vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

سال گمشده‌ی خوآن سالواتی‌یرا

نویسنده: پدرو مایرال

مترجم: فروغ منصور قناعی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۱۳۹

شابک: ‫‬‬‮‭۹۷۸-۶۲۲۰۱۱۱۲۵۲

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

تهیه این کتاب


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

سال گمشده‌ی خوآن سالواتی‌یرا

 

 

پسربچه ۹ساله‌ای که در نخل‌زار کنار رودخانه، در اسب‌سواری دچار حادثه می‌شود، پس از گذراندن دوران نقاهت، دیگر حرف نمی‌زند. اینکه لال ماندنش جسمانی است یا روانی، معلوم نمی‌شود و شیوه‌های درمان خانگی و سنتی برای به حرف آوردنش جواب نمی‌دهد.

او که با این مشکل از بازی در نقش مرد قوی و سالم خانواده معاف شده، با آبرنگ‌هایی که پزشک معالجش برایش آورده نقاشی می‌کشد و بعدتر تکنیک‌های نقاشی را از نقاش آلمانی آنارشیستی که در آن منطقه زندگی می‌کند، یاد می‌گیرد. در اداره پست شروع به کار می‌کند و در ۲۵ سالگی با زنی که در کتابخانه کار می‌کرده آشنا می‌شود و ازدواج می‌کند.


خوان از ۲۰ سالگی روی طومارهای کرباسی نقاشی می کشد و تا زمان مرگش نقاشی کشیدن را ادامه می‌دهد. نقاشی‌هایی که پس از تمام شدن لوله شده‌ و در انبار نگهداری شده‌اند. دو پسرش که در بوئنوس‌آیرس زندگی می‌کنند، پس از مرگ پدر و مادر تصمیم می‌گیرند نقاشی‌ها را در نمایشگاه یا موزه‌ای به نمایش بگذارند، کاری که هم به دلیل وضعیت نابسامان سازمان‌های فرهنگی کشور و هم ماهیت بدون قاب‌بندی و به هم پیوسته‌ی نقاشی‌ها، بسیار سخت به نظر می‌رسد.


داستان کتاب سال گمشده‌ی خوآن سالواتی‌یرا از این جستجو و دیدن نقاشی‌ها آغاز می‌شود؛ نقاشی‌هایی که در انبار مانده‌اند. باز کردن طومارهایی که کامل دیده نشده‌اند و عکاسی از آنها، برای پسرها مثل ورق زدن دفترچه خاطرات زندگی است: اتفاقات مهم یا بی‌ارزش زندگی، جشن‌ها و شادی‌ها یا جنگ و جدال‌ها، آدم‌های زندگی، خاطراتی که خودشان به یاد می‌آورند یا تنها درباره‌اش شنیده‌اند، خواهری که در رودخانه غرق شده و تنها عکس‌هایش را به خاطر دارند و اسب‌ها و رودخانه.

همه‌ی زندگی مثل رودخانه‌ای در طومارها روان است. تصاویری که به هم پیوسته و به دنبال هم جریان پیدا می‌کنند و قطع نمی‌شوند. چهره‌ها و اجزای طبیعت تکرار می‌شوند، آدم‌ها بر اساس نقش و تأثیرشان در زندگی نقاش، در رود نقاشی حرکت می‌کنند و همه‌چیز، هر نقطه‌ی اثر دیدنی است؛ رودخانه‌ای پر از قصه‌ی زندگی.
شصت سال نقاشی و هر سال یک طومار. در این میان اما یک سال طوماری ندارد. پسرها مطمئن هستند که پدر مستمر نقاشی می‌کرده و با جست‌وجوی طومار گمشده وارد زندگی پدر می‌شوند و به رازهایی می‌رسند. گویا این جستن و تلاش برای یافتن بخش گمشده‌ی زندگی پدر، تلاشی است برای یافتن چیزی در وجود خودشان.

