برای شناخت هر شهری باید به جنبههای مختلفی توجه کرد و قطعا یکی از این راهها زبان است. زبانی که تهرانیها از قدیم با آن صحبت کردهاند، زبان فارسی است با لهجه تهرانی که البته امروزه بسیاری عقیده دارند آن چیزی که امروزه به عنوان زبان فارسی میشناسیم، فارسی با لهجه تهرانی هست.
درهرحال این لهجه تهرانی آنقدر وسعت و اعتبار دارد که مرتضی احمدی دوست داشته آن را زبان تهرانی بنامد و با ثبت همه اصطلاحات و مثلهایی که از قدیم در میان تهرانیها یادش بوده، هویت و نوع نگاه و زندگی تهرانیها را معلوم کند. او در مقدمه کتاب نوشته: «زبان تهران زبان دلدادگی و عشق است، زبان اپراست، زبان شعر و ترانه است، زبان لوطیها و داش مشدیهاست که پیشینیانمان به میراث گذاشتهاند و خود چهره در نقاب خاک کشیدهاند و در ظاهر بی صدا شدهاند، اما صدایشان هنوز در پرده های گوشمان نجوا میکند.»
مرتضی احمدی برای نوشتن کتاب فرهنگ بروبچههای ترون از حافظهاش استفاده کرده و البته تا جایی که توانسته از دوستان و افراد همسن و سالش کمک گرفته بوده. بخش اول کتاب را به کلمات ویژه اختصاص داده یعنی کلماتی که در لهجه تهرانی جور دیگری تلفظ میشدهاند، برای نمونه اکرم که اکی گفته میشده یا چیش به جای چه چیزش. به نظر میآید حتی همین بخش اول کتاب نشان میدهد که آنچه امروز به عنوان زبان محاوره میشناسیم و حتی در بسیاری از کتابها به کار گرفته میشود، درحقیقت لهجه تهرانی است.
بخش دوم کتاب که حجم اصلی آن را تشکیل میدهد واژهها و تعبیرات هستند که برحسب حروف الفبا قرار گرفتهاند. در ابتدای هر حرف، تعابیر و واژهها آمدهاند و در مقابل هر کدام معنای آن یا اینکه به چه چیزی اشاره دارند، ذکر شده. و در انتها نیز اصطلاحات و ضرب المثلهای که آغازشان با آن حرف الفباست آمده. ضرب المثلها توضیحی ندارند اما بنابر ضرورت در مقابل هرکدام که احساس شده ممکن است خواندنشان سخت باشد، آوانویسی جمله آمده.
درباره نویسنده
مرتضی احمدی سال 1303 در جنوب تهران به دنیا آمد و در 90سالگی چشم از جهان فروبست. او بازیگر تاتر و سینما و رادیو، صداپیشه و خواننده بسیاری از ترانهها و پیش پردههای نمایشی بود. احمدی بهخاطر اجرای پیش پردهای که درباره تجاوز عدهای از سربازان آمریکایی به یک زن ایرانی بود در سال 1323 دستگیر و گرفتار شد. بعداز آن به رادیو راه پیدا کرد و از اعضای اولیه انجمن گویندگان فیلم بود.
از کارهای معروفش که نام او را بر سر زبانها انداخت یکی اجرای ضربی خوانی برای عنوان بندی فیلم «حسن کچل» علی حاتمی بود و دیگری اجرای ترانه «گلپری جون» در پیش پرده خوانی. از کارهای ارزشمند او در دوبله نیز میتوان به گویندگی در انیمیشنهای سندباد و پینوکیو و اجراهای جذابش در برنامه های رادیویی مثل صبح جمعه با شما اشاره کرد.
مرتضی احمدی به تهران و فرهنگ تهرانی علاقه بسیار داشت و در سالهای پایانی عمر تلاش بسیاری کرد که با استفاده از حافظه و خاطرات خود بخشی از این فرهنگ را ثبت کند و در حفظ آن سهیم باشد. ازجمله آثاری که در این زمینه نوشت و به چاپ رسید میتوان به کهنههای همیشه نو، پرسه در احوالات ترون و ترونیا و کتاب خاطراتش با نام من و زندگی اشاره کرد.
بخش هایی از کتاب فرهنگ بروبچههای ترون
نمونه واژهها و تعبیرات:
کچلک بازی: دخالت بیجا کردن، شلوغ کاری و به هم ریختن(همچنین گربه رقصانی)
کپهی مرگ: دستور خوابیدن موقع بی حوصلگی و همراه با کمی پرخاش
بزن تنگش: چاشنیش کن، قاطیش کن، درهمش کن
واسه گل منار: بی موقع خریدن، بی موقع درست کردن، بی موقع رساندن(لباس بعد عید واسه گل منار خوبه)
حق البوق: حق الزحمه بوقچی حمام؛ (مجازاً) رشوه، باج
شارت و شورت: نهیب زدن، دلهره ایجاد کردن، هوردود کشیدن، سر و صدا و شلوغ کاری
بخش اصطلاحات و ضرب المثل ها:
دنیا دو روزه، بقیهش روز به روزه.
گفتم چرا بد میرقصی؟ گفت زیمین کجه.
جون شما جون خونه، علی الخصوص صندوقخونه.
جالیز را از خیارش میشناسند.
کیشمیشم دم داره.
نویسنده معرفی: گیتی صفرزاده