سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

بریده

نویسنده: پاتریشیا مک کورمیک

مترجم: نازنین عباسی

ناشر: تیسا

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۶

تعداد صفحات: ۱۶۸

شابک: ۹۷۸-۶۰۰۷۶۸۳۶۳۷


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

 

بریده

 

بریده داستانی است از نیاز به درک شدن توسط دیگری.

قهرمان داستان دختر نوجوانی است که در یک موسسه اقامتی درمانی بستری شده. علت این کار عادت او به خودزنی است، بریدن بخش‌هایی از بدنش.
در مرکز دختران دیگری هم هستند، کسانی با مشکلات متفاوت، اعتیاد، افسردگی، بی‌اشتهایی عصبی…. نقطه مشترک همه آنها این است که احتیاج به کمک دارند، حداقل اگر خودشان این‌طور فکر نکنند خانواده‌هایشان به این امید آنها را به اینجا فرستاده‌اند. به عنوان مهمان.


ما از نگاه کالی با همه این دختران آشنا می‌شویم که در جلسات گروه درمانی شرکت می‌کنند و با روال کار اقامتگاه که ساکنانش می‌توانند در سه سطح اولی و دومی و سومی طبقه‌بندی می‌شوند. اطلاعات زیادی از نحوه زندگی در آنجا، جلسات هنر درمانی یا مدیریت خشم، برخورد پرستارها و مراقبین پیدا می‌کنیم، باوجود این همچنان چیز زیادی از خود کالی و ماجرایش نمی‌فهمیم.

کالی دوست ندارد حرف بزند، با کسی ارتباط بگیرد، حتی وقتی مادرش همراه برادرش سام به ملاقاتش می‌آید حرف زیادی نمی‌زند. ما حرف‌های درون ذهن او را می‌شنویم و پاسخ‌های کوتاه و نامفهومی که در دیدارهایش با روانکاو بیان می‌کند.

آخر سر از اطلاعات کوتاه و مختصری که کالی به روانکاو می‌گوید بخشی از داستان او را می‌فهمیم، حسی که او را به خودزنی کشانده و وقتی یکبار دیگر او در داخل موسسه خودزنی می‌کند ماجرا بغرنج‌تر می‌شود.به نظر می‌آید مسیر روان‌درمانی او به نتیجه نرسیده است.

ناگهان کالی از موسسه فرار می‌کند، و ماجراهای بعداز آن ما را متوجه می‌کند که چه چیزهایی کالی را رنج می‌داده و در ناخودآگاهش تبدیل به مساله شده و حالا به دنبال ایجاد رابطه با پدرش هست. ارتباطی که حالا از طرف پدر هم درک می‌شود.

 

بریده
بریده

 


داستان بریده از طریق کالی ما را با مسائلی که می‌تواند در ذهن یک نوجوان تبدیل به مساله شود آشنا می‌کند. حس گناه و مقصر بودن که می‌تواند منجر به آسیب‌ به خود گردد. و رابطه با والدین که نقش مهمی در این ماجرا ایفا می‌‌کند.


نویسنده کتاب بریده برای آشنایی با موضوع به مدت دوسال در مرکز درمان خودآزاری حضور پیدا کرده. او میان کسانی زندگی کرده بود که هرکدام آسیب‌هایی به خود رسانده بودند و در نهایت با اجازه گرفتن از آنها بخشی از زندگی آنها را برای نوشتن این داستان استفاده کرده.
او عقیده دارد که این دختران در چرخه‌ای از آسیب رساندن به خودشان گرفتار می‌شوند، آنها تنها، عصبی، آسیب دیده و سردرگم هستند و نوشتن این داستان کمک کرده که آنها حرف دلشان را بزنند.


پاتریشیا مک کورمیک، نویسنده کتاب متولد 1956 و فارغ التحصیل مدرسه ژورنالیسم دانشگاه کلمبیا است. او در سال 2009 جایزه صلح آلمان برای ادبیات جوانان را به دست آورد.
از او کتاب‌های قلب بنفش، فروخته شده و نگهبان برادرم به چاپ رسیده است. اکثر آثار او برپایه تحقیقات و مصاحبه‌هایی است که انجام می‌دهد.


بخشی از کتاب

ناگهان در بدنم احساس سبکی می‌کنم، آنقدر سبک که می‌توانم پرواز کنم. خودم را به شکل بالن‌های غول‌آسایی تصور می‌کنم که در رژه روز شکرگزاری هوا می‌کنند، و به هوا می‌روم، از میز روبی بالاتر می‌روم، و بر فراز موسسه ذهن‌های بیمار پرواز می‌کنم. باید بنشینم.

روبی به جلو خم می‌شود و دست‌هایم را در دستش می‌گیرد و روی دامنش می‌گذارد.
می‌گوید: «حسابی ترسیدی، مگه نه؟»

در وسط چشم‌های قهوه‌ای تیره روبی تصویر کوجکی از خودم می‌بینم که ترسیده‌ام.
«جرا این کارا رو می‌کنی؟» دست‌هایمان، مال من سفید به رنگ گچ و مال او سیاه به رنگ زغال، روی دامن روبی به هم قفل شده. پارچه دامنش از بس شسته شده نرم نرم است.

روبی می‌گوید: «هوم؟» انگار که من چیزی گفته‌ام که خوب نشنیده. «چرا به ما نمی‌گی چی آزارت می‌ده؟»
یک لحظه فکر می‌کنم که دستم را از چنگش رها کنم، ولی این‌قدر خسته‌ام که انرژی این کار را ندارم، خیلی خسته‌ام.
روبی آهی می‌کشد: «عزیزم، مشکلت هرچی که هست، نمی‌تونه دردناک‌تر از این بریدگی باشه.»

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *