده اما دردناکترین آنها از یادآوری رفتاری ناشی میشود که مردم میبایست تغییر دهند ولی ندادهاند. آنها به ناکامیشان در تبدیل شدن به آدمی که میخواستهاند باشند فکر میکنند و غالباً این ناکامی با احساس غمانگیز افسوس و پشیمانی بر آنان چیره میشود. او سپس میگوید: من میخواهم نگرش دیگری پیشنهاد کنم؛ در آغوش کشیدن افسوس (البته نه چندان تنگ و نه چندان طولانی).
درد برآمده از افسوس باید الزامآور باشد، نه اینکه به چشم مزاحم آن را از خود دور کنیم. هنگامی که دست به انتخابهای بد میزنیم و ناکام میمانیم یا به عزیزانمان آسیب میزنیم باید احساس درد کنیم. این درد میتواند محرک و در بهترین معنای کلمه برانگیزنده انجام دادن کاری باشد و یادآوری این نکته باشد که شاید خرابکاری کرده باشیم ولی میتوانیم بهتر عمل کنیم. این یکی از قویترین حسهایی است که ما را به سوی تغییر هدایت میکند.