 

پدرو مایرال نویسنده کتاب
پدرو مایرال نویسنده کتاب



پدرو مایرال متولد ۱۹۷۰ در بوئنوس آیرس است؛ شاعر و نویسنده‌ای که تحصیلات دانشگاهی‌اش را به‌خاطر پدر، که وکیل سختگیری بود، از پزشکی شروع کرد و مدتی ادامه داد؛ ولی به‌خاطر علاقه به مطالعه، آن را رها کرد و به تحصیل در رشته‌ی ادبیات روی آورد. با شرکت در کارگاه‌های داستان‌نویسی و بعد از چاپ شعرهایش در مجلات و روزنامه‌ها، نویسندگی را شروع کرد.

اولین رمانش، یک شب با سابرینا لاو، که در ۱۹۹۸ منتشر شد، جایزه ادبی کلارین را برد و در ۲۰۰۷ نامش در فهرست نویسندگان مستعد زیر ۳۹ سال آمریکای لاتین (بوگوتا ۳۹) قرار گرفت. زنی از اروگوئه (۲۰۱۷)، رمان دیگرش برنده‌ی جایزه‌ی ادبی تایگر خوآن شد و از جمله کتاب‌های پرفروشی بود که به چندین زبان ترجمه شد.

او به جز چندین مجموعه شعر، دو مجموعه داستان هم دارد: امروز صبح زود (۲۰۰۱) و عشق های کوتاه ابدی (۲۰۱۹). در دانشگاه ادبیات انگلیسی تدریس می‌کند و ترانه هم می‌سراید. به گفته‌ی خودش مایه‌های اصلی نوشته‌هایش ترس و میل‌اند؛ ترس‌هایی برآمده از فضای دهه‌های هفتاد و هشتاد آرژانتین و زندگی در سیطره خشونتی که حکومت در برخورد با مخالفان داشت؛ و میل به رهایی از وضعیت تحمیل شده که افراد را از رسیدن به زندگی دلخواهشان باز می‌دارد.

 

بخش‌هایی از کتاب


من همیشه از ورود و خروج چیزها به اثرش متحیر بودم. نقاشی‌اش یک حرکت جمعی طولانی در فضای باز بود که موجودات می‌توانستند در آن ناپدید شوند و بعد کمی دیرتر دوباره برگردند.

شاید به خاطر همین حس جاری بودن بی‌پایان طبیعت در اثرش برایم سخت است اسمش را نقاشی بگذارم، چون نقاشی چیزی است ناظر به یک قاب، مرزی دوروبر چیزها را گرفته، این دقیقاً همان چیزی بود که سالواتی‌یرا می‌خواست از آن پرهیز کند. حدوحدود نداشتن، شیفته‌ی همین نبودن محدوده و مرز بود و نحوه‌ی ارتباط فضاهای متفاوت با همدیگر. مرز در اثر سالواتی‌یرا حذف شده: هر چیزی اسیر همه‌ی چیزهای دیگر و همه‌شان گرفتار بی‌رحمی طبیعت. همه‌شان طعمه‌اند. حتی انسان‌ها.

می‌بایست آن طومار گمشده را پیدا می‌کردم تا اثر پدرم نامتناهی نباشد. اگر یک بخشی گم می‌شد، نمی‌توانستم همه‌اش را بفهمم و مرز و محدوده‌اش را درک کنم. باز هم رازهایی می‌ماند، چیزهایی که شاید سالواتی‌یرا کشیده بود و من درباره‌شان نمی‌دانستم. اما اگر می‌توانستم طومار گمشده را پیدا کنم، این جهان ساخته شده از تصویر سروسامان می‌یافت. نامتناهی به خط پایانی می‌رسید و می‌توانستم چیزی را کشف کنم که نکشیده بود. یک چیزی برای خودم.

 

نویسنده معرفی: مژگان خاکی

نوشته‌ها و کتاب‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *